رأی خلاصه جریان پرونده
به حکایت محتویات پرونده آقای م.ذ. فرزند ح.، 52 ساله، ولی قهری س.، 15 ساله، در تاریخ 11/3/1391 با تقدیم شکوائیه به دادسرای شهرستان ب. که جهت رسیدگی به شعبه اول بازپرسی ارجاع شده شکایت کرده و علت شکایت را گفته: این که دخترم را از اطاق وی ربوده اند شاکی هستم. این موضوع را در تاریخ 10/3/91 ساعت 7:20 غروب دخترم که 15 ساله است متوجه شدم که کسی با دخترم در تماس است که به او گفتم کیست که با تو تماس گرفته که گفت یک نفر است که می خواهد با او دوست شوم که به او تفهیم کردم که این کار را نکند و گوشی را از او گرفتم و بعد صبح که بیدار شدم دیدم که توری پاره شده است و بچه نیست و من نمی دانم کجاست و فقط یک شماره تلفن که به او زنگ می زد را دارم که تقاضا می دارم از طریق آن مشخص شود دخترم کجا و نزد چه کسی است و تا به حال هم سابقه فرار نداشته است. شکایت شاکی به آگاهی ارسال شده تا با شناسایی مالک تلفن ... به نام کیست با اخذ نشانی و مشخصات وی و سایر اقدامات پلیس نسبت به شناسایی عمل اختفای مفقودی و در صورت وجود رابطه جهت دستگیری وی و دختر وی اقدام نمایند. گزارش افسران آگاهی ردیف 4 پرونده اکیپ گشت اعزامی به محل نگه داری دختر شاکیه در منزل ح.ت. و خانم ع.ذ. در داخل خانه و اتاق خواب حضور داشتند به محض حضور مأمورین انتظامی درگیر که در حین فرار سرش به دیوار اتاق برخورد که باعث زخمی شدن قسمت راست پیشانی شخص ح.ت. گردید. نامبردگان پس از دستگیری به پایگاه دلالت و مراتب صورت جلسه و اثر انگشت دختر شاکی و ح.ت. ذیل صورت جلسه منعکس گردیده. در صفحه 8 از ع.ذ. فرزند م.، 16 ساله، محصل، تحقیق شده است: شکایت پدرتان و گزارش ضابطین قرائت می گردد. چه می گویید؟ ج: دو نصف شب بود که م.ت. آمد و مرا دزدید. آمد توری را پاره کرد و آمد داخل اتاق از پنجره و دست و پای من را بست و دهنم را بست و من نمی توانستم سر و صدا کنم و مرا کول گرفت و برد پنجره را باز کرد و مرا برد و دست مرا از ناحیه مچ چپ و پای مرا از زانو به پایین بست و دهن مرا با دست نگه داشت بعد روسری که آویزان بود را برداشت و دهن مرا بست و من فرصت جیغ زدن را نداشتم دست و پای مرا با طناب قرمز بود بست و این طناب داخل دست او بود که با خودش آورده بود بعد مرا گذاشت داخل ماشین پراید خودش که وی صندلی عقب انداخت و ماشین را حرکت داده بعد رفتیم منزل رفیق او و او هم تنهایی منزل بود که همان منزل ح.ت. و مرا کول گرفت و برد تا بالا داخل اتاق ح.ت. بودند بعد خودش طناب را باز کردن تقلا کردم که بروم دست مرا گرفت و پیچاند و نگذاشت من بروم و ح.ت. هم چیزی نمی گفت و در همین حد بود و همه اش آقای م. بیرون می رفت و می آمد و ح. نمی گذاشت که من بروم بیرون و م. بود که در نهایت ما را لو داد و گرفتند و آقای ح.ت. در غیاب م. درب را می بست و نمی گذاشت من بیرون بروم و در این مدت دستشویی نرفتم و به من غذا هم ندادند. م.ت. همسایه من بود به خانواده اش گفته بود که مرا دوست دارد و به پدرم گفت که وی قبول نکرد و به خاطر همین مرا برد و این پیامک ها را نیز م. داده بود. در تاریخ 13/3/1391 آقای م.ذ. با تقدیم شکوائیه در صفحه 15 به دادسرا شکایت کرده و پیرو شکایت روز چهارشنبه مبنی بر ربودن فرزندم ع.ذ. که حسب دستور آقای بازپرسی برادران آگاهی دخترم را به همراه شخصی به نام ح.ت. دستگیر و به آگاهی انتقال داده شده شخص نامبرده فردی سابقه دار به همراه فرد دیگری به نام م.ت. دخترم از ساعت 2 نیمه شب با وارد شدن از طریق دیوار حیاط به منزل و پاره کردن توری جلوی پنجره دخترم را ربوده اند با لباس منزل مورد تجاوز قرار داده اند لذا عاجزانه خواهشمندم برای حفظ شئونات اسلامی دستور فرمایید م.ت. را که فراری می باشد دستگیر به اتهام شکستن حریم منزل و تجاوز به عنف به فرزندم. پزشکی قانونی طی گواهی شماره 5344/م/13 - 17/3/91 اعلام نموده: از خانم س.ذ. صاحب عکس فوق در ساعت دوازده و سی دقیقه مورخ هفدهم خرداد ماه هزار و سیصد و نود و یک توسط پزشک زن معاینه به عمل آمد پرده بکارت دارای پارگی و مدخوله می باشد که زمان حدوث پارگی طی هفت تا ده روز گذشته تعیین می گردد. مدیر کل پزشکی قانونی استان مهر و امضاء در تاریخ 22/3/91 پس از دستگیری م.ت. آقای بازپرس خطاب به متهم م.ت.: شکایت شاکی بر شما قرائت می شود. چه اظهاراتی دارید؟ توضیح دهید و شما چه مدتی با وی رابطه داشته اید؟ ج: این دختر خانم همسایه بنده بوده به مدت دو هفته با وی دوست و رفیق بودم که با همدیگر تماس تلفنی داشته ام و پیامک ارسال می کردیم. س: شما چرا تاکنون خود را به پلیس معرفی نکرده اید توضیح دهید؟ ج: چون بنده در سر کارم واقع در تهران بوده در محل حضور نداشتم با تماس تلفنی مادرم خود را به پلیس معرفی کردم. صورت جلسه مواجهه حضوری مورخ 22/3/91 در آگاهی در اجرای دستور قضایی آقای بازپرس شعبه اول دادسرا با حضور شاکی آقای م.