رأی دادگاه بدوی
به نام خدا
مرجع رسیدگی: شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان فارس
هیات دادگاه: ، م. ف. ب. ، س. م.
شاکی: اقای ش. ع. فرزند ل. ا. با وکالت اقای س. ص. س. ا. فرزند س. به نشانی *و ۱۹
متهم: اقای م. م. فرزند م. ح. با وکالت اقای ا. ر. فرزند ل. به نشانی *
اتهام: قتل عمدی زن مسلمان
گردشکار: به تاریخ فوق در وقت مقرر جلسه شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس بتصدی امضای کنندگان زیر با حضور نماینده دادستان تشکیل است.نماینده دادستان سازمان* اظهار می دارد.: تقاضای اتخاذ تصمیم شایسه را دارم. دادگاه با بررسی محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال و تکیه بر شرف و وجدان به شرح زیر مبادرت به صدور رای می نماید.
رای دادگاه
درخصوص اتهام اقای م. م. فرزند م. ح. معروف به ا. ۳۱ ساله متاهل مسلمان -راننده خودرو سنگین -بدون سابقه کیفری -باسواد –اهل *با وکالت اقای ر. دایر بر مباشرت درقتل عمدی مرحومه م. ع. در مورخ ۹۲/۹/۳ بوسیله ایراد جرح عمدی با چاقو متهم درحالی که بغض گلویش را گرفته و چشمانش قرمز و اشک الود بود بیان می دارد. من عاشق همسرم بوده شب و روز ، گرما و سرما ، تحمل بی خوابی برای اسایش او و فرزند م تلاش می کردم ، چشم را از همه نامحرمی می پوشاندم ، حقم چنین نبود و سپس شرح می دهد یک روز به منزل امدم دیدم همسرم با یک موبایلی که تا کنون ندیده بودم با کسی حرف می زند او به محض اینکه متوجه من شد رنگش سفید شد دست پاچه و هراسان گردید.موبایل را مخفی کرد به او مشکوک شدم موبایل را از او گرفتم گفتم این موبایل مال چه کسی است. دیدم موبایل زنگ می خورد جواب دادم صدای مردی را شنیدم که به او گفتم "الو شما" که گوشی را قطع کرد حالم بد شد سرم گیج امد روی زمین نشستم برادر زنم بنام م. وارد شد گفت چه شده است.جریان را برای او تعریف کردم م. به ان مرد زنگ زد گوشی را در حالت صدا پخش کن گذاشت همان مرد جواب داد همسرم به او گفت مگر گوشی خود را گم نکرده اید بیا و انرا ببرید؟ مرد جوابی نداد و م. گوشی را قطع و با خواهرش ( همسرمن ) دادو بیداد کرد و گفت برو منزل مادرم تا بیایم تکلیفت را روشن نمایم و سپس با ان مرد قرار گذاشت تا اینکه مشخص گردید.وی فردی به نام ش. شهیدان و دامپزشک می باشد. ، من با وجود اینکه به همسرم مشکوک شده بودم ولی چون او را دوست داشتم خودم را قانع می کردم که اتفاق خاصی میان ااندو نیفتاده است.تا اینکه دو روز بعد با همسر شهیدان صحبت کردم و او به من گفت که همسر شما مدت سه سال است. که با شوهرم ارتباط دارد. خیلی ناراحت شدم به منزل مادر زنم که همسرم انجا بود رفتم به وی گفتم بیا برویم از شهیدان حداقل به اتهام مزاحمت شکایت کنیم وقتی مقاومت همسرم را دیدم یقین پیدا کردم که ارتباطی میان اندو بوده است. زیرا او میگفت اگر به دادگاه برویم مرا سنگسار می کند و در حالت عصبانی به من گفت اگر رابطه جنسی داشته ام دلم خواسته است. به محض اینکه وی چنین حرفی زد لرزم گرفت به اشپزخانه امدم اب بخورم چاقویی انجا دیدم انرا برداشتم به اطاق برگشتم دیدم همسرم در حال تمیز کردن قالی است.و پشتش بطرف من است.چاقو را بصورت چکشی گرفته و چهار ضربه به کمر وی زدم و از منزل بیرون امدم فرزند م را که در *کرد ، برداشته و پس از تماس با برادرم و بیان ماجرا خودرا به کلانتری محل معرفی کردم ….بنابر این متهم ضمن اقرار صریح به قتل همسرش مرحومه م. ع. بوسیله ایراد جرح با چاقوی اشپزخانه ، انگیزه خویش را انحراف اخلاقی او بیان کرده است.که این اقرار با گزارش مرجع انتظامی -صورتجلسه معاینه جسد -کشف الت قتاله و نظریه پزشکی قانونی که علت تامه مرگ را خونریزی زیاد ناشی از اسیب عناصر حیاتی داخل قفسه سینه "بیان داشته ، منطبق است.لذا مجرمیت وی بر ارتکاب قتل مرحومه مقتوله اقرارا و علما برای هیات دادگاه محرز می باشد. النهایه با توجه به تشریح انگیزه خود از قتل همسرش و بررسی mss های رد و بدل شده بین مرحومه با اقای ش. و دفاعیات بلاوجه وی از نحوه ارتباط با مرحومه و همچنین اظهارات طفل صغیر متهم در مورد مشاهدات خویش از رفت و امد شهیدان با مادرش و رفتن انان به یک منزل خالی از سکنه و سایر امارات دیگر من جمله اینکه اولیای دم ووکیل ایشان نیز انگیزه دیگری عنوان نداشته است. هر چند بر دادگاه مهدورالدم بودن مقتوله ثابت نیست ولی وجود چنین قراینی می تواند در اکثریت قریب به اتفاق مردم عادی زمینه بروز حداقل اعتقاد به مهدورالدم بودن رافراهم می سازد لذا دادگاه مستندا به مواد ۳۰۳ و۲۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ ناظر بر ماده ۶۱۲ قانون مذکور از کتاب تعزیرات و مواد ۳۸۵ ( قتل در ماه محرم ) وذیل ماده ۳۸۱و۴۶۲ قانون مذکور مصوب سال ۹۲ که بر گرفته از تعالیم اسمانی و دستور شارع مقدس است. قصاص نفس متهم رامنتفی و حکم برایت اقای م. م. را از قصاص نفس صادر می نماید. ولی چون اقدام وی موجب اخلال در نظم و خوف جامعه شده و بیم تجری مرتکب و دیگران می رود ، مشارالیه را به تحمل ده سال حبس تعزیری و پرداخت سهم مادر مقتول از یک دیه کامل یک زن بعلاوه یک سوم دیه مذکور و در صورت مطالبه وی و در اجرای ماده ۲۳ قانون مای الذکر به منع اقامت در *به مدت دو سال محکوم می نماید. رای صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز قابل فرجام در دیوان عالی کشور پس از ابلاغ می باشد. ٪ پرونده در مورد اتهام اقای شهیدان مفتوح است./
م. ف.
مستشار شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان فارس