رأی دادگاه بدوی
گردشکار: در این پرونده اقای م. م. ن. فرزند ی. متولد ۱۳۶۴ به کد ملی*، در تاریخ ۱۳/ ۷/ ۱۳۹۹ ، شکایتی علیه اقای د. س. پ. فرزند ح. ا. متولد ۱۳۶۸ به کد ملی*، دائر بر ایراد ضرب و جرح عمدی مطرح می نماید. و در شرح شکایت بیان می کند در سال ۱۳۷۹ مشتکی عنه به وی حمله کرده است.و چشم چپ وی دچار اسیب شده است.و موجب نقص عضو و از دست دادن بینایی وی شده است. در شکایت مطرح شده در مرجع انتظامی شاکی که خود را متولد سال ۱۳۶۴ بیان می کند "در منزل پدری مورد حمله مشتکی عنه قرار گرفته است.و به شیشه برخورد کرده و شیشه شکسته و به داخل چشم وی رفته است.و نهایتا موجب از دست دادن بینایی وی شده و تاکنون نیز اعلام شکایت نکرده است. شاکی اظهار می دارد. برادرانش شاهد ماجرا بوده اند و بقیه بستگان نیز بلافاصله بعد از مصدومیت وارد اتاق شده اند". اقای م. م. ن. فرزند ی. برادر شاکی که متولد ۱۳۶۹ می باشد. بیان می کند "در حال مشق نوشتن بوده اند که یکدفعه د. س. پ. روی برادرش م. می پرد و او را هل داده به شیشه اتاق برخورد کرده و شیشه می شکند و داخل چشم شاکی می رود". در تاریخ ۱۷/ ۱۰/ ۱۳۹۹ اقای ب. ش. از اقای د. س. پ. اعلام وکالت می نماید. در برگ ۲۳ پرونده ع. م. ن. برادر دیگر شاکی که متولد ۱۳۶۷ است.اعلام شهادت می نماید. اقای ف. ص. در تاریخ ۲۰/ ۱۰/ ۱۳۹۹ از شاکی اعلام وکالت می نماید. در تاریخ ۲۲/ ۱۰/ ۱۳۹۹ در برگ ۲۳ پرونده اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی به اقای د. س. پ. فرزند ح. تفهیم می گردد. که متهم ضمن انکار بیان می کند "برادر شاکی به نام ر. م. ن. وی را هل داده است.و حاضرم سوگند یاد کنم که من او را نزده ام. " اقای ع. س. پ. برادر متهم در برگ ۳۵ بیان می کند … "ما بزرگ ترها داخل اتاق بودیم و بچه ها داخل اتاق دیگر مشغول بازی … یک باره صدای شکستن شیشه امد … رفتیم دیدیم شیشه اتاق شکسته است.و روی صورت م. افتاده بود. پسر ع. ح. ا. … با وانت انها را به شهر [اورد] … کسی نگفت که کی زده است. ضمنا این مسیله فقط به خاطر اختلافات ملکی که بین خانواده های طرفین است.مطرح شد و حتی شاکی به برادرم ا. زنگ زد و گفته است.اگر زمین ها را به ما بدهید من از شکایتم صرف نظر می کنم". در برگ ۳۷ پرونده دادیار محترم رسیدگی کننده به لحاظ میزان دیه در جنایات عمدی که نصف دیه کامل یا بیشتر است.درخواست ارجاع موضوع به بازپرس را می نماید. که پرونده به بازپرس دادسرا ارجاع می گردد. در برگ ۵۸ پرونده بازپرس محترم اظهارات شاکی را اخذ می نماید. که شاکی در اظهاراتش" به سن خود در ان زمان که ۱۴ ساله بود و اینکه نمی دانم اقای س. پ. او را عمدی زده است.یا خیر اشاره می کند و می گوید … فقط یادم می اید که بلند شدم ، حمله کرد رو سرم. س: چرا تابه حال شکایت نکردید؟ ج: … چون انها هی وعده می دادند جبران می کنند که تابه حال طول کشیده است.