عنوان: جایگاه خیار عیب و تدلیس در عقد نکاح

پیام: استفاده از خیار عیب و تدلیس ناظر به عقد نکاح نیست اما در صورتی که عرفا در زن صفت خاصی شرط شده باشد و زوجه با انجام عملیاتی موجب فریب زوج در عقد شده باشد و مشارالیها صفت موردنظر را نداشته باشد، مستفاد از ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی برای طرف مقابل ( زوج) حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر ان واقع شده باشد.
مستندات:
شماره دادنامه قطعی :

تاریخ دادنامه قطعی :
1400/01/22
گروه رأی:
حقوقی
آراء منتخب پرونده:

عین عبارت چاپ متن متن تجمیعی پرونده

رأی خلاصه جریان پرونده


اقای ع. ا. با وکالت اقای س. ا. ح. و. به طرفیت خانم م. ن. ن. به خواسته فسخ نکاح به علت تدلیس و فریب در ازدواج و تخلف از شرط صفت ( نداشتن سلامت بانضمام سایر موضوع و هزینه های دادرسی ) دادخواستی در دادگاه عمومی و انقلاب *در تاریخ ۹۸/۱۱/۵ با استناد به شهادت شهود به نام های ح. ا. ط. و ا. ی. ط. و ع. ط. و و. ط. و نیز استعلام از پزشکی قانونی وتصویر مصدق سند ازدواج عادی مورخ ۹۷/۱۲/۸ ( عضو ممیز با تصویر سند رسمی شماره ترتیب ) ۱۷۲۲ مورخ ۹۷/۱۲/۸ پیوست پرونده است. ( برگ ۱ پرونده ) وکیل خواهان در متن دادخواست توضیح داده است.موکل به موجب عقدنامه ۱۷۲۲۰ در تاریخ ۹۷/۱۲/۸ با خوانده محترم ازدواج دائم نموده که از همان ابتدای زندگی مشترک که حدودا یک ماه و نیم ( ۴۵ روز ) ادامه داشت متوجه رفتار غیر متعارف و پرخاشگرانه خوانده شده که به دلیل کتمان حقیقت و داشتن انواع بیماری که زندگی موکل را در عسر و حرج قرار داده و داشتن برجستگی استخوان جناق سینه ، داشتن الرژی دائمی و عصبانیت شدید به همراه استرس های زیاد و ترس از برقراری روابط زناشویی تا جایی که تاکنون هیچگونه روابط زناشویی نداشته و داشتن بیماری فوبیای جنسی بیماری روحی و روانی و هم چنین واکنش ترس شدید از روابط زناشویی چندین مرتبه به مطلع و اگاه شدن به فوریت موضوع اعلام فسخ نکاح را موکل به خوانده متذکر شده و اعلام فسخ نکاح از طریق چندین نفر نموده است.و به اطلاق خوانده و خانواده اش هنگام عقد نکاح رسانده علاوه بر اعلام فسخ از طریق موکل چون یکی از شرایط ضمن عقد داشتن سلامت و توصیف ان مورد تاکید موکل و خانواده اش بوده لذا به دلیل تدلیس و فریب در ازدواج و نداشتن سلامت شرط صنعت مستندا به مواد ۱۱۲۰٫۱۱۲۸٫۱۱۳۱ قانون مدنی تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر تنفیذ فسخ نکاح مورد استدعاست دادخواست به شعبه *ارجاع شده است.اقای ر. ت. ه. به وکالت از خوانده در جلسه مورخ ۹۸/۱۱/۳۰ شورا که وکیل خواهان نیز حضور داشته است.حاضر شده چون موضوع سازش فیمابین اصحاب دعوی طبق صورت جلسه شورا منتفی شده و پرونده به دادگاه عمومی حقوقی بن ارجاع شده است.که به شعبه اول حقوقی ثبت و مقید به وقت رسیدگی شده است.در جلسه دادرسی ۹۹/۱/۲۵ که وکیل خواهان حضور نداشته و لایحه ای تقدیم نموده که به شماره ۵۷۲۶ ثبت و ضمیمه پرونده است.و درخواست تجدید جلسه را کرده است.وکیل خوانده حضور دارد. و در دفاع از دعوی خواهان در صورت جلسه دادگها مرقوم داشته است.مطابق ستون خواسته در دادخواست تقدیمی از دو جهت فسخ نکاح که یکی به جهت تدلیس و دیگری تخلف از شرط صفت است.توضیحی نداده اند در صورتی که هر یک ماهیت جداگانه ای دارند لذا بدون اخذ توضیح از خواهان یا وکیل وی امکان دفاع وجود ندارد. تقاضای ابطال دادخواست خواهان را دارم. صرفنظر از این ایراد موکل در زمان عقد دارای گواهی سلامت بوده که تقاضای استعلام دارم. هم چنین خواهان طبق اظهارنامه و دادخواستی که در همین دادگاه مطرح نموده است.الزام به تمکین علیه موکل مطرح نموده است.که به منزله عدول از حق خود است.و با دادخواست و خواسته ابرازی مبانیت دارد. در ضمن محل زندگی موکل با خواهان در *بوده و خواهان موکل را علیرغم میل باطنی به خانه پدری وی برده و از نگهداری و زندگی با ان امتناع نموده است.