عنوان: مصداق خروج حکم دادگاه از محدوده خواسته

پیام: اگر معترض ثالث صرفاً به حکم حجر، از باب نوع جنون، اعتراض کند، خواسته دعوی اعتراض به اصل محجوریت است و دادگاه باید تنها به اصل جنون و تشخیص ادواری یا دایمی بودن آن رسیدگی کند؛ بنابراین ورود دادگاه به اهلیت محجور در زمان وقوع معامله واثبات اهلیت و رشد وی در آن زمان، خارج از خواسته محسوب می شود.
مستندات:
شماره دادنامه قطعی :
9209984453400757
تاریخ دادنامه قطعی :
1395/05/26
گروه رأی:
حقوقی
آراء منتخب پرونده:

عین عبارت چاپ متن متن تجمیعی پرونده

رأی خلاصه جریان پرونده


پیرو گزارش و دادنامه شماره 94007000220 مورخ 94/5/25 مبنی بر نقض دادنامه شماره 9300901503 مورخ 93/11/4 شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی و ارجاع پرونده به آن شعبه جهت رفع نقص تحقیقاتی و صدور رأی پرونده به دادگاه صادرکننده ارجاع شده دادگاه در تصمیم قضایی مورخه 94/6/24 لزوم معرفی محجور به پزشکی قانونی جهت تعیین تاریخ شروع بیماری و تحقیقات محسوس و غیرمحسوس از همسایگان محجور و افراد متدین و خوشنام را از وضع دماغی و عقلی را ضروری اعلام رسیدگی و تحقیق محلی به جهت محل اقامت محجور به دادگاه چایپاره ارجاع شده آقای دادستان عمومی و انقلاب چایپاره از دادنامه 9400901503 مورخ 92/11/14 (برگ 242 پرونده) با توجه به ابلاغ دادنامه در تاریخ 93/12/27 فرجام خواهی نموده گزارش تحقیقات محلی محسوس و غیرمحسوس مأمور کلانتری چایپاره حاکیست که حسب اظهارات اهالی نامبرده از لحاظ شخصیت روحی و روانی حالت دو قطبی و دوگانگی دارد که شروع مدت بیماری نیز 7 الی 8 سال می باشد این صورتجلسه تحققیات طی شماره 9403401275-94/7/30 از کلانتری مرکزی چایپاره به شعبه اول دادگاه عمومی چایپاره ارسال گردیده در تاریخ 94/8/24 آقای ن. م. پ. وکیل تجدیدنظرخواه اظهار داشت دستور جلسه حاضر و هکذا اظهارات قیم مدعی مندرج در صفحه 39 پرونده 911862 مبنی بر اینکه «بنده از موضوع معامله مطلع بوده و با اجازه و اطلاع اینجانب معامله صورت گرفته است و مصلحت وی را نیز در این معامله رعایت نموده ام»; به طوریکه دادگاه محترم وقت نیز در جهت احراز و کشف اینکه آیا غبطه و مصلحت محجور رعایت گردیده یا خیر موضوع را به کارشناس ارجاع و طی اعتراض به نظریه کارشناس بدوی پس از اظهار نظر مکرر به کارشناسی سه نفره نیز ارجاع گردیده این بار نیز هیأت محترم با بررسی های فنی به عمل آمده اعلام داشتند مورد معامله به مبلغ معقول و منطقی به فروش رسیده (صفحات 62 و 45 پرونده 911862) در پرونده بایگانی شعبه اول چایپاره از سویی صرفنظر از اظهارات گواهان ضم پرونده مبالغ چک به مبلغ یک میلیارد و سیصد میلیون ریال در وجه آقای غ. س.