عنوان: ارکان دعوای خلع ید

پیام: صدور حکم خلع ید نسبت به تصرفات غاصبانه مصداق دارد. بنابراین اگر متصرف، ماذون در تصرف باشد و تصرفات غاصبانه احراز نشود، صدور حکم مبنی بر خلع ید فاقد مبنای قانونی است.
مستندات:
شماره دادنامه قطعی :
9609988311000777 ,
تاریخ دادنامه قطعی :
1401/11/25
گروه رأی:
حقوقی
آراء منتخب پرونده:

عین عبارت چاپ متن متن تجمیعی پرونده

رأی شعبه دیوان عالی کشور



۱ ) اقای س. م. ه. به وکالت از ده نفر به طرفیت سازمان *استان *و سازمان *دادخواستی به خواسته خلع ید از پلاک های ۵۵۷ لغایت ۵۶۴ *و پرداخت اجرت المثل زمین در ایام تصرف را تقدیم کرده است.و در شرح دادخواست امده که مطابق گزارش هییت کارشناسی منتخب شعبه *و گزارش نقشه بردار مشخص گردیده که میزان ۴۵۱۸ متر مربع از اراضی تحت مالکیت موکلین در اختیار سازمان *قرار گرفته است. ( حسب مفاد دادخواست اراضی مذکور از طریق سازمان *در اختیار سپاه قرار گرفته است ) ۲ ) خوانده ردیف دوم به موجب لایحه تقدیمی به شرح برگ های ۴۶ و ۴۷ ضمن وارد اوردن ایراد شکلی به دعوی از حیث عدم توجه به خوانده و رسیدگی به همین موضوع طی دو فقره دادخواست قبلی خواهان ها که به موجب دادنامه های ۶۶۹۵ مورخ۹۵/۱/۲۸ شعبه *و دادنامه شماره *۹۶/۸/۴ شعبه *و مرکز بهزیستی هستیم که سازمان زمین شهری مقداری از ان را به میزان ۶۷۱۵۸ متر مربع تملک کرده اند لکن اخیرا مشخص شده میزان اراضی بیش از مقدار تملک شده به مساحت ۷۲۶۹۱ متر مربع می باشد. که حاکی از بردن مال غیر به مساحت ۵۵۳۶۵ متر است. این تصرفات بدون اذن و طی مراحل قانونی انجام شده و نسبت به ان اعتراض داریم. ضمنا خوانده ردیف ۲ یا ارگانهای وابسته به ان هم به مساحت ۴۶۱۸ متر مربع که ملکی است.دیوارکشی شده در تصرف دارند. نماینده خوانده ردیف اول در جلسه مذکور اظهار داشته بر اساس رای وحدت رویه ، ابطال سند دولت منوط به احراز تخلف و ابطال اقدامات تملکی دولت است.لذا دعوی ابطال سند مطروحه از سوی خواهان قابل استماع نمی باشد. ( اوراق ۵۳ و۵۴ ) ۶ ) پاسخ استعلام اداره ثبت محل قسمتی از پلاک های ثبتی *شماره های ۵۶۴٫۵۶۳٫۵۵۹٫۵۵۸٫۵۶۰٫۵۵۷٫۵۶۲ در اجرای مقررات تبصره ۲ ماده ۹ قانون اراضی موات شهری به تملک اداره کل زمین شهری در امده است. ( متراژ اراضی موات و تملک شده هریک از پلاک های مذکور در استعلام ثبتی مندرج است ) اوراق ۵۵ تا ۵۸ پرونده محاکماتی.۷ ) وکیل خواهان ها به موجب لایحه تقدیمی به شرح اوراق ۶۸ تا ۷۰ ضمن ارائه اسناد مالکیت در خصوص سمت وراث مرحوم مالکین با ذکر اسامی توضیحاتی را ارائه داده است.و گواهی حصر وراثت انان نیز تقدیم شده است.۸ ) شعبه *به موجب دادنامه شماره ۱۱۰۴ ۹۷/۱۱/۲۵ و به استناد رای وحدت رویه شماره ۵۴۴ ۶۹/۱۱/۲۰ رسیدگی به ابطال اسناد مالکیت متعلق به دولت مستلزم احراز تخلف دستگاه دولتی در فرایند تملک است.قرار عدم استماع دعوی صادر کرده است. ۹ ) شعبه *به موجب دادنامه شماره *این چنین رای صادر کرده است: نظر به اینکه خواسته خواهان های بدوی حسب توضیحات مفاد دادخواست و لوایح تقدیمی ، ابطال اسنادی که در اجرای قانون تملک اراضی موات اخذ شده نمی باشد. و اعتراض انان نسبت به تملک مقدار ۶۷۱۵۸ مترمربع صورت گرفته در هشت قطعه زمین متنازع فیه است.نمی باشد. بلکه ادعای ایشان نسبت به اراضی مازاد متصرفی می باشد. که ادعا شده سازمان *مقدار ۷۲۶۹۶ مترمربع را متصرف شده است.که مقدار ۴۵۱۶ مترمربع از *و ۵۶۴ را با دیوار کشی و ساختمان مسکونی و اداری و تاسیسات از بدو انقلاب در اختیار سپاه پاسداران قرار داده است.