ذ. و خانم ع.ذ. در دفتر دایره اطلاعات با حضور م.ت. مواجهه حضوری به عمل آمده که شاکی خانم ع.ذ. اعلام داشته که بنده درست دو ماه با آقای م.ت. دوست و رفیق بودم و برای هم دیگر تماس تلفنی می گرفته ایم و پیامک ارسال می کردیم و با هم دیگر دوست و رفیق بودیم و قصد ازدواج داشته ایم که بنده گوشی آقای م.ت. را گرفته ام یک شماره تلفن در داخل گوشی بوده به تصور این که مربوط به زن یا دختری باشد مشکوک شدم که برای شماره تلفن مشکوک تماس برقرار نمودم که فردی به نام ح.ت. بوده مشارالیها گفته که همین ح. مرتب به گوشی خانم ع. تماس می گرفتند و پیامک می فرستاده که او را اغفال کرده و گفته م.ت. به بنده اعلام داشته که برویم داخل حیاط... در سر راه بنده پشیمان شده ام به سمت منزل خودمان حرکت کردم که م.ت. مانع شد دست بنده را گرفت به داخل کوچه برد که صدای خواهرم را شنیدم که بنده به همراه م.ت. فرار کردیم که م.ت. بنده را به منزل ح.ت. برد و به مدت دو روز در منزل ح.ت. که خالی بوده نگه داری که بنده با آقای ح.ت. در منزل بودیم که ح. با تهدید لباس بنده را در آورده و با اذیت رابطه جنسی برقرار نموده است. آقای ح.ت. در دو مرحله با اذیت رابطه جنسی برقرار نموده است و بعد از آن آقای م.ت. با بنده رابطه جنسی برقرار کرده است. آقای ح.ت. با زور و تهدید و با اذیت رابطه برقرار کرده است... و در داخل منزل ح.ت. بودم که توسط پلیس دستگیر شده ام در ادامه م.ت. اعلام و اظهار داشته: کلیه اظهارات شاکیه خانم ع.ذ. را شنیدم و کلیه اظهارات وی را قبول دارم. بنده به مدت دو ماه با وی رابطه تلفنی داشته ام و پیامک ارسال کردیم بنده قبول دارم یک مرتبه در منزل ح. با وی رابطه جنسی برقرار نموده ام. در صفحه 31 پرونده در تاریخ 23/3/91 از م.ت. در محضر آقای بازپرس تحقیق شده گفته: توری را ح. پاره کرد و بعد در داخل همان منزل خودش به او تجاوز کرد و بعد او را آورد به خانه خودش او این کارها را کرد من از روی دیوار او را می دیدم بعد دیدم که ایشان به دختر تجاوز کردند و من فرار کردم و بعد متوجه شدم که دختره در منزل ح. است... بعد رفتم آن جا با او رابطه برقرار کردم این که این دختر با ح. دو بار رابطه برقرار کرده است را خود دختر گفته است من نگفتم وقتی خودش می گوید من همان را گفتم پس اتهام شما دایر به رابطه نامشروع با عنایت به مفاد شکایت شاکی و گزارش ضابطین و اظهارات خودتان و نحوه دستگیری وی در محتویات پرونده تفهیم می گردد دفاعیاتت چیست؟ ج: قبول دارم یک بار داشتم و اول ح. داشت ذیل اظهارات خود را گواهی می نمایم درباره م.ت. به اتهام رابطه نامشروع قرار اخذ کفیل یکصد میلیون ریال صادر شده. در صفحه 44 در محضر آقای بازپرس با حضور خانم ع.ذ. و ح.ت. در وقت فوق العاده 24/3/91 خطاب به خانم ع.د. شکایت خود را بیان کنید؟ مشارالیها اظهار داشت: اولین بار توسط ح.ت. مورد رابطه زناشویی قرار گرفته و از منزل خودم تا خانه ح.ت. با م. رفته به منزل ایشان و چون پدر م. مرتب به م. زنگ می زد او رفت و بعد صبح که شد م. آمد و ایشان (ح.ت.) با من رابطه برقرار کرد و م. در حیاط بود ح. این کار را کردند و چون م. نمی توانست کاری بکند از خودش بپرسید که چرا نمی توانست کاری بکند چند ساعت بعد م. با من رابطه برقرار کرد و ح. در همان صبح دو بار با من رابطه برقرار کرد و بعد م. آمد. در این لحظه متهم ح.ت. اظهار داشت: همه اظهارات این خانم دروغ است قبول ندارم ذیل اظهارات خودشان را با امضاء گواهی نمودند. آقای بازپرس در صفحه 46 در خصوص اتهام ح.ت. و م.ت. دایر بر رابطه نامشروع با خانم ع.ذ. با توجه به مفاد شکایت شاکی و گزارش ضابطین و اقاریر صریح متهمان و سایر محتویات پرونده و مدت زمان رابطه متهمان با یکدیگر که قریب به دو ماه عنوان گردیده است. مستنداً به ماده 637 قانون مجازات اسلامی عقیده به مجرمیت متهمان موصوف دارم. در مورد رابطه اتهام زنا که ردیف دوم و سوم اقرار به آن دارند متهم ردیف دوم (خانم ع.) مدعی زنا متهم ردیف اول (ح.ت.) مستنداً به تبصره 3 ماده 3 قانون تشکیل دادگاه های عمومی قرار عدم صلاحیت به شایستگی و اعتبار محاکم عمومی کیفری شهرستان ب. صادر می گردد. و اما در خصوص شکایت شاکی مبنی بر آدم ربایی نظر به مدافعات متهمان ردیف اول و دوم و اظهارات بعدی متهمه که با رغبت و اراده خود منزل را ترک و با آنان در مکان دیگر خلوت نموده است و سایر محتویات پرونده نظر به عدم تکافوی دلایل اثباتی مستنداً به بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و بند ک و ن از ماده 3 قانون احیاء دادسرا عقیده بر منع تعقیب متهمان موصوف دارم بازپرس شعبه 1 دادسرای ب.: به نام خداوند- با قرار صادره موافقت می گردد. پیرامون قرار مجرمیت کیفرخواست صادر می شود 27/3/91 از سوی دادستان درباره 1- ح.ت. 2- ع.ذ. 3- م.