پ. (مدعی حجر) صادر و تک تک چک ها توسط مشارٌالیه از بانک محال ٌعلیه وصول گردیده حالیه با وصف کلیه این اقدامات دادگاه محترم تجدیدنظر نیز در جهت احراز و کشف حقیقت طی درخواست و تجدیدنظرخواهی اقدام به استعلام صورتحساب بانکی محجور پس از انجام این معامله نموده که حسب استعلام به عمل آمده در این پرونده 930624 شعبه 5 تجدیدنظر با وصول استعلام و ملاحظه اظهارات گواهان این پرونده که به موجب آن شهود نسبت به انجام وقوع معامله مطالب لازم را اعلام داشته اند حالیه توجهاً به مراتب فوق الاشعار که مهمتر از همه اینکه م ص. ات حضوری فرد مدعی در جلسه حاضر مبنی بر اعلام دقیق زمان معامله تاریخ بستری شدن و سایر مطالب معنونه از محضر محترم تقاضای ابرام دادنامه صادرکننده از شعبه 5 تجدیدنظر و نقض دادنامه بدوی مورد استدعا است وکیل محجور آقای ص. م.ز. اظهار داشت مطالب همکار محترم با وجود دادنامه صادره قبل از معامله مبنی بر محجوریت غ. س.پ. هیچ وجه مؤثر در مقام نبوده نمی تواند موجبات خدشه به دادنامه صادره وارد نماید و مطالب بعدی نیز حکایت از رفع حجر وی را ندارد چراکه بیماری روحی و روانی که موجب صدور حکم حجر غ. س.پ. گردیده اموری باطنی و درونی بوده و به هیچ وجه در قیافه ظاهری افراد ظهور ندارد و نظریات متعدد پزشکی قانونی که درخصوص محجوریت و بیماری روحی و روانی وی صادر گردیده و مکرراً بستری گردیده و حتی فی الحال روزانه 13 عدد قرص مصرف می کند و پسرش نیز از خدمت سربازی معاف گردیده همگی حکایت از حجر وی دارد دادگاه خطاب به محجور آقای غ. س.پ. اعلام نمایند در چه سالی حکم حجر شما صادر شده است پاسخ داد در سال 1388 کپی تمام مدارک پیوست پرونده است در پاسخ به این سئوال که قبل از سال 1388 به چه شغل اشتغال داشتید جواب داد کشاورزی و دامداری داشتیم در سئوال دیگر مبنی بر اینکه درحال حاضر چه کار می کند پاسخ داد بیکار هستم در پارک می نشینم، کافه می روم می توانید تحقیق کنید زبانزد شهر شده ام همه مرا محجور می شناسد کسی با من معامله نمی کند همه از من فرار می کنند می گویند محجور است در سئوال دیگر با این سئوال مغازه مورد معامله را در چه سالی معامله کرده اید؟ پاسخ داد یادم نیست و به چه قیمتی فروختید جواب داد مبلغ یکصد و سی و سه میلیون تومان فروختم البته من نفروخته ام بلکه برادرم فروخته است من مریض بودم موقع معامله من مریض بودم و آوردند من توی بستر بودم امضاء کردم و موقع معامله من بودم برادرم م. بود و آقای ش. و مدیر بنگاه هم بودند مادرم حضور نداشت اگر بودند امضاء می کردند در پاسخ به این سئوال که کافه می روید چه کار می کنید اظهار داشت چای می خورم در پاسخ به اینکه برای هر چای چه مبلغ پرداخت می کنید اظهار داشت 250 تومان می دهم در مورد اینکه نهار هم می خوری جواب داد نه نهار را می روم خانه می خورم چونکه درآمدی ندارم با اجازه دادستان یک قطعه زمین فروخته ایم ولی و با سود آن امورات خود را می گذارنیم پول را گذاشتند بانک سود آن را دریافت می کنیم البته تاکنون چیزی از سود آن پرداخت نکرده اند فقط یکبار از اصل پول یک میلیون تومان پرداخت کرده اند و پول را هم به مادرم داده اند در پاسخ به اینکه چرا به مادرت می دهند اظهار داشت چونکه می گویند عقل به سر ندارم محجور هستم و به مادرم می دهند با اجازه دادستان به مادرم می دهند در جواب به این سئوال شما اگر محجور بودید چرا چک های صادره در هر دو معامله مغازه را دریافت نموده اید پاسخ داد چک ها به نام برادرم م. س.