رأی دادگاه بدوی
در خصوص دعوای آقای ح.الف. با وکالت آقای ح.ن. به طرفیت 1 ـ گروه مهندسی ب. 2 ـ آقای ع.ح. به خواسته مطالبه مبلغ 478/560/117 ریال و مطالبه خسارات دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه. با امعان نظر در مجموع محتویات پرونده و مستندات ابرازی از سوی خواهان از جمله کپی مصدق شده دادنامه 195/89 همین شعبه که به موجب آن مدعی شده بابت ده فقره سفته ضمانت خواندگان را نموده و به موجب دادنامه مورد استنادی محکوم به پرداخت شده، دادگاه پس از بررسی محتویات پرونده به جهت این که خواهان به عنوان ضامن زمانی حق رجوع به مضمونٌ عنه را دارد که اداء دین کرده باشد و در فرض مذکور اقدامی در این رابطه صورت نگرفته؛ لذا مستنداً به ماده 709 قانون مدنی و ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی مطابق قانون طرح دعوا ننموده، غیر قابل پذیرش دانسته و قرار عدم استماع دعوا صادر و اعلام می نماید. رأی صادره قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان می باشد.
رئیس شعبه37 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ افراشی
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی ح.الف. با وکالت ح.ن. به طرفیت 1 ـ ع.ح. با وکالت ر.ق.2 ـ گروه مهندسی ب. به شرح دادخواست تجدیدنظر نسبت به دادنامه شماره900247 ـ 10/3/90 شعبه 37 دادگاه عمومی حقوقی تهران که متضمن: صدور قرار رد عدم استماع دعوای مطالبه طلب به مبلغ 478/560/117 ریال وجوه 11 فقره سفته است وارد و مؤثر نمی باشد. زیرا صرف نظر از استدلال دادگاه اساساً تجدیدنظرخواه مستند و مدرکی دائر بر پرداخت وجه مزبور به عنوان ظهرنویس سفته ها را ارائه ننموده و صرف ارجاع به پرونده اجرایی با توجه به کثرت محکومٌ علیه دلالت بر پرداخت وجه مزبور ندارد. فلذا و با عنایت به جمیع محتویات پرونده، دادنامه بدوی مطابق با موازین قانونی و با رعایت اصول دادرسی صادر گردیده و اعتراض موجه و ایراد مؤثری که موجبات نقض و بی اعتباری آن را فراهم آورد، در این مرحله از دادرسی به عمل نیامده و موضوع تجدیدنظرخواهی با هیچ یک از جهات مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی مطابقت ندارد. لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی به استناد مقررات ماده 358 همان قانون دادنامه تجدیدنظرخواسته را عیناً تأیید و استوار می نماید. رأی صادره قطعی است.
رئیس شعبه 59 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
نجفی ـ عاشورخانی