ت. به اتهام رابطه نامشروع به عنوان دادگستری ب. کیفرخواست صادر شده است. پرونده به شعبه 102 دادگاه عمومی ب. ارجاع گردیده است. در جلسه رسیدگی مورخ 7/6/91 شعبه 102 عمومی جزایی ب. که با حضور متهمان و شاکی تشکیل شده است و دادستان نیز حضور دارد شاکی آقای م.ذ. فرزند ح.، 51 ساله، شغل کارگر، گفته از دو نفر متهمان به نامهای ح.ت. و م.ت. شکایت دارم. یک روز قبل از این جریان مادر م.ت. به منزل من آمد و گفت که پسرم دختر تو را می خواهد من گفتم امکان ندارد من دخترم را بدون مادر بزرگ کردم من از دخترم خواستم تا موبایل را به من نشان بدهد و موبایل دخترم را نگاه کردم دیدم م.ت. برای دخترم پیامک داده من مخالف این ازدواج بودم. تا این که ساعت دو بعد از نصف شب این دو نفر آمدند توری پنجره را پاره کردند و دخترم را بردند من رفتم سراغ آن ها و پدر م.ت. را دیدم با وی صحبت کردم تا ساعت 11 آن روز نتوانستم دخترم را پیدا کنم شکایت کردم م.ت. را دیدم بیان داشته دخترت را پیدا می کنم تا این که با متهم به منزل ح.ت. رفتیم (با مأمورین) این دو نفر درخواب بودند این ها را دستگیر کردند از دخترم معاینه پزشکی انجام دادند مشخص شده تجاوز جنسی صورت گرفته نمی دانم کوتاهی شد من از این دو نفر شکایت دارم که به عنف به دخترم تجاوز کرده و به عنف وارد منزلم شدند و دخترم را نیمه شب با خود بردند آدم ربایی کردند دلیلم محتویات پرونده است. خطاب شد به متهم ردیف اول ح.ت. فرزند ب.، 22 ساله، شغل راننده، باسواد، مجرد، شکایت شاکی قرائت می گردد، چه می گویی؟ ج: اظهار داشت اولاً این آقا در سالن دادگستری به من فحاشی کرده و تهدید کرد که تو را می کشم و با این ... تو را از بین می برم من نمی گویم این آقا دروغ گفته ولی از موضوع خبر ندارد. م.ت. به من گفته من این دختر را می خواهم و دوست دارم با وی ازدواج کنم یک شبی در عروسی بودیم عروسی که تمام شد آقای م.ت. رفت خانه به من زنگ زد که تو خانه خالی داری من می خواهم خانم ع. را بیاورم من گفتم خانه دارم آقای ت. رفته در منزل این خانم من سرکوچه ایستاده بودم آقای م.ت. رفته داخل منزل این خانم را با خودش آورده سوار موتورم کردیم به منزل خودم بردم و این خانم با میل و رغبت آمد. من رفتم یک اطاق این دو نفر رفتند اطاق دیگر هنگام صبح من بیدار شدم دیدم این آقا نیست ولی این دختر هست آقای م.ت. بدون اطلاع موتور مرا گرفت و رفت من به خواب رفتم که مأمورین آمدند ما را گرفتند و هیچ رابطه ای با این خانم نداشتم. این آقا خواست با خانم ذ. ازدواج کند. خطاب شد به متهم ردیف دوم به نام س.ذ. فرزند م.، 15 ساله، محصل، باسواد، ساکن ب.، شکایت پدرت را شنیدید چه می گویی؟ ج: اظهار داشت اول تا آخر این صحبت های ح.ت. دروغ است بنده در منزل خودمان بودم ابتداء آقای ح.ت. آمد در منزل ما از دیوار وارد حیاط شده و توری پنجره را پاره کرده بعد از پنج دقیقه با م.ت. آمدند م. به من گفت من ده دقیقه با تو کار دارم بعد برو منزل خودت من با فشار وی بیرون از خانه آمدم گفتم چکار داری صدای خواهرم بلند شد به م.ت. گفتم برویم اگر پدرم بفهمد مرا می کشد سوار موتور شدیم رفتیم منزل ح.ت. با هم رفتیم داخل یک اطاق اول ح.ت. با من نزدیکی کرد بعد م.ت. با من نزدیکی کرد آقای ح.ت. به زور با من نزدیکی کرد دستم را پیچ داد پدر و مادر م.ت. زنگ می زدند م.ت. رفته بیرون از خانه که آقای ح.ت. نیز دو بار با من نزدیکی کرد بعد م. آمد با من نزدیکی کرد به م. گفتم این آقا یعنی ح.ت. با من نزدیکی کرده آن هم به زور. م. چیزی به من نگفته هر کدام یک بار با من نزدیکی کردند. خطاب شد به متهم ردیف سوم م.ت. شکایت شاکی را شنیدید چه می گویید؟ اظهار داشت: من به شاکی جسارت نمی کنم حرف های آقای ذ. دروغ است . دو ماه و نیم با ع.ذ/ رفیق شدم آنقدر این خانم را دوست داشتم که صبح ایشان را به مدرسه می بردم غروب به منزل می آوردم تا کسی به ایشان متلک نگوید. یک عروسی بود آقای ح.ت. مرا به عروسی رساند در عروسی به من گفت شیفته ای نترس بیکار می شم بعد به منزل می روم. ح.ت. با موتور حرکت کرد به منزل رفته موتور را در منزل گذاشته دیر کرد رفیق من با موتور خودش مرا به منزل رساند دیدم داخل کوچه پیاده می آید من ایشان را تعقیب کردم. خانم ع. برای من پیامک داد که آقای ح.ت. مرا تهدید کرده آقای ح.ت. رفته داخل اطاق بعد از ده دقیقه من هم رفتم هر دو نفر او را بیرون آوردم در نزدیکی خانه ما داشتیم صحبت می کردیم منزل آقای ذ. سر و صدا شد آقای ح.ت. فرار کرد من و ع. فرار کردیم به طرف جاده اصلی رفتیم این خانم را در یک جای خلوت بردم خودم ... و این دختر را به منزل آقای ح.ت. بردیم شب ماندم تا صبح بیدار بودیم اول ح.ت. با این خانم نزدیکی کرد پدر و مادرش در منزل بودند که ح. با این خانم نزدیکی کرد. پس اگر می خواست با من ازدواج کند چرا یک جیغ نکشید سر و صدا نکرد. من یک بار هم با وی نزدیکی کردم البته با میل و رضای ایشان بود در همین لحظه خانم ع.