در ضمن موکل هیچگونه مشکلی برای تمکین ندانسته گواه این موضوع شهودی هستند که عنداللزوم معرفی می گردد. مهمتر انکه موکل با خواهان حدود ۲ ماه زیر یک سقف بوده و اگر مشکلی برای نزدیکی یا انجام وظایف زناشویی بوده باید زوج با خواهان مطرح مینمود نه انکه بعد از چندین ماه عنوان نماید. مهمتر انکه چرا اگر موکل به گفته خواهان تمکین نکرده دادخواست الزام به تمکین را پس گرفته اند هم چنین موکل دارای جهیزیه در خانه *بوده که خواهان اقدام به ممانعت موکل از مراجعه به انجا و حتی استرداد ان نموده که مشخص است.چه کسی قصد دارد. موکل را دارای عیب عنوان کند و سوال مهمتر انکه ایا مواردی که مطرح شده جزی موارد مصرحه در قانون برای فسخ نکاح از جانب مرد می باشد. نیازی به توضیح نیست خواهان انگیزه دارد. تا با فسخ نکاح از پرداخت مهریه امتناع نماید. گواهی کلانتری محل در *اثبات می کند که خواهان از تمکین موکل جلوگیری نموده و قصد دارد. موکل را از زندگی خود بیرون نماید. همه این مسایل عدم صداقت و دسیسه چینی خواهان را برای موکل محرز می سازد دادگاه ختم جلسه را اعلام و خانم م. ن. را به پزشکی قانونی *معرفی تا در مورد ادعای شوهرش مبنی بر خودداری از رابطه زناشویی به علت ترس یا عدم ترس وی از برقراری رابطه زناشویی پس از معاینه اعلام نظر نمایند چون پاسخ پزشکی قانونی در برگ ۳۹ پرونده حاکی است.مدارک پزشکی بررسی و از خانم م. ن. ن. فرزند غ. ؟؟؟ به عمل امد. عدم برقراری رابطه زناشویی تاکنون به علت مشکل در رابطه عاطفی فیمابین زوجین است.و زوج و زوجه هر دو عامل بروز مشکل فوق می باشند وکیل زوج طی لایحه ای که در برگ ۴۲ پرونده پیوست است.نسبت به نظر پزشکی قانونی اعتراض و درخواست معرفی زوجه و موضوع را به کمیسیون پزشکی نموده است.که دادگاه با این اقدام و سپس با معرفی زوجین به پزشکی قانونی و کمیسیون مربوطه دادگاه از پزشکی قانونی نتیجه بررسی های کمیسیون تخصصی را استعلام نموده است.در تاریخ ۹۹/۶/۱۷ ( برگ ۵۶ پرونده ) پزشکی قانونی گفته است.زوج تاکنون جوابیه درخواست های این اداره کل را تحویل ننموده است.لذا دادگاه در تاریخ ۹۹/۶/۲۵ با بررسی اوراق پرونده و ختم دادرسی طی دادنامه *رای خود را بدین شرح صادر نموده است. موضوع این پرونده رسیدگی به دعوای مورخ ۹۸/۱۱/۱۵ اقای ع. ا. فرزند ر. با وکالت اقای س. ا. ح. و. فرزند س. ن به طرفیت خانم م. ن. ن. با وکالت اقای ر. ت. بر خواسته تنفیذ فسخ نکاح به جهت تدلیس و فریب در ازدواج و تخلف از وصف نداشتن سلامت جسمانی و روانی موردنظر به علاوه خسارات دادرسی است.وکیل خواهان در توضیح عنوان نموده که خوانده دچار برجستگی جناق سینه الرژی دائم ، عصبانیت شدید و استرس زیاد و ترس از برقراری رابطه زناشویی است.و به همین جهت از برقراری رابطه زناشویی خودداری می ورزد و لذا خواهان نسبت به فسخ نکاح اقدام و مراتب را از طریق اظهارنامه و شهود به اطلاع خوانده رسانیده است.وکیل زوجه منکر این مسایل و عیوب شد لذا دادگاه موضوع ادعای شوهر مبنی بر خودداری خوانده از برقراری رابطه زناشویی به علت ترس جنسی را به پزشکی قانونی ارجاع نموده پزشکی قانونی در گواهی شماره ۲۶۲۴ مورخ ۹۹/۳/۱۱ اعلام نمود که عدم برقراری این رابطه ناشی از مشکل در روابط عاطفی زوجین است.و هر دو طرف در بروز این مشکل ، نقش دارند زوج به نظریه پزشکی قانونی معترض شد. لذا دادگاه موضوع را در تاریخ ۹۹/۳/۲۲ به کمیسیون پزشکی قانونی ارجاع نمود ولی حسب گواهی شماره ۱۷۷۴۴۵۵ مورخ ۹۹/۶/۱۷ پزشکی قانونی تا این تاریخ زوج جواب درخواست های ان اداره کل را تحویل ننموده و لذا اظهارنظر کمیسیون پزشکی غیر ممکن است. بنابراین دادگاه با توجه به قراین و امارات موجود در پرونده از جمله زندگی مشترک مستقل چند ماهه طرفین وگواهی بدوی پزشکی قانونی ، وجود عیب مذکور و صحت ادعای خواهان را محرز نمی داند به استناد ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم بر بطلان دعوا صادر و اعلام می نماید. از این رای وکیل زوج تجدیدنظر خواهی نموده است.