پ. صادر شده است یک فقره از چک ها را به مبلغ بیست میلیون تومان برادرم برداشته است بقیه را با هم رفته ایم من پشت چک ها را امضاء کرده و دریافت نمودم نظر کمیسیون پزشکی قانونی در معرفی محجور به پزشکی قانونی که کمیسیون سه نفره مرکب از یک نفر متخصص روانپزشکی و یک نفر متخصص پزشکی قانونی و مسمومیتها و یک نفر پزشک قانونی تشکیل گردیده طی شماره .../ک/10 مورخ 94/9/3 به شماره وارده ...-94/9/7 اعلام داشتند نامبرده دچار اختلال خلقی دو قطبی که نوعی جنون دوره یست در صورت مداوا و درمان امکان کاهش قابل توجه علائم جنون در زمان افاقه مربوط به ماهیت اختلال مزبور وجود دارد زمان شروع بیماری مورد معرفی از سال 88 احراز گردیده این نظریه در تاریخ 94/9/30 به آقای دادستان عمومی و انقلاب چایپاره ابلاغ شده در تاریخ 94/6/23 به وکیل تجدیدنظرخواه و در تاریخ 94/9/23 به وکیل محجور و به خانم س. س. در تاریخ 94/9/29 ابلاغ شده آقای دادستان عمومی و انقلاب طی مرقومه ای خطاب به ریاست محترم شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی عطف به ابلاغیه ... اعلام داشت حکم محجوریت آقای غ. س.پ. به سبب اختلال هذیانی (جنون) از تاریخ 88/8/26 مطابق دادنامه شماره 3400268 مورخ 89/3/2 صادر و از تاریخ مزبور ایشان تحت نظارت واحد سرپرستی این مرجع و با توجه به مدارک پزشکی در پرونده سرپرستی به علت اینکه آزاد بودن وی موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی شده وی طی نامه شماره 163 مورخ 89/9/28 به مرکز درمانی رازی تبریز انتقال و پس از ترخیص در تاریخ 90/1/10 با عود بیماری مجدداً در تاریخ 92/1/18 به مرکز درمانی ارومیه منتقل و پس از یک ماه بستری شدن به لحاظ اخلال نظم عمومی در تاریخ 93/1/25 به مرکز درمانی رازی ارومیه تا تاریخ 93/3/7 بستری بوده و طی نامه شماره 5360069 مورخ 94/4/8 مجدداً به بیمارستان رازی از طریق مرجع انتظامی انتقال و پس از مدتی ترخیص شده است بستری متناوب وی در طول سال دلالت بر محجوریت ایشان به سبب جنون می باشد لذا ضمن تأیید نظریه کمیسیون پزشکی قانونی به شماره .../ک/10 مورخ 94/9/3 تقاضای رد و ادعای ی. ش. را دارم دادگاه با کیفیت فوق ختم رسیدگی را اعلام طی دادنامه شماره 9400901477-94/10/21 با این استدلال با توجه به محتویات پرونده اظهارات معترض ثالث و وکلای طرفین در نزد این دادگاه و سئوالات شفاهی و کتبی این مرجع از آقای غ. س.پ. که سئوال و جواب های مکتوب ضمیمه پرونده است و در نهایت معرفی آقای غ. س.پ. به کمیسیون پزشکی قانونی کمیسیون مذکور نظر خویش را طی شماره .../ک/10مورخ 94/9/3 اعلام و تحت شماره ...