… در صورت نیاز حاضرم قسم یاد کنم که این صدمه توسط رفتار متهم ایجاد شده است". در تاریخ ۴/ ۵/ ۱۴۰۰ برگ ۷۰ و ۷۱ جلسه مواجهه حضوری تشکیل می شود. که ضمن ان اظهار می شود. "متهم در زمان حادثه حدودا ۱۲ ساله بوده است. برگ ۷۵ پرونده نظریه سازمان *است.که در ان کوری کامل چشم چپ اعلام شده است. برگ ۹۶ پرونده لایحه اقای ب. ش. وکیل متهم است.که در ان به صغیر بودن شاکی و برادرش در زمان وقوع جرم و وجود تعارض در اظهارات برادران شاکی اشاره کرده است.و نیز بیان کرده است.به لحاظ عدم پیگیری و عدم معرفی شاکی به سازمان *چه بسا میزان نابینایی شاکی ده درصد بوده و به لحاظ عدم اقدام و عدم درمان منجر به نابینایی کامل شده است.و همچنین به اظهارات برخی گواهان اشاره می کند که موقع رسیدن بستگان به اتاق ، شاکی نام برادرش ع. را به زبان اورده است.و نهایتا منشا این اختلاف و پرونده را محکومیت خانواده شاکی در پرونده املاک و اراضی کشاورزی اعلام می دارد. و تقاضای برائت موکل را می نماید. در تاریخ ۲۹/ ۶/ ۱۴۰۰ متهم در جلسه بازپرسی منکر حضور در اتاق محل حادثه و نیز منکر برخی از سخنان خود در ابتدای تحقیق و پرونده می گردد. در تاریخ ۳۰/ ۷/ ۱۴۰۰ قرار شماره *بازپرس محترم در خصوص اتهام متهم دائر بر ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به نقص عضو و با استدلالی جرم را درجه پنج فرض نموده و به لحاظ مرور زمان قرار موقوفی تعقیب صادر نموده و جهت تعیین تکلیف دیه به استناد ماده ۸۵ قانون ایین دادرسی به این شعبه ارسال می گردد. و این شعبه ( ۱۰۲ دادگاه کیفری ) نیز طی دادنامه شماره *مورخ ۱۲/ ۸/ ۱۴۰۱ با توجه به اینکه جرایمی که مستوجب نصف دیه و بیشتر از ان هستند را قانون گذار در صلاحیت دادگاه کیفری یک قرارداد است.قرار عدم صلاحیت به این دادگاه صادر نموده است.و پرونده در تاریخ ۲۵/ ۱/ ۱۴۰۱ به این دادگاه کیفری یک ارجاع شده است.و به شرح زیر برای پرونده اتخاذ تصمیم می گردد. ( رای دادگاه ) " در خصوص درخواست دادستان محترم *جهت اعمال ماده ۸۵ از قانون ایین دادرسی کیفری و تبصره های ذیل ان در خصوص تعیین تکلیف دیه موضوع شکایت اقای م. م. ن. فرزند ی. با وکالت اقای ف. ص. ت. علیه اقای د. س. پ. با وکالت اقای ب. ش. صرف نظر از ایرادهای عدیده و نقایص فراوان موجود در پرونده از قبیل: ۱- عدم اخذ رونوشت شناسنامه طرفین پرونده و به تبع ان استخراج دقیق سن طرفین در زمان وقوع حادثه ۲- عدم شناسایی عاقله متهم ۳- عدم تفهیم و بیان نتیجه پرونده برای عاقله در صورت محکومیت ۴- اینکه عمد طفل خطاست و موضوع در صورت صحت ، خطا محسوب می گردد. ۵- رسیدگی به جرایم اطفال زیر سن بلوغ بر صلاحیت دادگاه اطفال است.و نه دادگاه کیفری یک ۶- رسیدگی به جرم که منتهی به دیه باشد. در مورد پرونده حاضر حتما باید با صدور کیفرخواست در دادگاه انجام شود. و مرور زمان در جنبه عمومی جرم موجب عدم امکان رسیدگی به بخشی از مجازات است.