و ادعا شده این زمین جزی اراضی موات تملک شده نمی باشد. فلذا خواسته خواهان ابطال اسناد اراضی تملک شده در اجرای تملک اراضی موات نمی باشد. فلذا صدور قرار عدم استماع دعوی به دلیل اعلامی در دادنامه تجدیدنظرخواسته موجه به نظر نمی رسد لیکن با عنایت به اینکه وکیل خواهان های بدوی مدعی شده که ملک مذکور به مساحت ۴۵۱۸ مترمربع به صورت محصور بوده و در ان ساختمان مسکونی و اداری و تاسیسات احداث شده است.ودرخواست ابطال سند یا اسناد راجع به این ملک را نموده بدون اینکه مشخص نماید. اسناد مورد تقاضای ابطال دارای چه شماره یا شماره هایی و تحت چه پلاک یا پلاک هایی و به نام چه اشخاصی می باشد. و در خط اخر درخواست نیز امده است.بنا به اظهار نماینده سازمان *هیچ مدرکی از مالکیت یا استیجاره بودن موجود نبوده و قابل ارائه نمی باشد. که این مطلب در صورتی که مورد تایید وکیل تجدیدنظر خواهان ها باشد. با درخواست ابطال سند یا اسناد در تعارض می باشد. فلذا دادگاه دادنامه تجدیدنظر خواسته را در ان قسمت که قرار عدم استماع نسبت به خواسته ابطال سند صادر گردیده است.ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه را در قسمت مذکور تایید می کند ، لیکن در خصوص عدم استماع دعوی در دو قسمت دیگر خلع ید و مطالبه اجرت المثل تجدیدنظرخواهی را وارد تشخیص داده و با توجه به پاسخ استعلامات موجود در پرونده و رونوشت اسناد مالکیت مشاعی مورثین دادگاه در صورت احراز تصرفات تجدیدنظر خواندگان در املاک موضوع اسناد ابرازی خواهان ها و عدم ارائه مدرک مثبته مالکیت و یا دلیل قانونی یا اذن در تصرف قانونا مکلف به رسیدگی ماهوی می باشد. ضمن نقض این قسمت از دادنامه تجدید نظر خواسته پرونده را جهت رسیدگی ماهوی در قسمت های مذکور به مرجع بدوی اعاده می نماید.۱۰ ) کارشناس مرجوع الیه به شرح اوراق ۲۰۹ تا ۲۳۶ به همراه مستندات ارائه داده است. در بند ۳ گزارش به شرح برگ های ۲۲۵ و ۲۲۶ امده است. با بررسی حدودات مندرج در اسناد مالکیت صادره در *۹۳ اصلی ، جمع مساحت شش دانگ پلاک های مذکور۲۰۲۶۴/۲۵ مترمربع است.که مقدار ۱۴۵۲۲۸۲ مترمربع ان از طرف مالکین به تملک اداره کل زمین شهری *انتقال قطعی گردیده که مانده سهم مالکین در دو پلاک مذکور ۶۷۴۲/۱۲ مترمربع بدون احتساب مسیر لوله نفت است. با بررسی و معاینه محل و اظهارات وکیل خواهان و نماینده حقوقی سازمان *مشخص گردید.که مورد اختلاف در پلاک های مذکور به صورت زمین محصور به مساحت ۴۵۲۸/۱۲ مترمربع با ساختمان اداری و دولتی و تاسیساتی که بدو انقلاب تاکنون در ید و تصرف سازمان *قرار دارد. و خواهان پرونده هیچ گونه تصرفاتی در ملک مورد اختلاف ندارد. در بخش دیگری از گزارش به شرح نتیجه گیری کاربری پلاک اختلافی اداری انتظامی به مساحت۲۸۰۳ مترمربع و مابقی با قابلیت تجاری تشخیص داده شده و اجرت المثل بر همین مبنای تعیین شده است. ۱۱ ) شعبه *به موجب دادنامه شماره*پس از ختم دادرسی چنین رای صادر کرده است: با فرض اثبات مالکیت خواهان ها بر زمین مورد دعوا به سبب انکه خواندگان دعوا زمین را تصرف و تملک و تصاحب نکرده اند بنابراین تعهدی نیز برای خلع ید از زمین مورد اختلاف و پرداخت اجرت المثل ان در خواهان ها ندارند و به استناد و استدلال فوق دادگاه حکم بر بی حقی انان در دعوا صادر می نماید. یاداور می شود. دعوا خلع ید از دعاوی عینی محض است.و باید به ظرفیت شخص که در زمان اقامه دعوی بر ملک مورد دعوی مستولی است.اقامه گردد. توضیحات طرفین و عکس هوایی زمین مورد دعوی و نظریه کارشناس دلالت دارد. زمین مذکور در تصرف خواندگان نیست بلکه در تصرف اشخاص متعدد است.