رأی خلاصه جریان پرونده
خلاصه جریان پرونده:
اقای ح. ا. ق. ملاک بوکالت ازخانم س. ح. فرزند م. در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۳۰ دادخواستی بطرفیت اقای س. ع. فرزند ق. ا. بخواسته مطالبه مهریه به تعداد ۱۱۴سکه تمام بهار ازادی تقدیم دادگستری شهرستان نور نموده است.پرونده به شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی نور ارجاع می شود. ( ص۸ ) متقابلا اقای ن. ک. ب. لت از اقای س. ع. در تاریخ ۱۴۰۰/۷/۹ دادخواستی بطرفیت خانم س. ح. و بخواسته فسخ نکاح تقدیم همان شعبه نموده و ضمن ان اجمالا اظهار داشته است.موکل در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۹ باخوانده ازدواج دایم نموده و باستناد اسناد موجود ازجمله پرونده پزشکی و شهادت شهود و اقاریر مکرر مشارالیها درگیر بیماری روانی قبل از نکاح بوده است.که زوج ابتدا سعی در درمان همسر خویش داشته لیکن روزبه روز به وخامت اوضاع افزوده شده و به تشخیص پزشکان بیماری ایشان از نوع bmdnos که نوعی اختلال روانپرشی نامعین و از نوع دو قطبی شدید می باشد. متاسفانه خوانده محترم ( زوجه ) از بیان این واقعیت خودداری و خواهان را در انعقاد اصل نکاح و تعیین مهرالمسمی مفروز کرده است.و با وجود شرایط و ارکان وقوع تدلیس در نکاح استدعای اعلام تدلیس در نکاح از جانب زوجه و اعلام بطلان مهرالمسمی بدلیل فقدان شرایط صحت معاملات و اعلام تهاتر و اسقاط تعیین و … دارم. ( ص۳۵ ) در تاریخ۱۴۰۰/۸/۲۲ دادگاه با حضور طرفین و وکلای انان تشکیل جلسه داده ابتدا اقای ک. وکیل زوج ضمن اصلاح خواسته خود به فسخ نکاح دراثر تدلیس در نکاح مطالبی در رابطه تاثیر تدلیس در مهریه بیان نموده و ادله اثباتی خود را ۱-اقرار خوانده در مکتوبات خود و اقرار در پرونده پزشکی به بیماری قبل از ازدواج واقدام به خودکشی۲-پرونده پزشکی موجود در بیمارستان که قبل از ازدواج بمدت یکماه انجا بستری بوده است. ۳- شهود ومطلعین با ذکر اسامی و نظریه پزشکی قانونی و همچنین درخواست کارشناس ( پزشک متخصص نموده است.سپس اقای ح. ا. ق. وکیل زوجه ابتدا ایراد شکلی به نحوه طرح دعوی متقابل و تغییر خواسته نموده و اجمالا اعلام داشته ادعای فسخ دعوی تقابل محسوب نمی گردد. بلکه دفاع محسوب شده و درخواست صدور تصمیم شایسته قضایی نموده است.سپس وکیل زوج بشرح صورتجلسه بعمل امده پاسخ ایرادات را ذکر نموده است.و در ادامه اعلام داشته که خواسته موکل در این پرونده فسخ نکاح می باشد. دادگاه خطاب به زوج دقیقا اعلام نمایید شما از چه تاریخی متوجه بیماری و مشکلات روحی و روانی زوجه شده اید؟ حدود سال ۱۳۹۵ همسرم مشکل روحی پیدا کردند. و گوشه گیر شده اند و بستری گردید.فکر میکردم بیماری و عوارض بعد از زایمان است.و بعدا در سال۱۳۹۶ مطلع شدم که همسرم قبلا در * بستری شده اند و در سال ۱۳۹۹ متوجه بیماری همسرم شده ام در پرونده حضانت فرزند که مربوط به برج ۷و ۸ سال ۹۹ بود وقتی از پزشکی قانونی استعلام گردید.متوجه وضعیت بیماری همسرم شدم. دادگاه شما اگر قصد فسخ نکاح داشته اید چرا دادخواست طلاق داده اید؟ ج- اطلاعی از وضعیت حقوقی موضوع نداشتم و از این جهت ابتدا دادخواست طلاق داده ام ولی واقعا شرایط فسخ نکاح فراهم میباشد. دادگاه جهت ملاحظه پرونده حضانت انرا مطالبه و در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۲ پرونده را ملاحظه و دستور تهیه تصویر از صفحات پرونده صادر که پیوست شده است. ( ص۹۷ ) دادنامه شماره ۱۴۱۲-۹۹/۹/۱۶ صادره از شعبه اول دادگاه حقوقی نور حاکی از این است.بموجب ان دعوی زوجه بخواسته تحویل فرزند و صدور حکم حضانت طفل بطرفیت زوج حکم به بطلان دعوی خواهان صادر که پس از تجدیدنظرخواهی زوجه رای صادره بموجب دادنامه اصداری از شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران تایید گردیده است. ( صفحات ۹۵و ۹۶ ) دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بموجب دادنامه شماره ۴۴۰۶-۱۴۰۰/۱/۲ضمن احراز رابطه زوجیت طرفین که بموجب ان مهریه زوجه ۱۱۴عدد سکه تمام بهار ازادی بصورت عندالمطالبه تعیین گردیده و تا بحال مهریه پرداخت نشده و ایراد و دفاع موثری که عدم پرداخت مهریه را توجیه نماید. ارایه نشده است.ادعای فسخ نکاح در مانحن فیه موجه ندانسته است.و اجمالا استدلال نموده که اولا با توجه به مفهوم مخالف ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی هرگاه بعد از نزدیکی به جهتی عقد نکاح فسخ گردد. و مهریه به قوت خود باقی است.بنابراین در مورد فوق بر فرض پذیرش جهات فسخ تاثیری در مهریه زوجه ندارد. ثانیا دلیل مکفی و اقناعی برای فسخ نکاح وجود ندارد. زیرا وکیل خواهان دلیل فسخ نکاح را از باب اعمال تدلیس از سوی زوجه اعلام داشته اند درحالیکه دلیلی مبنی بر توسل زوجه به تدلیس وجود ندارد. تدلیس در واقع توسل به حیله و خدعه ایست که موجب فریب طرف مقابل شود. و در ازدواج فی مابین زوجین چنین حیله و خدعه ایکه موجب فریفته شدن زوج گردد. به کار نرفته و یا حداقل دلیلی برای اثبات ان ارایه نشده است. و بر فرض سابقه یک بیماری قبل ازدواج و در دورانی که زوجه در شرایط تحصیلی قبل از کنکور بوده باشند نمی تواند از مصادیق حیله و تقلب و تدلیس محسوب گردد. زیرا زوجه در یک مرحله ای از حیث اشفتگی درسی شاید به یک بحران روحی دچار شده است.که هیچوقت خانواده زوج این اتفاق را شروع یک بیماری روحی تلقی نمی نموده اند و این بحران و اشفتگی روانی نیز اثار و علایمی که بیانگر وضعیت روحی و روانی و شرایط کلامی و گفتاری زوجه باشد. در پی نداشته است.در غیر اینصورت زوج زمان خواستگاری با گفتگو حین ازدواج متوجه رفتار غیر متعارف زوجه می گردید.و حتی زوج چندین سال با وی زندگی مشترک را در زیر یک سقف سپری و فرزند دار شده اند و خلاصه اینکه بیماری اولیه زوجه و حتی بستری شدن وی نمی تواند از مصادیق تدلیس و فسخ نکاح تلقی گردد. ثالثا برابر مفاد ماده۱۱۳۱ قانون مدنی فسخ نکاح فوری است.و زوج با وصف علم و اطلاع از وضعیت روحی و روانی زوجه بعداز شروع زندگی مشترک مدتها با وی زندگی کرده و اگر شرایط روحی زوجه از ابتدا غیر قابل تحمل و غیر قابل انتظار و یا بعبارتی خلاف شرط بنایی متعارف بوده است.