-94/9/7 ثبت دفتر شعبه و پیوست پرونده شده و نظر به اعضاء کمیسیون بدین شرح انشاء شده است «نامبرده دچار اختلال دو قطبی می باشد که نوعی جنون دوره ای است و در صورت مداوا و درمان امکان کاهش قابل توجه علائم جنون در زمان افاقه مربوط به ماهیت اختلال مزبور وجود دارد زمان شروع بیماری مورد معرفی از سال 1388 احراز گردیده»; نظر به مراتب فوق دعوی اعتراض ثالث نسبت به زمان افاقه محجور وارد و ثابت است چونکه ماهیت جنون آقای غ. س.پ. ادواری بوده (حسب نظریه کمسیون پزشکی) و دائمی نیست مستنداً به مادتین 358 و 435 قانون آئین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترض ٌعنه به شماره 9300400457 مورخ 93/3/26 اصداری از شعبه اول دادگاه حقوقی چایپاره و مآلاً با پذیرش اعتراض ثالث و نقض دادنامه شماره 8900400268 مورخه 89/3/3 اصداری از شعبه مذکور و به استناد ماده 1313 قانون مدنی حکم حجر آقای غ. س.پ. به نحو ادواری از تاریخ 88/2/26 صادر می گردد و اعمال حقوقی وی در حال اضافه نافذ و معتبر خواهد بود این رأی در تاریخ 94/11/29 به وکیل خوانده ابلاغ شده در تاریخ 94/12/13 از رأی مذکور فرجام خواهی نموده وکیل فرجام خواه به شرح لایحه پیوست اشعار داشته نظریه کمیسیون پزشکی قانونی که به جنون ادواری محجور از سال 88 اعلام و مورد استناد در رأی قرار گرفته این نظریه مربوط به سال 94 است که حاکی از بهبود وضع بیمار و کاهش جنون است ولی در سال نود چهار سال قبل نظریه کمیسیون پزشکی قانونی دلالت بر حالت حاد و خطرناک جنون دائمی بیمار داشته است معنایش اینست که جنون دائمی قبلی وی به جنون ادواری در سال 94 تغییر و کاهش یافته اما در نظریه پزشکی قانونی سال های 88 و 89 و 1390 بیمار مبتلا به جنون دائمی بوده است 3- محتویات پرونده دلالت بر سابقه بیماری از سال 88 دارد که سابقه بستری شدن وی در مراکز درمانی و نامه شماره
8/89/م دادستان عمومی و انقلاب دلالت بر حالت خطرناک محجور دارد 4- نظر پزشکی قانونی که اخیراً صادر شده حاکی از افاقه محجور در زمان معامله نمی باشد چنانچه ابهامی برای دادگاه وجود داشت می بایست از کمیسیون پزشکی قانونی کسب تکلیف می کرد آیا تشخیص کارشناسان مبنی بر جنون دائمی در سال 1390 کماکان به قوت خود باقی است و آیا جنون فعلی ادواری بوده و یا از سال 1388 بیماری وی ادواری بوده است. از طرفی آقای دادستان عمومی و انقلاب شهرستان چایپاره از رأی مذکور فرجام خواهی نموده به شرح دادخواست با توجه به دادنامه 8900400268 مورخ 88/3/2 شعبه اول دادگاه عمومی چایپاره و نظریه پزشکی قانونی 88/12/26 که حسب آن آقای غ. س.پ. پس از هیجده سالگی به اختلال هذیانی و اعزام ایشان به مراکز درمانی رازی تبریز و بستری شدن از تاریخ 89/10/1 لغایت 90/1/10 به دستور دادستان وقت و بستری شدن دوباره وی به جهت حالت خطرناک داشتن نامبرده از تاریخ 92/1/18 لغایت 92/2/8 به مرکز درمانی ارومیه به رغم اینکه مشارٌالیه در تاریخ 92/10/15 تقاضای رفع حجر خود را نموده است و نظر به اظهار نظر مورخه 92/10/18 کمیسیون پزشکی قانونی استان که بیانگر عدم رفع حجر وی می باشد و با عنایت به بستری شدن مجدد وی از تاریخ 93/1/25 لغایت 93/3/7 در بیمارستان روانپزشکی رازی ارومیه و نظر به اینکه پزشکی قانونی ارومیه طی شماره 10/م3827-93/3/27 عیناً اعلام داشته است نامبرده مبتلا به اختلال روانی اسکیزوفکتیو که نوعی جنون دائم تلقی می گردد و با توجه به نظرات کمیسیون های پزشکی قانونی که اعلام شده نامبرده قادر به امور مالی خویش به تنهایی نبوده است و گواهی های کمیسیون شورای پزشکی شهرستان که دلالت بر ابتلاء آقای س.