و نه همه مجازات زیرا که دیه در قانون به عنوان مجازات امده است.و دیگر نقایص که بخشی توسط دادسرا و بخشی توسط دادگاه باید تعیین تکلیف شود.؛ با توجه به اینکه به نظر می رسد متهم در زمان وقوع در زیر سن بلوغ بوده است.و عمد طفل خطا محسوب می گردد. و با انگاشت موضوع نهایتا به عنوان خطای محض و مسئولیت پرداخت ان توسط عاقله و اینکه صلاحیت دادگاه کیفری یک محدود به موارد مصرحه قانونی و ماده ۳۰۲ قانون ایین دادرسی کیفری است.و از سوی دیگر دادگاه کیفری دو دارای صلاحیت عام می باشد. لذا مستند به مواد ۳۰۱٫۳۰۲ و ۳۸۳ از قانون ایین دادرسی کیفری قرار عدم صلاحیت به صلاحیت و شایستگی دادگاه کیفری دو شازند صادر می گردد. با توجه به حصول اختلاف در صلاحیت پرونده جهت حل اختلاف به دادگاه محترم تجدید نظر ارسال گردد." و پس از ارسال پرونده به مرجع تجدید نظر بدین شرح مبادرت به اتخاذ تصمیم می نماید. " راجع به حدوث اختلاف در صلاحیت فیمابین شعبه *و شعبه *در خصوص رسیدگی به درخواست دادستان محترم *جهت اعمال ماده ۸۵ از قانون ایین دادرسی کیفری و تبصره های ذیل ان در خصوص تعیین تکلیف دیه موضوع شکایت اقای م. م. ن. فرزند ی. با وکالت اقای ف. ص. ت. علیه اقای د. س. پ. با وکالت اقای ب. ش. که هرکدام از شعب مذکور بنا به استدلال مندرج در قرار از خود نفی صلاحیت نموده اند و پرونده جهت حل اختلاف در صلاحیت به محاکم تجدیدنظر استان *ارسال و به این شعبه ارجاع شده است ، از بررسی محتویات پرونده و مفاد استدلال همکاران محترم ، با توجه به وضعیت سنی متهم در زمان وقوع بزه احتمالی ، رسیدگی به موضوع در صلاحیت دادگاه کیفری دو است ، علیهذا هیات دادگاه مستندا به ماده ۳۱۷ قانون ایین دادرسی کیفری و ماده ۲۷ قانون ایین دادرسی مدنی ، با صایب دانستن نظر شعبه *، حل اختلاف می نماید.رای صادره قطعی است. دفترمحترم نتیجه ثبت ، وفق مقررات جاری اقدام گردد." ، لازم به توضیح است.با توجه به مقررات ایین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ خصوصا تبصره ۲ ماده ی ۳۰۴ قانون ایین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ استدلال همکاران محترم در شعبه دادگاه کیفری یک و شعبه *له داشتن وکیل تسخیری ، و مسئول بودن عاقله با توجه به خطایی بودن جنایت به لحاظ صغیر بودن متهم در زمان حادثه بر فرض ثبوت ) برخور دار گردد. ، و به نظر می رسد استدلال همکاران محترم در شعبه دادگاه کیفری یک و تجدید نظر اجتهاد در مقابل نص می باشد. ، لیکن با عنایت به لزوم تبعیت مرجع تالی از مرجع عالی ، پس از وصول پرونده از مرجع تجدید نظر پرونده ثبت وقت رسیدگی تعیین ، طرفین و وکلای ایشان دعوت شدند و از ایشان تحقیق گردید." بسمه تعالی به تاریخ فوق پرونده در وقت مقرر جلسه شعبه *به تصدی امضایکننده ذیل تشکیل است؛ ملاحظه