رأی دادگاه بدوی
در خصوص اتهام آقای 1- الف.ب. 2- خانم م.الف. دایر بر رابطه نامشروع (در حد خلوت کردن)؛ با توجه به محتویات پرونده و گزارش مرجع انتظامی و تحقیقات انجام شده و با توجه به مفاد کیفرخواست به شماره 000723 مورخ 20/2/90 صادره از دادسرای اسلامشهر و با توجه به این که متهمان در جلسه دادگاه حاضر نشدند و دفاعی ارائه نکردند و سایر قرائن و امارات منعکس در پرونده بزهکاریشان به نظر دادگاه محرز بوده، مستنداً به ماده 637 قانون مجازات اسلامی هر یک را به تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. رأی دادگاه غیابی و ظرف مدت ده روز پس از ابلاغ، قابل واخواهی است.
رئیس شعبه 105 دادگاه عمومی جزایی اسلامشهر ـ سینکایی
در خصوص واخواهی آقای م.ت. به وکالت از سوی آقای الف.ب. نسبت به رأی غیابی دادگاه به شماره 6500411-900 که به اتهام ارتکاب رابطه نامشروع محکوم به تحمل 99 ضربه شلاق تعزیری گردیده است؛ این دادگاه پس از بررسی مجموع محتویات پرونده و مداقه در جریان اوراق آن و ملاحظه لایحه تقدیم شده از سوی واخواه آقای ت. نظر به این که از طرف واخواه اعتراض مؤثر و موجهی به عمل نیامده تا مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد و دادنامه مذکور با توجه به رسیدگی های به عمل آمده وفق موازین شرعی و قانونی صادر گردیده است، بنابراین بر اساس ماده 218 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری ضمن رد واخواهی واخواه دادنامه مذکور در بالا را عیناً و نتیجتاً تأیید و استوار می نماید. رای صادره حضوری بوده و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رئیس شعبه 105 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ حشمتیان
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.ب. نسبت به دادنامه شماره 9200960 مورخ 16/10/1392 صادره از شعبه 105 دادگاه عمومی جزایی اسلامشهر که به موجب آن واخواهی آقای م.ت. به وکالت از آقای الف.ب. فرزند ی. نسبت به دادنامه غیابی شماره 9000411 مورخ 04/05/1390 صادره از همان شعبه رد و دادنامه غیابی مذکور عیناً تأیید گردیده است؛ با توجه به مفاد لایحه تجدیدنظرخواه و محتویات پرونده نظر به این که تجدیدنظرخواه در راه پله آپارتمان موضوع گزارش برخی از ساکنین آن آپارتمان مشاهده و دستگیر گردیده است و با عنایت به این که متهم مذکور و خانم م.الف. فرزند م. در کلیه مراحل منکر رابطه نامشروع بوده و هیچ یک از شهود نیز متهم و متهمه را در حال رابطه نامشروع مشاهده نکرده اند و علاوه بر این آنچه که در ماه 637 قانون مجازات اسلامی 1375 به عنوان رابطه نامشروع قلمداد گردیده فعلی است که مادون زنا از قبیل تقبیل و مضاجعه باشد که در موضوع مطروحه چنین اعمال و افعالی مشاهده نگردیده است و هر چند مفاد اظهارات و مودای ساکنین آپارتمان محل دستگیری تجدیدنظرخواه به نحوی نیست که اثبات کننده مشاهده فعل حرام و رابطه نامشروع و عمل منافی عفت باشد، لکن چون ساکنین آپارتمان ادعای رابطه نامشروع بین تجدیدنظرخواه و خانم م.الف. را مطرح نموده اند، لذا دادسرای عمومی و انقلاب مطابق تبصره ماده 43 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری اجازه تخفیف در این مورد را نداشته بلکه این امر جزء وظایف و اختیارات دادگاه بوده است و دادگاه نیز در مورد جرایم مشهود یا وجود شاکی خصوصی اجازه و اختیار انجام تحقیقات را دارد که در مانحن فیه اولاً: عمل منافی عفت مشهودی صدق نمی کند و ثانیاً: شاکی خصوصی نیز وجود ندارد. بنابراین دادگاه وقوع بزهی را متصورندانسته و مستند به جز یک بند ب ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته و به تبع آن دادنامه های 900411 مورخ 04/05/90 و 900485 مورخ 22/05/90 را نقض و مستند به بند الف ماده 177 قانون مورد اشاره (قانون اخیرالذکر) حکم بر برائت متهمین (الف.ب. فرزند ی. و م.الف. فرزند م.) از اتهام انتسابی صادر و اعلام می گردد. رأی صادره قطعی است.
رئیس شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
حیات مقدم ـ مرادی