ذ. اظهار داشت: آقای ح.ت. به زور با من نزدیکی کرد ولی م.ت. با رضایت من بود چون قصد ازدواج داشتیم. در همین لحظه آقای م.ذ. اظهار داشته: این دو نفر از قبل نقشه کشیدن بعد دخترم را فریب دادند و به زور از منزل خارج و به زور با وی نزدیکی کردند (ص63 پرونده) و به زور وارد منزل شده و با پاره نمودن توری پنجره وارد اطاق وی شده و دخترم را با خود بردند به لحاظ تجاوز به عنف به دخترم از آقایان شکایت دارم. دادگاه با توجه به محتویات پرونده به شرح زیر مبادرت به صدور رأی شماره 9100635-12/6/91 نموده است. رأی دادگاه: در خصوص اتهام آقایان ح.ت. و م.ت. و خانم ع.ذ. دایر بر رابطه نامشروع نظر به این که شاکی آقای م.ذ. پدر متهم ردیف سه مدعی است متهمان ردیف اول و دوم به زور به عنف دخترش متهم ردیف سوم را مورد تجاوز قرار داده اند از آن جایی که رسیدگی به جرم معنونه در صلاحیت کیفری استان بوده، علی هذا این دادگاه صلاحیت رسیدگی به آن را ندارد به استناد ماده 54 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری قرار عدم صلاحیت به صلاحیت کیفری استان مستقر در شهرستان ب. صادر و اعلام می گردد. مقرر است دفتر پرونده از آمار کسر به مرجع ذی صلاح ارسال گردد. رئیس شعبه 102 دادگاه عمومی جزایی ب. امضاء. در صفحه 83 در دادگاه کیفری استان مستقر در شهرستان ب. از م.ذ. تحقیق شده، اظهار داشته: اینجانب علیه آقایان ح.ت. و م.ت. دایر بر ورود به عنف به منزل اینجانب و تهدید نسبت به دخترم و تجاوز به عنف به دخترم شکایت دارم. شبانه ساعت 2 نیمه شب وارد منزل اینجانب شدند از دیوار پرید وارد خانه من شده اند و وارد اتاق دخترم شده اند و تهدید کرده اند تا به دخترم هر دو تجاوز کرده اند. در صفحه 184 از ع.ذ. فرزند م.، متولد 1375، شغل محصل در دادگاه کیفری استان تحقیق شده است. س: شکایت خود را مشروحاً با دلایل بیان نمایید؟ اظهار داشته: چند هفته ای بود که با م.ت. دوست بودم بعد مادر ایشون فهمیده بود و گوشی رو از من گرفت و گفت دیگر به پسرم زنگ نزنم و بعد از چند روز م.ت. گوشی را بهم داد. بعد وقتی گوشی را روشن کردم دیدم چند تا شماره است و زنگ زدم فکر کردم دختره ولی پسر بود بعد هی بهم می گفت که با هم دوست بشویم م. به درد دوستی نمی خورد، با من دوست باش ولی قبول نکردم گفتم م. را می خواهم شب حادثه بعد از ظهر توری خانه مان را پاره کرد و گفت اگر نگذاری شب بیام خونه اتان شنبه مدرسه بروی یک کاری می کنم و من قبول نکردم و شب آمد و م. از دیوار آمد داخل و گفت ع. بیا بیرون کارت دارم باز با زور پافشاری کرد من قبول کردم آمدم که صدای خواهرم آمد و گفتم پدرم هر دو تامون را می کشد من با او رفتم خانه ح.ت. و همان جا با من هر دو تا با زور دستم را پیچ دادند. ح.ت. با من این کار را کرد. اول ح.ت. با من عمل زنا انجام داده است و بعد م.ت. زنا کرد. چون پدر م. برای وی زنگ می زد و دم دم های صبح شده بود م. رفته بود و دم صبح م. آمد با من عمل نزدیکی کرده است. البته جریان به این صورت بوده که اول من با م. دوست بودم و قصد ازدواج داشتیم و بعد از آن جریانی که بین من و م. و مادرش پیش آمد ح. به من زنگ زده و مدام به من زنگ می زد و می گفت م. به درد تو نمی خورد وعده و وعید اول می داد شب اول اس ام اس داد گفت می خواهم بیایم با تو رابطه ایجاد کنم من گفتم نباید بیایی من دوست ندارم با تو رابطه ایجاد کنم. گفت شنبه می آیم مدرسه ات که من ترسیدم و آن شب اس ام اس داده است که من توری پنجره خانه شما را پاره کردم شب آمدم پنجره را باز کن بعد از ظهر به من اس م اس داده بود من گفتم دوست ندارم تو بیایی و من نمی خواهم با تو رابطه داشته باشم که ساعت 2 شب بود پنجره را زد من باز کردم ببینم کی است دیدم ح. است که داشتم پنجره را نگه داشته بودم به زور آمد داخل 5 دقیقه بعد م. آمد که در این لحظه با م. رفتم دم درب که خواهرم جیغ کشید من از ترس پدرم با م. رفتم خانه ح. و آن جا ح. اول با من این کار را کرده است و بعد از آن م. این کار انجام داده است. در این لحظه م.ت. اظهار داشت که: من و ح. آن شب در منزل س.غ. عروسی بودیم که در حال برگشت بود که ح. به من گفت می خواهم خانه دوست دختر تو بروم می خواست مثلاً شاخ مرا بشکند و بگوید این دختره من را نمیخواهد من گفتم دختره تو را راه نمی دهد که من بالای دیوار زیر درخت انار که روی دیوار افتاده بود کشیک کشیدم دیدم ح. از تیر برق بالا رفته بود روی دیوار و از دیوار رفت داخل خانه از قبل می دانست دختره کدام اتاق است که دیدم ح. پنجره اتاق دختره را زد و دختره پنجره را باز کرد ح. داخل شد... بعد از 5 یا ده دقیقه من رفتم و عصبانی شدم هر دو آوردم بیرون با این ها صحبت کنم که برای ح. این کار را کرده است به دختره گفتم برویم بیرون که صحبت کنیم دیدم خانه شان خواهرش جیغ و فریاد کرده اند که من و ع. با هم فرار کردیم رفتیم خانه ح. و ح. از سمت دیگر فرار کرده بود که با هم رفتیم خانه ح. که آن جا بعد از آن من دیگر ناراحت بودم رفتم بیرون و یک ساعت بودم چون پدر دختره رفته بود خانه ما و بابام زنگ زد به من که من رفتم که من در خانه ح. با این دختره این کار را کردم. در صفحه 88 الی از ح.