می گردد. که حسب گزارش پیش جلسه امر ابلاغ به طور صحیح و قانونی صورت پذیرفته است؛ دادستان محترم و نماینده ی ایشان حضور ندارد. ، و حضور ایشان الزامی نمی باشد. ، شاکی اقای م. م. ن. و وکیل ایشان اقای ف. ص. ت. حضور دارند ومشتکی عنه اقای د. س. پ. و وکیل ایشان اقای ب. ش. حضور دارند ، موجبات رسیدگی فراهم بوده و جلسه رسمیت دارد. ، خطاب به حاضرین مفاد مواد ۱۹۳؛ ۱۹۴ و ۳۵۴ و ۳۵۸ قانون ایین دادرسی کیفری به شما تفهیم می گردد. بیان داشتند فهمیدیم نظم دادگاه را رعایت می کنیم؛ و بر خلاف ادب؛ نزاکت؛ وجدان و قانون و حقیقت سخنی نمی گوییم؛ هر وقت ادرس خود را تغییر دادیم به این مرجع اعلام می کنیم ، خطاب به شاکی شکایت خود را بیان کنید: وکیل دارم. در جلسه حضور دارد. ایشان پاسخ می دهند؛ وکیل شاکی: به شرح شکواییه و صورت جلسات تنظیمی در دادسرا و تحقیقات اولیه در این شعبه می باشد. ، موکل بنده و مشتکی عنه پسر عمو هستند ، در یک شب در منزل پدری موکل بوده اند ، و بعد از نوشتن مشق ، و به وسیله هل دادن اقای م. چشم موکل اسیب مبیند ، و وعده های گوناگون می شود. که جبران خسارت شود. کاری انجام نمی شود. ، و علاوه بر مدارک قبلی ما شرح عمل را نیز گرفته ایم که تقاضا داریم ضم پرونده شود. و موکل حاضر به اتیا ن سوگند نیز می شود. و با توجه به اینکه دیه مشمول مرور زمان نمی شود. تقاضای رسیدگی داریم ، تاریخ وقوع اواخر سال ۱۳۷۸ می باشد. و موکل در اسفند در *اقدام به عمل نموده که مدارک موجود است.و تقاضا داریم ضم پرونده شود. ، و موکل را هل می دهند ، و موکل به شیشه درب اتا ق برخود و شیشه خورد می شود. و چشم موکل اسیب می بیند و این اتفاق در *افتاده است ، خطاب به شاکی: چرا در طول این مدت شما و پدرتان شکایت نکردید و بعد از بیست و سه سال شکایت کرده اید: مدام به من وعده وعید می دادند ولی به هیچ کدام عمل نکردند. ، خطاب به مشتکی عنه و وکیل ایشان اظهارات شاکی و وکیل راشنیدید چه توضیحی دارید: اقای س. پ. وکیل دارم. ایشان پاسخ می دهند ، وکیل مشتکی عنه: قبل از دفاع یک سوال داریم: به صورت جلو به درب خورد و یا به پشت سر: شاکی: به پشت سر به درب خوردم و افتادم ، و دری که شیشه داشت یک پله داشت و من به پشت به درب خوردم و افتادم و درب به دیوار خورد و شکست و به چشم من ریخت ، وکیل مشتکی عنه: دفاعیات حول چند محور است ، ۱- قرار موقوفی تعقیب در دادسرا قطعی شده است ، ۲- در عنصر مادی جرم تردید داریم ، رفتار مجرمانه ی منتسب به موکل قویا محل تردید و انکار موکل است ، و در مراحل اولیه ی تحقیق نیز موکل منکر بوده است ، یکی از اشخاص که مورد قبول هر دو طرف می باشد. و شهود این شخص را در صحنه ی حادثه تایید کرده اند ع. س. پ. که برادر موکل می باشد. ، در اظهارات خود در دادسرا بیان داشته اند ، که بیان می کند موکل در اتاقی که شاکی مدعی صدمه هستند حضور نداشته است ، بیان می کنند در زمان شستن چشم شاکی ایشان اعلام کرده ، ر. ر. چکار کردی کورم کردی ، و ر. برادر شاکی می باشد. و اینها چند تا برادر می باشند که در ان اتاق جمع بودند و شاکی مدعی است.