پ. به اختلال اسکیزوافکتیو می باشد و نظر پزشکی قانونی استان به شماره 10/ک/532 مورخ 94/9/3 که حسب آن نامبرده دچار اختلال خلقی دو قطبی می باشد که نوعی جنون ادواری است در صورت مداوا و درمان امکان کاهش قابل توجه علائم جنون درحال افاقه مربوط به ماهیت اختلال مزبور وجود دارد دادگاه با این استناد حکم به رفع حجر در حین معامله مورخه 90/9/13 صادر نموده درحالیکه همان مرجع سابقاً طی نامه 10/2/3827 مورخ 93/3/24 به دائمی بودن جنون محجور اعلام نظر و تصریح نموده است در مورخه 90/9/12 قادر به اداره امور مالی خویش به تنهایی نبوده نظر اخیر به سبب سبق اظهار نظر نسبت به همان موضوع اعتبار ندارد و اقوال و رفتار فعلی محجور در فرض اینکه متعارف می باشد افاقه او در تاریخ 90/9/12 را مسلم نمی نماید مستنبط از ماده 1233 قانون مدنی در صورت اثبات جنون اصل بر دائمی بودن آنست و ادواری بودن حجر وی مستلزم اقامه دلیل مقتضی است ... تقاضای نقض رأی فرجام خواسته را دارم فرجام خوانده در پاسخ اعلام داشته رأی دادگاه مطابق قانون صادر گردیده علاوه بر استناد به اماره قضائی به شهادت شهود نیز استناد نموده است و با توجه به معاملات انجام داده در همان زمان و عملکرد حساب های بانکی و اشتغال به صنوف بنکداری و بیان ایرادات دیگر و مطالب تکراری تقاضای ابرام رأی فرجام خواسته را نموده پرونده با کیفیت فوق به دیوان عالی کشور ارسال به این شعبه ارجاع به کلاسه فوق ثبت شده است لوایح طرفین به هنگام شور قرائت می شود. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردیده پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور


خواسته معترض ثالث صرفاً اعتراض به رأی 89400268-89/3/26 شعبه اول دادگاه عمومی چایپاره است که به موجب آن حکم حجر آقای غ. س.پ. تحت عنوان نوعی جنون صادر گردیده و معترض ثالث در دادخواست تقدیمی نوع جنون را که معلوم شده ادواری یا دائمی است مورد اعتراض قرار داده و با توجه به معاملات متعددی که از سوی نامبرده انجام شده به جنون وی معترض شده نظر کمیسیون پزشکی قانونی به شماره وارده 757-93/3/25 برگ 78 پرونده نوع جنون مشارالیه را جنون دائمی اعلام نموده و تصریح کرده وی در مورخه 80/9/12 قادر به اداره امور خویش به تنهائی نبوده است دادگاه (شعبه اول عمومی حقوقی چایپاره) با توجه به نظریه پزشکی قانونی حکم به بطلان دعوی معترض ثالث طی شماره 92000671-92/7/9 صادر کرده بنا به مراتب دادگاه با توجه به نظریه کمیسیون پزشکی جنون ذکر شده در حکم حجر را جنون دائم تشخیص حکم به رد دعوی صادر می نماید این رأی در شعبه 7 