ت. فرزند ب.، 22 ساله، راننده تریلی با تفهیم ماده و تبصره 129 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری در دادگاه کیفری استان تحقیق شده، نامبرده به خط خودش اقرار کرده و گفته: من و م.ت. در یک شب عروسی بودیم که بعد از عروسی من او را به منزلشان رساندم ساعت حدود یک بامداد بود که م. بهم زنگ زد که خونه داری نزدیک ها با دوست دخترم که خیلی دوستش دارم می خواهم بیام آن جا من هم گفتم آره ولی داخل خانه چیزی نیست برای خوابیدن فقط یک دانه میز هست گفت اشکال نداره گفت با موتور بیا خانه ما قبل از این که اصلاً عروسی برویم من می دانستم که م. و این دختره هم دیگر را دوست دارند و مادر م. برای خواستگاری به منزل این دختره رفته با خانواده اش صحبت کرده است من هم توی دلم گفتم اشکال نداره رفتم دنبال آن ها دیدیم او با دختره سر کوچه ایستاده بودن که من با موتور سوارشون کردم و بردم خونمون و سایر اظهاراتی که در صورت جلسه به خط خودش نوشته و در مورد دستگیری خود که در اتاق با دختره ع. خوابیده بوده دستگیر شده اقرار نموده است. دادگاه خطاب به متهم حاضر (ح.ت.) به شرح اظهارات آقای م.ت. که قرائت می شود چه می گویید؟ ج: بنده اظهارات ایشان را قبول ندارم. در این لحظه آقای م.ت. اظهار می دارد: خودش بوده است و بنده ایشان را خودم دیده ام که ایشان این کارها را کرده اند. دادگاه خطاب به متهم موصوف با توجه به مفاد شکایت ها (اظهارات ع. و م.ذ.) و گزارشات مرجع انتظامی و گواهی پزشکی قانونی ... اظهارات و اقاریر متهمه دیگر (ع.ذ.) بر تهدید و اقرار خودتان دایر بر ارتکاب به عمل ورود به عنف و تجاوز به عنف و اکراه با خانم ع.ذ. قرائت و تفهیم می شود چه دفاعی دارید؟ ج: بنده فقط داخل اتاق رفته ام چون سرد بوده است رفته ام آن جا با ایشان خلاف نکرده ام قبول دارم مطالب و اظهارات متهم که توسط دادگاه کیفری استان نوشته شده خوانا نیست و قابل انعکاس در گزارش نمی باشد. از م.ت. در محضر دادگاه کیفری استان تحقیق شده؛ س: حسب مفاد شکایت شاکیه و شاکی و تحقیقات اولیه اظهارات سابق شما و اتهام شما دایر بر زنای به عنف برای شما قرائت میشود چه می گویید؟ متهم م. با خط خودش پاسخ دادگاه را نوشته: ح.ت. ساعت 12 شب به داخل اتاق این خانم رفت به ایشون تجاوز کرد و من به داخل خانه رفتم و این دو تا را از خانه بیرون آوردم وقتی من و ع. در هال مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان از خانه ایشان سر و صدا در آمد و من با ع. فرار کردیم به خانه ح. این ها رفتیم و من به خانه رفتم دوباره ح. به او تجاوز کرد فردای آن روز به ح. گفتم این خانم را به بایستی تحویل دهیم ح. گفت نه و من به مأمور پاسگاه زنگ زدم و پاسگاه آمد ما را گرفت بعد از این که از خانه خودم به خانه ح. رفتم یک بار با این خانم رابطه برقرار کرده بودم وقتی من به بیرون می رفتم ح. به او تجاوز می کرد. س: نحوه ارتباط خود را شرح دهید؟ ج: بنده عمل نزدیکی با این خانم انجام داده ام و تجاوز کرده ام ایشان مقاومت نکرده است قبول دارم به زور نبوده است. س: آیا می خواهید با ایشان ازدواج کنید؟ ج: بله قبول دارم به ایشان من گفته ام شما را دوست دارم چون بنده ایشان را پیاده به مدرسه می برده ام تا کسی چپ به ایشان نگاه نکند. س: اتهام شما دایر بر ورود به عنف و تجاوز به عنف با توجه به شکایت شاکی گزارش مرجع انتظامی گواهی پزشکی قانونی اقرار خودتان قرائت و تفهیم می شود. چه دفاعی دارید؟ ج: قبول دارم به ایشان تجاوز کرده ام ولی خودش راضی بوده است بعد از من ح. نیز این کار را کرده اند حرفی فعلاً ندارم اظهارات گواهی می نمایم. در صفحه 93 با توجه به تحقیقات به عمل آمده از متهمان قرار کفالت سابق الصدور درباره م.ت. و ح.ت. به قرار بازداشت موقت به اتهام تجاوز به عنف و ورود به عنف با توجه به دلایل منعکس در صورت جلسه مذکور صادر شده است. در صفحه 97 در تاریخ 4/8/91 از م.ت. فرزند ه.، 15 ساله، محصل، با تفهیم مقررات و مجازات گواهی دروغ و التزام به راست گویی و اتیان سوگند به عنوان مطلع شهادت داده است. یک روز بعد از ظهر در حدود ساعت 5/4 بود اینجانب داشتم می رفتم بازی داخل کوچه ای که خانه ما با خانه آقای م.