که موکل نیز در انجا بوده است ، این اظهارات مورد تایید شهود دیگر که در محل حضور داشته اند تایید شده به نام ا. ا. س. پ. و خانم خ. م. ، و بیان می کنند که موکل در بغل ا. ا. بوده و در اتاق نبوده است ، ۳- شاکی بیان می کند به پشت سر به درب خورده است ، در حالی که شاهد معرفی شده توسط شاکی به نام م. که برادر شاکی هست در دادسرا بیان داشته: م. با صورت به شیشه خورد و بیان می دارد. که قشنگ یادم هست ، و تناقض در اظهارات شهود شاکی وجود دارد. ، یکی می گوید م. با صورت خورد و دیگری می گوید به پشت خورد و در خصوص چگونگی حادثه اتحاد نظر وجود ندارد. ، ۴- در سازمان *تاریخ دقیق وقوع حادثه را بیان نکرده است ، حتی در سال وقوع حادثه را بیان نکرده اند ، بعضی گفته اند در سال ۱۳۷۸ و برخی گفته اند در سال ۱۳۷۹ وبرخی گفته اند یادمان نیست در چه تاریخی بوده است ، ۵- معیار و سنجش ثابتی برای نرخ دیه نداریم شاید در زمان حادثه ۱۰ درصد از بینایی شاکی از بین رفته و در اثر گذشت زمان و عدم مراقبت شاکی کل بینایی از بین رفته است.و مدارکی که همکار ارائه داده فقط نشان می دهد شاکی به پزشک مراجعه کرده است ، ۵- اشخاصی که گواهی دادند در زمان وقوع حادثه حضور نداشته اند ، و در تحقیقات محلی نیز اهل محل اظهار بی اطلاعی کرده اند ، و در حال حاضر منزل تخریب شده و از بین رفته است.و امکان بازسازی صحنه وجود ندارد. ، و موکل نیز حاضر به اتیان سوگند می باشند ، ۶- خانواده شاکی با موکل دارای خصومت می باشند ، و حکم به نفع خانواده موکل در دیوان صادر شد و این در سال ۱۳۹۹ بوده و این جرقه برای شکایت شاکی شد ، و خانواده موکل هیچ وعد ه وعیدی در این خصوص نداشته اند و اگر اشخاص دیگری بوده اند که ربطی به خانواده ی موکل ندارد. و این شکایت مغرضانه می باشد. ، و کپی ارای را ارائه خواهم داد ، و این شکایت مغرضانه بوده ، و وکیل شاکی نیز سال وقوع را ۱۳۷۹ بیان کرده است ، و با عنایت به مطالب فوق تقاضای صدور حکم برائت موکل را دارم. ، وکیل شاکی: ۱- در خصوص اصل وقوع حادثه با توجه به اظهارات اقای س. پ. هیچ شک و شبه ایی وجود ندارد. ، و اینکه سال وقوع در اواخر ۷۸ بوده و یا اوایل ۷۹ موثر در مقام نیست ، ۲- دیه نیز به نرخ یوم الادا می باشد. نه سال وقوع صدمه ، و در این خصوص دیوان نیز نظر داده که دیه به نرخ روز باشد. ، ۳- در گزارش بیمارستان بیان شده که بینایی کلا از بین رفته است.نه اینکه در اثر مرور زمان از بین رفته باشد. ، ۴- در خصوص قرار در دادسرا به وضوح اعلام می شود. که نسبت به جنبه ی عمومی می باشد. نه خصوصی ، و لیکن بابت دیه به استناد ماده ی ۸۵ قانون ایین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ به دادگاه ارسال می گردد. و دیه صراحتا در ماده ی ۱۴جزو جرایم قانون مجازات اسلامی امده است ، ۵- در خصوص اختلاف ، فی مابین پدران ایشان بوده است.