که مفاد لایحه تجدیدنظر خواهی وی تکرار مطالب قبلی است.که در دفاع از حقوق موکلش بابت فسخ نکاح با توجه به عوارض روحی و جسمی موجود در زوجه که تاکنون این عوارض موجب عدم برقراری رابطه زناشویی فیمابین شده است.و اینکه موکلش برای مراجعه به کمیسیون باید به اتفاق زوجه به کمیسیون برود و عملا زوجه مراجعه نمی نماید. دادگاه بدوی بدون اخذ نظریه کمیسیون که مورد اعتراض ایشان بوده است.اظهارنظر نموده است.درخواست ارجاع امر به کمیسیون پزشکی را نموده است.پس از تبادل لوایح در برگ ۷۲ پرونده به شعبه *در تاریخ ۹۹/۸/۱۲ طی صورت جلسه ای که در برگ ۷۴ پرونده پیوست است.انجام تحقیق از شهود خواهان و تحقیق از انان در حضور طرفین و نیز استعلام نظریه کمیسیون پزشکی قانونی یا پزشکی قانونی در خصوص دلیل بکارت زوجه چه بوده است.و سپس اعاده پرونده که تحقیقات مورد نظر توسط دادگاه بدوی در جلسه *و نیز پاسخ استعلام پزشکی قانونی در مورد بکارت زوجه که در برگ ۹۳ پیوست است.و حاکی است.با رویت کارت ملی از خانم م. ن. ن. معاینه به عمل امد پرده بکارت از نوع حلقوی پل دار بدون پارگی است.وکیل زوج در لایحه ای که در برگ ۹۶ پرونده پیوست است.درخواست نموده است.زوجین با هم به پزشکی قانونی معرفی شوند از شهود موکل در مورد شط صفت ( سلامت خوانده ) درخواست تحقیق نموده است.با معرفی زوجین به پزشکی قانونی در برگ ۹۹ پرونده نظر پزشکی قانونی در معاینه از زوجه در مورد برجستگی مختصر جناغ سینه که یک اختلال مادرزاده است.این تغییر قفسه سینه تاثیری در عملکرد قلب و ریه نداشته و نیاز به جراحی در حال حاضر ندارد. نامبرده دارای الرژی می باشد. در برگ ۱۰۵ پرونده که نظریه کمیسیون در مورد بررسی ترس یا عدم ترس زوجه در برقراری رابطه زناشویی اعلام شده است.بدین شرح می باشد. بر اساس معاینه مصاحبه روانپزشکی و بررسی مدارک موجود پزشکی ترس یا عدم ترس زوجه در برقراری رابطه زناشویی قابل احراز نیست لازم به ذکر است.جهت برقراری رابطه زناشویی نیاز به ارتباط عاطفی مناسب زوجین و همکاری دو طرف می باشد. وکیل زوج به نظریه کمیسیون پزشکی معترض و درخواست ارجاع امر به شورای عالی پزشکی را نموده است.دادگاه بدوی با تکمیل تحقیقات موردنظر پرونده را به مرجع تجدیدنظر اعاده داده است.که دادگاه با بررسی اوراق پرونده و ختم دادرسی در تاریخ ۹۹/۱۱/۱۸ طی دادنامه رای خود را بدین شرح صادر نموده است. در خصوص تجدیدنظر خواهی اقای ع. ا. فرزند ر. با وکالت اقای ح. و. نسبت به دادنامه شماره ۵۷۸ ۹۹۰ صادره از شعبه *بن نظر به اینکه هر چند بر اساس نامه پزشکی قانونی مورخ ۹۹/۹/۱۷ زوجه بکارت داشته ولی بر اساس نظریه کمیسیون پزشکی قانونی این وجود بکارت دلیل بر عدم سلامت و صحت ادعای تجددینظر خواه مبنی بر ترس از رابطه جنسی و اختلال در این رابطه به دلیل عیب زوجه نداشته بلکه همانطوری که در این نظریه اشاره گردیده است.جهت برقراری رابطه زناشویی نیاز به ارتباط عاطفی مناسب زوجین و همکاری دو طرف است.و محتویات پرونده با توجه به این که عیب یک امر تخصصی است.که در صلاحیت پزشکی قانونی است.و دلالت بر ادعای زوج ندارد. لذا تجدیدنظر خواهی تجدیدنظر خواه وارد نیست مستندا به ماده ۳۵۸ از قانون ایین دادرسی مدنی ضمن رد تجدیدنظر خواهی دادنامه معترض عنه را عینا تایید می نماید. رای صادره حضوری و قابل فرجام خواهی اعلام شده است . اکنون از این رای وکیل زوج به شرح دادخواست فرجامی که در دو برگ مشعر بر موارد اعتراض فرجام خواه است.و هنگام شور با گزارش پرونده قرائت می گردد. درخواست رسیدگی فرجامی نموده است.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش اقای ع. ن. عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره *فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور


نظر به اینکه موارد فسخ نکاح از طرف مرد در مقررات قانونی احصای شده است.و موضوع استفاده از خیار عیب و تدلیس نیز ناظر به عقد نکاح نیست لیکن در صورتی که عرفا در زن صفت خاصی شرط شده باشد. و با انجام عملیاتی موجب فریب زوج در عقد زوجه شده باشد. و صفت موردنظر را زوجه نداشته باشد. مستفاد از ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی برای طرف مقابل ( شوهر ) حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر ان واقع شده باشد. انچه مسلم است.وصف خاصی برای زوجه در زمان عقد زوجیت ذکر نشده است.وجود برجستگی جناغ و یا هر استخوانی در بدن که عرف ان را طبیعی بداند مصداق عیب و بیماری محسوب نمی شود. عدم امکان برقراری رابطه زناشویی از سوی زوجین همانگونه که در نظریه پزشکی قانونی و کمیسیون تخصصی در پزشکی قانونی امده است.ناشی از امور روحی روانی و عاطفی زوجین است.که نمی تواند متوجه زوجه باشد. خاصه که زوجه امادگی خود را جهت تمکین از زوج اعلام و عملا مدت حدود دو ماه در تمکین زوج بوده و زوج علیرغم عدم مشکل در زوجه توان برقراری رابطه زوجیت عملی را از خود نشان نداده است. رای فرجام خواسته منطبق با موازین قانونی و محتویات پرونده صحیحا و موجها اصدار یافته است.با رد فرجام خواهی به عمل امده مستندا به ماده ۳۷۰ قانون ایین دادرسی مدنی ابرام می گردد.
شعبه *
رییس: ع. ن. مستشار: ع. ک. ص. س.

نقد رأی

تعدادموافق: 0 ـ تعدادمخالف: 0

نقدهای شما