ذ. در یک کوچه است دیدم ح. از طرف خانه آقای ذ. سرش را آورد بالا و آمد بالای دیوار یعنی داخل خانه ایشان بود از دیوار خانه ایشان آمده بود بالا یک چاقویی بزرگ هم دست وی بوده است من به وی گفتم ببین خانه مردم دارید چکار می کنید از دیوار خانه ایشان آمدی بالا گفت به تو ربطی ندارد دست وی چاقو بود آمده بود بالای دیوار دستش چاقو بود با چاقو که دست وی بود آمده بود بالا و از بالای دیوار پرید پایین و چاقو را گذاشت داخل کمربند و بلوز خودش را گذاشت روی چاقو بزرگ کارد بود گفتم چاقو همان کارد بود دسته اش قرمز بود و پهن بود گفتم چکار داشتی می کردید گفت هیس حرف نزن به تو ربطی ندارد و رفتم و شب رفتم خانه به مادرم گفتم خیلی اهمیت ندادند و فردایش من و مادرم رفتیم به آقای ذ. گفتیم که البته آن قضایا اتفاق افتاده بود آقای ح.ت. فرزند ب. به جز پرونده حاضر دارای دو فقره سابقه دیگر به جرم سرقت در تاریخ 13/6/86 و به جرم معاونت در رابطه نامشروع در تاریخ 13/3/91 و گزارش پلیس اطلاعات و امنیت عمومی در ردیف 107 و 108 پرونده حاکی است ح.ت. فرزند ب. به علت سرقت های متعدد و نیز مشکل اخلاقی وضعیت خوبی ندارد و مورد تأیید نمی باشد. هم چنین م.ت. دارای مشکلات اخلاقی وضعیت خوبی ندارد. در برگ 121 و 112 پرونده آقای ن.م. به عنوان وکیل تسخیری م.ت. انتخاب شده است در ردیف 123 خانم س.س. وکیل دادگستری با تنظیم وکالت نامه از سوی ح.ت. وارد پرونده شده است. در جلسه رسیدگی دادگاه نیز متهمان مطالب قبلی خود را گفته اند و م.ت. گفته است: من چون می خواستم با او ازداج کنم گفتم با او رابطه داشته ام مطالب را قبول ندارم. دادگاه پس از تفهیم اتهامات به متهمان مذکور و اخذ اظهارات آن ها و اخذ آخرین دفاع ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 9109971293700024- 23/9/91 چنین رأی داده است... رأی دادگاه: در خصوص اتهام آقای م.ت. فرزند ر. و ح.ت. فرزند ب. دایر به تجاوز به عنف نسبت به خانم س.ذ.؛ دادگاه با توجه به دفاعیات بعدی متهمان در جلسات متعدد این دادگاه نظر به این که متهمان موصوف به کرات منکر بزه تجاوز به عنف نسبت به شاکیه پرونده (س.ذ.) بودند و اوراق و محتویات پرونده با توجه به احصایی بودن ادله اثباتی بزه معنونه حکایت از احراز بزه مذکور ندارد، لذا با توجه به حکومت اصل برائت در مورد ریب و تردید حکم بر برائت متهمان موصوف از اتهام معنونه را با استناد به اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواد 177 و 232 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری صادر می نماید اما در خصوص اتهام دیگر آقای م.ت. دایر بر ورود به عنف به منزل دیگری ارتکاب عمل زنای ساده و هم چنین اتهام دیگر آقای ح.ت. دایر بر ورود به عنف به منزل دیگری و برقراری رابطه نامشروع با خانم س.ذ. خلاصه کلام این که شاکی پرونده آقای م.ذ. مدعی است متهمان موصوف ساعت 2 نصف شب از طریق دیوار به منزل وارد شده و از طریق پنجره وارد اتاق دخترش ع.ذ. شده و با وی ارتباط برقرار کرده است و سپس از منزل وی متواری شده دادگاه با توجه به مفاد شکایت شاکی گواهی پزشکی قانونی صورت جلسه موجهه حضوری صورت گرفته بین طرفین به شرح صفحات 28 و 29 پرونده. اقرار و اعتراف اولیه متهمان به شرح صفحه 44 و 39 پرونده و هم چنین اقرار و اعتراف بعدی آنان به شرح صفحات 65 و 63 پرونده و اقرار صریح متهم ردیف اول به ارتکاب زنا به شرح صفحه 92 پرونده با توجه به اظهارات مطلعین که دلالت بر رؤیت متهمان موصوف در منزل شاکی داشته (به شرح صفحات 97 و 98 پرونده) و هم چنین اقرار صریح متهم ردیف اول به شرح صفحه 139 پرونده مبنی بر این که بنده قبول دارم شب وارد خانه ایشان شدم و متهم ردیف دوم به شرح صفحه 143 پرونده مبنی بر این که بعد از این که آقای م.ت. از اتاقش خارج شد بنده به آن اتاق که خانم شاکی بوده حضور یافته ام و تا صبح در آن اتاق بوده ام و این اقدام بنده از روی سادگی بوده است. با توجه به دفاعیات بلاوجه و غیرمؤثر بعدی متهمان در دادگاه نظر به این که متهمان موصوف به صراحت در جلسات متعدد این دادگاه به ورود به منزل شاکی مقرر و معترف بوده و گواهی مطلع نیز دلالت بر این موضوع دارد و متهمان موصوف نیز به شرح پیش گفته به ارتکاب فعل مجرمانه خویش اقرار و اعتراف داشته و اصرار شاکی نیز مبنی بر ارتکاب عمل مجرمانه از جانب متهمان موصوف دلالت داشته و گواهی پزشکی قانونی مضبوط در پرونده نیز دلالت بر صحت ادعا شاکیه با توجه به تاریخ وقوع جرم داشته از این رو با عنایت به جمیع قرائن و امارات موجود در پرونده از نظر اعضای محکمه بزه انتسابی متهمان موصوف محرز و مسلم بوده با انطباق عمل نامبردگان با مواد 47 و 64 و100 و 105 و 637 و 694 قانون مجازات اسلامی و رأی وحدت رویه 709 مورخ 1/11/87 دادگاه متهم ردیف اول را بابت ورود به عنف به منزل دیگری به تحمل سه ماه و یک روز و متهم ردیف دوم را به هشت ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و متهم ردیف اول را بابت اتهام ارتکاب عمل زنای ساده به تحمل یکصد ضربه تازیانه و متهم ردیف دوم را بابت اتهام رابطه نامشروع به تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری به نحو غیرعلنی محکوم و اعلام می دارد. رأی دادگاه حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور می باشد. دانامه در تاریخ 28/9/-13 به م.م. وکیل م. و س.ذ. ابلاغ و درخواست تجدیدنظر از ناحیه وکیل شکات در 16/10/91 در مهلت مقرر قانونی تقدیم نموده است و دادنامه در تاریخ 2/11/1391 به خانم س.س. وکیل آقای ح.ت. ابلاغ و درخواست تجدیدنظر وی در تاریخ 17/11/91 تقدیم که با پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه چهارم دیوان عالی کشور تقدیم می گردد. گزارش پرونده از سوی عضو ممیز شعبه تنظیم و لایحه تجدیدنظرخواهی وکلای تجدیدنظرخواه در هنگام شور قرائت خواهد شد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