و شکایت موکل بعد از دو سال بوده است ، ۶- در خصوص انگیزه ، حرفی از انگیزه شاکی ندارد. بلکه مربوط به متهم است.و شاکی می تواند هر زمان خواست حقوق خود را مطالبه کند ، ۷- در خصوص ا. ا. اصلا حرفی از ایشان نبوده و مشتکی عنه ۱۱ ساله چطور در بغل ایشان بوده است ، و بچه ها معمولا در یک جا در کنار هم هستند ، ۸- و همه شهود صدمه به موکل را تایید کرده است ، ۹- بحث شهادت بر شهادت را قانون پذیرفته است ، و در محیطهای کوچک به محض اتفاق همه جا پخش شده وهمه متوجه می شوند ، و خانم ا. ا. در ان شب نبوده است.و خواهر متهم پرونده هست ، و ع. نیز برادر ایشان و خانم م. نیز همسر برادر شاکی می باشد. ، و اظهارات ایشان در راستای دفاع از برادر خود می باشد. ، و اظهارات ع. با اظهارات ا. ا. در تعارض است ، و علاوه بر شهود معرفی شده در دادسرا شهود دیگری نیز وجود دارد. ، وکیل مشتکی عنه: ۱۰ نفر را به پرونده اورده اند و شهادت داده اند ، خود شاکی می گوید کسانی که در اتاق بودند ، شاکی ، مشتکی عنه ، و م. و ع. برادرهای شاکی در انجا بودند و بقیه در اتاق های دیگر بودند ، و برادرها که بودند یکی می گوید م. به پشت رفته و دیگری گفته به جلو رفته است ، و شهود موکل می گویند که د. در زمان حادثه در اتاق دیگری بود ، و شهود عینی فقط دو نفر بودند م. و ع. که برادرهای شاکی بودند ، و در زمان وقوع حادثه ، م. در حدود ۱۰ ساله و ع. در حدود ۱۲ ساله بوده است ، و بر اساس تاییدیه خود شهود خود شاکی ا. ا. حضور داشته است ، و در انتساب عنصر مادی به موکل اختلاف وجود دارد. " ، دادگاه ضمن اعلام ختم دادرسی و با استعانت از خداوند متعال به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید.:
( رای دادگاه )
در خصوص اتهام: اقای د. س. پ. فرزند ح. ا. متولد ۱۳۶۸ به کد ملی*با وکالت اقای ب. ش. ، دائر بر: ایراد صدمه ی بدنی عمدی منتهی به نابینایی چشم چپ از حیث جنبه ی خصوصی ( دیه ) ، با این توضیح که در خصوص جنبه ی عمومی با توجه به شمول مرور زمان قرار موقوفی تعقیب صادر و نسبت به جنبه ی خصوصی ( دیه ) مستندا به ماده ی ۸۵ قانون ایین دادرسی کیفری پرونده به دادگاه ارسال گردیده است ، موضوع: شکایت: اقای م. م. ن. فرزند ی. با وکالت اقای ف. ص. ت. ، دادگاه با عنایت به جمیع اوراق و محتویات پرونده ، تحقیقات صورت گرفته در مرجع انتظامی ودادسرا ، اظهارات طرفین در مرجع انتظامی ، دادسرا و دادگاه ، اظهارات شهود ومطلعین در مرجع انتظامی و دادسرا ،: و۱- هر چند شاکی اقدام به اخذ گواهی سازمان *نموده است ، لیکن صرف وجود گواهی سازمان *از موجبات حصول لوث برای دادگاه نمی باشد. ، و حسب قانون