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی طی دادنامه شماره 93001503-93/11/14 ضمن استدلال منعکس در آن حکم به نقض دادنامه های 00400268 مورخ 89/12/2 (حکم حجر) و دادنامه شماره 9300400457 مورخه 93/3/26 (دادنامه بطلان دعوی معترض ثالث) را صادر حکم به بطلان دعوی حجر صادر و اعلام می نماید پس از فرجام خواهی از این حکم توسط آقای دادستان عمومی و انقلاب چایپاره و قیم محجور و ارجاع پرونده به این شعبه با استدلال منعکس در دادنامه شماره 94007000220 مورخه 94/7/25 دادنامه فرجام خواسته را نقض می نماید پس از ارجاع پرونده به دادگاه صادرکننده رأی منقوض دادگاه محترم علاوه بر تحقیقات مورد نظر در رأی دیوان عالی کشور که از طریق مأمورین انتظامی انجام یافته موضوع را به هیأت سه نفره از متخصصین روانپزشکی و غیره ارجاع داده است و با تحقیقات و طرح سئوال و جواب از محجور و اخذ نظریه کمیسیون پزشکی قانونی رأی فرجام خواسته را صادر کرده است نظر به اینکه رأی فرجام خواسته علاوه بر جهات و مبانی استدلال این شعبه در دادنامه 94007000220-92/5/25 واجد ایرادات ذیل می باشد اولاً نظریه کمیسیون پزشکی قانونی دلالت بر جنون ادواری محجور از سال 1388 دارد یعنی در جهت همان نظریه ای که موجب صدور حکم حجر گردیده یعنی تاریخ حجر قبل از 90/9/12 که در نظریه شماره .../م/10-93/3/24 (برگ 77 پرونده) قید گردیده به سال 1388 تسری یافته است این نظریه مورد اعتراض هیچیک از اصحاب دعوی قرار نگرفته بنا به مراتب رأی دادگاه از حیث احراز جنون ادواری با التفات به نظریه کمیسیون پزشکی منافاتی با قانون و واقعیت پرونده ندارد اما ورود دادگاه به اهلیت محجور در زمان وقوع معامله اساساً اثبات اهلیت و رشد عقلانی محجور در زمان وقوع معامله مورد خواسته معترض ثالث نبوده تا ورود دادگاه به موضوعی که مورد خواسته واقع نشده مقررات و قواعد دادرسی قابل توجیه قانونی باشد به عبارت دیگر خواسته خواهان متوجه جنون یا از حیث نوع جنون که در دادنامه مستند به نظریه پزشکی قانونی با عبارت نوعی جنون بیان گردیده می باشد لذا ورود در اهلیت و صحت معامله محجور که از سوی دادگاه نافذ و معتبر اعلام شده خارج از خواسته خواهان و فاقد موقعیت قانونی است بنا به مراتب اولاً فرجام خواهان راجع به جنون از حیث دائمی بودن اعتراض موجه و مستدلی که نقض رأی فرجام خواسته را ایجاب نماید به عمل نیاورده بر مبانی استدلال و جهات قانونی آن نیز اشکالی به نظر نرسیده مستنداً به مواد 370 و 396 از قانون آئین دادرسی مدنی این قسمت از رأی فرجام خواسته را ابرام می نماید اما در مورد ورود دادگاه به معامله محجور در زمان افاقه نظر به اینکه این قسمت از مدلول رأی مورد خواسته معترض ثالث قرار نگرفته مستنداً به قسمت اخیر از ماده 403 قانون آئین دادرسی مدنی رأی فرجام خواسته را نقض بلاارجاع می نماید. /ل
شعبه دهم دیوان عالی کشور
رئیس: م. هادی عبداله پور
مستشار: سیدحجت اله میرمجیدی
عضو معاون: دکتر غلامعلی صدقی

نقد رأی

تعدادموافق: 0 ـ تعدادمخالف: 0

نقدهای شما