تجدیدنظرخواهی: 1- آقای م.م. وکیل پایه یک دادگستری به وکالت از س. فرزند م. و نیز به وکالت از م. شهرت هر دو ذ. نسبت به دادنامه شماره 9109971293700024 مورخ 23/9/1391 صادره از دادگاه کیفری استان مستقر در ب.، با عنایت به محتویات پرونده و گزارشات مرجع انتظامی و این که آقای م.ذ. ولی قهری س. و هم چنین س.ذ. علیه آقای م.ت. فرزند ر. و نیز علیه آقای ح.ت. فرزند ب.، 21 ساله، راننده تریلی، دارای سابقه کیفری به شرح صفحات 104 الی 106 پرونده شکایت کرده اند مبنی بر این که متهمین مذکور با نقشه از پیش تعیین شده با تبانی و همکاری یکدیگر با ورود به عنف در ساعت 2 بامداد روز 11/3/91 به منزل آقای م.ذ. از روی دیوار و ورود به عنف داخل اتاق س. از پنجره با پاره نمودن توری فلزی از ضعف نفس طفل 15 ساله سوءاستفاده و با ایجاد رعب و وحشت و تهدید ع.ذ. را با توجه به شرایطی که از قبل برایش ایجاد نموده بودند به زور و با فریب از خانه خارج و به خانه ح.ت. برده و به زور و تهدید و اذیت هر دو نفر به عنف و اکراه به وی تجاوز می نمایند. دادگاه کیفری استان مستقر در ب. به شرح مندرج در دادنامه تجدیدنظرخواسته به موضوع رسیدگی و نامبردگان را از بزه تجاوز به عنف و اکراه تبرئه و م.ت. را به اتهام ورود به عنف به منزل شاکی و زنای ساده با ع.، 15 ساله، به یکصد ضربه تازیانه حدی و سه ماه و یک روز حبس و ح.ت. را به اتهام رابطه نامشروع و ورود به عنف به منزل شاکی به تحمل هشت ماه حبس و نود و نه ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. تجدیدنظرخواهی آقای م.م. وکیل شکات فوق الذکر با التفات به جامع اوراق پرونده و معطوفاً به گزارش عضو ممیز شعبه و مندرجات لایحه سه صفحه ای وکیل تجدیدنظرخواهان و شکایت شکات و توضیحات آن ها در پرونده، و با توجه به این که پرونده امر و رسیدگی به عمل آمده واجد نواقص تحقیقات مفصله ذیل الذکر بوده وارد و موجّه است. زیرا اولاً م.پ. در اظهاراتش در صفحه 92 و اوراق دیگر پرونده مرتب ادعا می کرده که قصد ازدواج با ع.ذ. را دارد و به وسیله تلفن همراه و یا پیامک و یا شفاهی می گفته شما را دوست دارم و می خواهم با تو ازدواج کنم و حدود دو ماه قبل از حادثه نیز پیاده با ع. به مدرسه می رفته و برمی گشته و می گفته می خواهم کسی مزاحم او نشود و نگاه چپ به او نکند، که با توجه به محتویات پرونده این رفتار و گفتار احساسی و خالی از حقیقت و فریبکارانه م. با دختر 15 ساله بی مادر را فریفته و سبب اغفال و فریب خوردنش از متهمان مذکور شده تا جایی که شب حادثه با ورود به عنف متهمان در ساعت 2 بامداد از پنجره به اطاق وی سر و صدایی نکرده و جیغ نزده و کسی را به کمک نطلبیده بلکه برعکس با شنیدن صدای جیغ خواهرش زود تسلیم متهمان گردیده و از خانه خارج شده است. ثانیاً با توجه به اظهارات بی شائبه و مقرون به واقع مجنی علیها در صفحات 84 الی 87 و هم چنین در مواجهه حضوری ع. با م.ت. در صفحات 28 و 29 به دروغ بودن ادعاها و گفته های آن ها پی برده و انجام اعمال تجاوزکارانه و به عنف و اکراه همراه با ایذاء و اذیت متهمان را بیان کرده و م.ت. نیز اظهارات ع. را در این صفحات تأیید نموده است. ثالثاً با عنایت به شکایت شکات و هم چنین توضیحات آقای م.ذ. در اطراف شکایتش در صفحه 63 پرونده در دادگاه عمومی شهرستان ب. که علیه متهمان به آدم ربایی به قصد تجاوز به عنف شکایت داشته و تقاضای رسیدگی نموده و اظهارات مقرون به واقع خانم ع. در صفحات مذکور و اقاریر ضمنی متهمان در پرونده امر در حالتی است که به حکایت محتویات پرونده قرار منع تعقیب صادره از سوی آقای بازپرس نسبت به اتهام آدم ربایی متهمان به م.ذ. و یا وکیل وی ابلاغ نگردیده پرونده حکایتی در این خصوص ندارد. بنابه مراتب و با توجه به دلایل موجود در پرونده که حاکی از ربودن ع. در آن وقت از شب با ورود به عنف به منزل شاکی به قصد تجاوز به عنف بوده از نواقص تحقیقات و رسیدگی دادسرا می باشد که در صورت عدم ابلاغ ضروریست ضمن نواقص دیگر پرونده به وسیله دادسرا رفع شود. رابعاً: اظهارات مقرون به واقعیت ع.ذ. در صفحات مزبور حاکی است هنگامی که آقای م.ذ. به پیشنهاد مطرح شده از سوی مادر م. در مورد ازدواج م. با ع. جواب رد می دهد، مادر م.