وجود این اماره و وجود متهم در محل وقوع حادثه از موجبات لوث نبوده و در صورت تحقق لوث ابتدا از متهم جهت نفی اتهام از وی دلیل خواسته می شود. ، که در این پرونده متهم جهت نفی اتهام از خود شهودی معرفی نموده که اظهارات ایشان به طور دقیق و مفصل در دادسرا اخذ شده که بیانگر عدم احراز عنصر مادی بزه به متهم می باشد. ، ۲- هر چند شاکی برای اثبات ادعای خود شهودی معرفی کرده است ، لیکن متهم نیز جهت نفی اتهام از خود شهودی معرفی کرده که بیان کرده اند در زمان وقوع حادثه اقای س. پ. در نزد انها بوده و در اتاقی که شاکی مدعی است.در انجا صدمه دیده حضور نداشته است ، و حتی یکی از شهود شاکی در اظهارات خود بیان داشت زمانی که داشتم چشم او را می شستم داد می زد " ر. چکار کردی ک. کردی " و اظهارات بلاوجه وکیل شاکی که بیان داشته شهود از اقوام متهم می باشند این در حالی است.که شهود شاکی نیز از اقوام وی می باشند و از طرفی حسب قانون وجود رابطه نسبی و سببی از موجبات جرح شاهد و عدم پذیرش شهادت شاهد نمی باشد. ، ۳- هر چند دیه مشمول مرور زمان تعقیب و شکایت نمی گردد. ، ولی با توجه به گذشت بیست سال از این موضوع و عدم پیگیری شاکی در این بیست سال و اینکه بیان داشته مدام به من وعده و وعید می دادند دلیلی محکمه پسند نمی باشد. ، و این جای سوال است.که چطور شاکی محترم این مدت زمان طولانی ( بیست سال ) را تحمل نموده با توجه به صدمه ایی که دیده ( نابینایی از یک چشم ) که قابل اغماض نیز نبوده و به متهم یا خانواده وی هیچ مراجعه ایی نداشته و در زمان وقوع حادثه هیچ مراجعه ایی به سازمان *نداشته است ، علیهذا با عنایت به مراتب فوق و انکار مصرانه ی متهم و وکیل ایشان در تمامی مراحل رسیدگی ، و تعارض دلیلین ، و نظر به حاکمیت اصل برائت ، اعمال قاعده ی دری ، اعمال قاعده ی الدلیلان اذا تعارضا تساقطا ، و اینکه حسب قانون هر گاه وقوع جرم یا برخی از شرایط ان و شرایط مسئولیت کیفری مورد شبهه یا تردید قرار گیرد و دلیلی بر نفی ان ثابت نشود. حسب مورد جرم یا شرط مذکور ثابت نمی شود. ، و مستندا به اصل ۳۷ قانون اساسی ، مواد ۱۲۰٫۱۴۰٫۱۶۰٫۱۷۴٫۱۸۵٫۲۱۱ ، ۲۱۲٫۳۱۲٫۳۱۳٫۳۱۴٫۳۱۵٫۳۱۶ و ۳۱۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ ، مواد ۴٫۳۲۰ و ۳۲۲ قانون ایین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ ، حکم به برائت متهم در این خصوص و پرداخت دیه نسبت به شاکی صادر و اعلام می گردد. ، رای صادره حضوری بوده و با توجه موضوع اتهام ( ایراد صدمه بدنی عمدی ) و اینکه میزان دیه نصف دیه ی کامل می باشد. ، مستندا به ماده ی ۴۲۸ قانون ایین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ ، ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور می باشد. دفتر محترم دادنامه تایپ و به دادستان محترم ، طرفین و وکلای ایشان ابلاغ گردد.
م. د. رییس شعبه *