که طرف دعوا قرار نگرفته اند و از حیث دعوا اساسا قابل رسیدگی ماهوی نمی باشد. ۱۲ ) شعبه *استان به موجب دادنامه شماره *این چنین رای صادرکرده است: زمین مورد ادعای خواهان ها حسب مفاد دادخواست بدوی یک قطعه زمین به مساحت۴۵۱۸ مترمربع می باشد. که حسب ادعای خواهان ها ، دیوارکشی و ساختمان مسکونی و اداری و تاسیسات از بدو انقلاب تاکنون در اختیار سپاه می باشد. که این موضوع در متن دادنامه قبلی این دادگاه نیز مورد تاکید قرار گرفته بود و نظریه کارشناسان ابرازی نیز بر تصرف سپاه پاسداران و نه تعاونی یا اعضای ان و عدم تملک ان توسط خواندگان و باقی بودن مالکیت مالکین ان اشاره شده است. بنابراین ملک متنازع فیه در تصرف سپاه قرار دارد. و در خصوص ان نفیا یا اثباتا رای صادر نشده است.ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر پرونده جهت رسیدگی به مرجع بدوی اعاده می گردد. ۱۳ ) شعبه *حقوقی به موجب دادنامه شماره*به استناد نظر دادگاه تجدیدنظر خوانده ردیف دوم را به خلع ید و پرداخت اجرت المثل مطابق نظر کارشناسی محکوم کرده است.۱۴ ) شعبه *به موجب دادنامه شماره *تجدیدنظر خواهی اداره کل سازمان *استان *را به دلیل اینکه رای علیه تجدیدنظر خواه نبوده و سمتی ندارد. قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر شده است. ۱۵ ) رییس کل دادگستری استان *به این استناد که دعوی به طرفیت سازمان *طرح شده است.و فاقد شخصیت حقوقی می باشد. و اصل متناظر و ترافعی بودن دادرسی در رسیدگی توجه نشده است. دادنامه را بر خلاف بین شرع تشخیص داده و درخواست اعاده دادرسی بعمل اورده است. با ارسال پرونده به حوزه معاونت قضایی مشاوران ان مرجع به شرح ذیل اظهارنظر کرده اند: اول حسب اقرار وکیل دادخواندگان اراضی مذکور از اول انقلاب تاکنون با واگذاری اداره زمین شهری در تصرف سپاه پاسداران بوده و حسب گزارش کارشناس بخش قابل توجهی از ان کاربری انتظامی ، اداری دارد. و بخش دیگر فاقد کاربری بوده است.که کارشناس ان را با قابلیت زمین تجاری علیرغم فقدان کاربری و مجاورت انها یا کاربری انتظامی ( نظامی ) ان را تجاری ارزیابی کرده است.و تصرفات سپاه بر اساس واگذاری اداره کل مسکن و شهرسازی وقت بوده است.لذا مشمول مقررات ( ( قانون تعیین تکلیف اراضی واگذاری دولت و نهادها ) ) بوده و امکان صدور خلع ید در این چنین اراضی وجود ندارد. دوم: علاوه بر استدلال بند اول با توجه به نوع کاربری زمین و تصرفات سپاه در اراضی متنازع فیه ، احداث تاسیسات مرتبط با واحد نظامی در منطقه اراضی مذکور مورد نیاز واحد نظامی مذکور بوده و در صورت اثبات مالکیت خواهان های بدوی ، اراضی متنازع فیه مشمول قانون نحوه خرید و تملک اراضی واقع در طرح های عمومی و نظامی دولت مصوب سال ۱۳۵۸ شورای انقلاب و مقررات مرتبط با ان است.و صدور حکم خلع ید وجاهت ندارد. سوم: اساسا با توجه به تصرفات نظامی سپاه و احداث بناهای مرتبط با ماموریت های مذکور از اوایل انقلاب تاکنون نوع کاربری ان ، اساسا موضوع از مصادیق تلف بوده و در صورت احراز مالکیت ، مالکین استحقاق دریافت بهای زمین مذکور را دارند. چهارم: صدور حکم خلع ید نسبت به تصرفات غاصبانه مصداق دارد. این در حالی است.که سپاه ( دادخواه ) ماذون در تصرف بوده است. ( واگذاری از ناحیه مسکن و شهرسازی بوده ) و تصرفات غاصبانه در پرونده احراز نمی شود. بنابراین از این جهت نیز صدور حکم مبنی بر خلع ید فاقد مبنای قانونی است. خواهان ها نیز در دادخواست خود صریحا اقرار به واگذاری زمین مذکور از سوی زمین شهری به سپاه دارند. بنا به جهات مذکور دادنامه مورد دادخواهی از بنیان و اساس واجد اشکال و متضمن تضییع حقوق دادخواه و بر خلاف بین شرع و قانون است. عقیده دارم. پرونده استعداد قانونی برای قرار گرفتن در فرایند دادرسی فوق العاده در چارچوب مقررات ماده ۴۷۷ قانون ایین دادرسی کیفری را دارد. ، با موافقت ریاست محترم قوه قضاییه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و حسب دستور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است

هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش اقای ع. ح. عضو ممیز وملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای

به منظور اطلاع طرفین از اعاده دادرسی موضوع ماده ۴۷۷ قانون ایین دادرسی کیفری و جهات ان که در گردشکار مذکور افتاد پرونده به همان دادگاه تجدیدنظر ارسال می گردد. تا به نیابت از این مرجع با تعیین وقت رسیدگی و دعوت طرفین اظهارات انها استماع شود. از نماینده اداره دادخواه اخذ توضیح شود. قطعه که مورد حکم خلع ید قرار گرفته است.از چه تاریخی در تصرف ان نهاد است. ایا مسکن وشهرسازی در اختیار ان نهاد قرار داده ، یا راسا متصرف شده اند. چنانچه مسکن و شهرسازی واگذار نموده هرگونه مستندی در این خصوص دارند ارائه دهند. ضمنا به طرفین پیشنهاد مصالحه جهت فصل اختلاف از طریق پرداخت عادله بهای ملک و انتقال سند مالکیت توسط خواهان ها داده شود. به هر تقدیر چه در صورت مصالحه و چه غیر ان با انجام نیابت پرونده با اوراق جدید التحصیل اعاده گردد.

شعبه *

مستشار: ع. ح. عضو معاون: ا. م. م.

نقد رأی

تعدادموافق: 0 ـ تعدادمخالف: 0

نقدهای شما