ت. گوشی تلفن همراه ع. را می گیرد، و به وی می گوید دیگر به پسر من زنگ نزن، بعد از چند روز که م.ت. گوشی ع. را بر می گرداند شماره غریبه ای در گوشی ع. منعکس شده وقتی ع. با شماره تماس می گیرد ح.ت. بوده که مرتب با تلفن همراه ع. تماس می گیرد و به او می گوید که م. به درد تو نمی خورد باید با من دوست شوی، من می خواهم با تو ازدواج کنم و ع. در پاسخ وی جواب رد می دهد و می گوید من و م. هم دیگر را می خواهیم و قصد ازدواج داریم، غافل از این که این تماس ها فریب و نقشه دیگری بوده که با هماهنگی م. و ح. ترسیم شده است و ح. از مزاحمت های ع. دست نمی کشد چون که بعد از ظهر روز قبل از حادثه طبق اظهارات ع. و هم چنین اظهارات مطلع قضیه به نام م.ت. فرزند ه. در صفحات 97 و 98 پرونده شهادت داده است ح.ت. بعد از ظهر با کارد دسته قرمز پهن خودش از داخل منزل م.ذ. به بالای دیوار سپس به سر دیوار حیاط منزل م. آمده و از روی دیوار منزل وی به داخل کوچه پریده است. وقتی ح.ت. در مقابل سؤالات م. قرار گرفته که در منزل م. چکار می کردی که به بالای دیوار آن ها آمده و به بیرون پریدی می گوید به تو ربطی ندارد باز سؤال می کند می گوید به تو ربطی ندارد، هیس، بلافاصله م. جریان را به مادرش می گوید و روز حادثه نیز م. و مادرش جریان را به م.ذ. می گویند، به این دلایل در پرونده رسیدگی نشده و تحقیق لازم به عمل نیامده و مواجهه حضوری بین م. و مادرش و م.ذ. و ح.ت. داده نشده است و با توجه به این که م. گفته ح. کارد دسته قرمز خودش را زیر کمربندش گذاشته و با بلوزش روی کارد را پوشانده است، و با توجه به اظهارات ع. و م. به شرح اوراق مذکور در شب حادثه ح. و م. ساعت 2 بامداد همراه با سلاح به عنف وارد منزل شاکی گردیده اند و توری فلزی جلو پنجره را پاره کردند و به داخل اتاق ع. رفته و او را با فریب به این که با ده دقیقه صحبت کردن با تو بعد به خانه اش برمی گردد ع. را به قصد تجاوز به عنف ربوده اند. با توجه به مقررات ماده 694 هر کس در منزل یا مسکن دیگری به عنف یا تهدید وارد شود به مجازات شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد و در صورتی که مرتکبین دو نفر یا بیشتر بوده و لااقل یکی از آن ها حامل سلاح باشد به حبس از یک سال تا شش سال محکوم می گردد که در این پرونده چون متهمان که ورود به عنف به منزل شاکی کرده اند دو نفر و به استناد محتویات پرونده یکی از آن ها حامل سلاح بوده به آن توجه نشده و تحقیقات و مواجهه حضوری به شرح مذکور به عمل نیامده و نقص تحقیقاتی در دادسرا و کیفرخواست دارد. خامساً در پرونده امر هنگام رسیدگی در دادگاه کیفری استان بدون توجه به مفهوم تبصره 3 ماده 3 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب که مقرر داشته فقط پرونده هایی که موضوع آن ها جرایم مشمول حد زنا و لواط است، در دادگاه های کیفری استان مستقیماً و بدون کیفرخواست مطرح و رسیدگی می گردد. یعنی نسبت به بقیه جرایم از جمله جرایم ورود به عنف و تخریب (مطابق بند ج ماده 14 همان قانون دادگاه کیفری استان فقط به جرایم مندرج در کیفرخواست وفق قانون رسیدگی نماید) بدون تنظیم و صدور کیفرخواست رسیدگی معمول نمی گردد. بنابه مراتب این قسمت از رسیدگی دادگاه کیفری استان مستقر در شهرستان ب. دارای نقص تحقیقات و تنظیم کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب ب. می باشد. علی هذا و با التفات به موارد نقص تحقیقات فوق الاشاره مستنداً به بند 2 شق ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه معترض علیه به شماره 9109971293700024 مورخ 23/9/1391 صادره از دادگاه کیفری استان مستقر در ب. به جهات مذکور نقض می گردد. و با التفات به نقض دادنامه مذکور، تجدیدنظرخواهی خانم س.س. وکیل آقای ح.ت. فرزند ب. از دادنامه شماره 9109971293700024 مورخ 23/9/91 دادگاه کیفری استان، سالبه به انتفاء موضوع می باشد. لذا و در اجرای مقررات ماده اشعاری پرونده عیناً با دادنامه صادره به دادگاه صادرکننده رأی منقوض ارسال می گردد تا پرونده قضایی با دادنامه این شعبه جهت انجام تحقیقات لازم در مورد بزه های ارتکابی ورود به عنف به منزل شاکی و تخریب توری جلوی پنجره اتاق و ورود به عنف به اتاق مجنی علیها ساعت 2 بامداد توسط متهمان که با توجه به محتویات پرونده یکی از آن ها حامل سلاح بوده و عندالزوم صدور قرار مجرمیت و تنظیم کیفرخواست به دادسرای عمومی و انقلاب ب. ارسال و هم چنین نسبت به ابلاغ قرار منع تعقیب مورخ 24/3/91 در مورد اتهام متهمان به آدم ربایی به شاکی و یا وکیل مشارالیه در صورتی که قبلاً ابلاغ نگردیده باشد اقدام سپس با وصول پرونده به دادگاه کیفری استان بر مبنای نتایج حاصله به کلیه موضوعات مطروحه و نیز طبق رأی وحدت رویه شماره 709 مورخ 1/11/87 هیئت عمومی دیوان عالی کشور رسیدگی و رأی مقتضی صادر فرمایند.
رئیس شعبه چهارم دیوان عالی کشور ـ مستشار
پناو ـ بهرامی