زوج باید در کوتاهترین زمان ممکن در جهت اعمال حق فسخ و انحلال نکاح اقدام می نموده است.و اگر از ابتدا شرایط روحی و روانی زوجه حکایت از رفتار غیر معقول و یا تحرکات روحی و روانی غیر متعارف نبوده بلکه به مرور زمان و در اثر اضطراب های هنگام زایمان و سایر موقعیت های زندگی مشترک رفتارهای غیر ارادی در حد پیشرفته ظاهر گردیده است.این اوصاف را نمی توان از مصادیق جواز فسخ نکاح تلقی نمود زیرا ملاک و معیار شرایط فسخ نکاح، وجود اوصاف خاص از جمله عدم سلامت روحی و روانی زوجه و غیره قبل از وقوع عقد نکاح می باشد. مضافا باینکه زوج نیز به دلیل همین باور و پذیرش ارکان صحت عقد نکاح و عدم قابلیت جواز فسخ ان، دعوی صدور گواهی عدم امکان سازش را مطرح نموده اند که خلاصه مفید ان نیز پیوست می باشد. بنا به جهات یاد شده اولا دعوی فسخ نکاح غیر وارد تشیخص و حکم به بطلان ان صادر مینماید. ثانیا دعوی مطالبه مهریه را وارد دانسته و مستندا به مواد ۱۹۸و ۵۱۹ قانون ایین دادرسی مدنی و ماده۱۰۸۲ قانون مدنی اقای س. ع. ( زوج ) را به پرداخت مهریه و هزینه های دادرسی و حق الوکاله بشرح مذکور در رای در حق خواهان خانم س. ح. محکوم مینماید. وکیل زوج به رای صادره اعتراض و شعبه ۱۱ دادگاه طی دادنامه شماره ۹۳۰۳-۱۴۰۰/۱۲/۹ ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید می نماید. اقای س. ع. ( زوج ) با وکالت اقای ن. ک. در مهلت مقرر به رای اعتراض و فرجامخواهی نموده و پرونده پس از جری تشریفات قانونی به دیوان عالی کشور ارسال و باین شعبه ارجاع گردیده است. لوایح تقدیمی هنگام شور قرایت می گردد. عضو ممیز- ع. ر.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید.پس از قرایت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:
رأی متن رأی
رای شعبه
در خصوص فرجام خواهی اقای س. ع. فرزند ق. ا. با وکالت اقای ن. ک. نسبت به دادنامه شماره ۹۳۰۳-۱۴۰۰/۱۲/۹ صادره از شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران متضمن تایید دادنامه شماره ۴۴۰۶-۱۴۰۰/۱/۲ صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شهرستان نور که بموجب ان دعوی مطروحه از سوی زوج مبنی بر فسخ نکاح را غیر وارد تشخیص و حکم به بطلان ان صادر نموده است.با توجه به جمیع اوراق و محتویات پرونده نظر باینکه از ناحیه فرجامخواه ایراد و اعتراض موجهی که موجبات نقض رای صادره را ایجاب نماید. بعمل نیامده و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی ایراد موثری در نحوه رسیدگی و صدور حکم مشهود نمی باشد. و فرجامخواهی با هیچیک از موارد مذکور در ماده۳۷۱ انطباق ندارد. لذا ضمن رد فرجامخواهی فرجامخواه باستناد مواد ۳۷۰ و ۳۹۶ قانون ایین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته ابرام و پرونده به دادگاه صادر کننده رای اعاده می گردد.
شعبه ۳۵ دیوان عالی کشور
رییس- س. ر. س. ک. مستشاران- ر. ا. ا. ع. ر.