رأی خلاصه جریان پرونده
پیرو گزارش مورخ 1394/7/25 در تاریخ 1393/11/19 خانم م. ن. باستناد تصاویر مصدق سند ازدواج شماره ...-1387/12/13 تهران و شناسنامه و آراء صادره ، دادخواستی به خواسته طلاق به طرفیت آقای ز. تقدیم و توضیح میدهد قادر به ادامه زندگی نیستم و در عسروحرج قرار دارم با تقدیم دادخواست تقاضای رسیدگی و صدور حکم طلاق را دارم پرونده برای رسیدگی به شعبه 273 دادگاه عمومی حقوقی تهران ارجاع می گردد آقای ح.ق. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالتنامه خود را وکیل خوانده معرفی میکند وکیل مذکور طی لایحه مورخ 1393/12/10 اعلام می کند زوجه حسب رأی صادره محکوم به تمکین شده است و دعوای مطالبه نفقه وی رد شده است و رفتار زوج موجب عسروحرج زوجه نشده چه اینکه آراء استنادی مربوط به سالهای قبل میباشد . دادگاه در تاریخ 1393/12/10 با حضور خواهان و وکیل زوج تشکیل جلسه میدهد خواهان اظهار میدارد همسرم مرا مدت پنجسال بلاتکلیف گذاشته و احکام کیفری پیوست پرونده است . تقاضای طلاق را دارم وکیل زوج اظهار میدارد زوجه مدتی است خانواده خود را ترک کرده و حاضر به زندگی با شوهرش نیست و حکم تمکین وی صادر شده است موکل حاضر است برای وی مسکن تهیه کند تا نامبرده به خانه اش برگردد زوجه برای وصول مهریه خانه اش را لاک و مهر کرده است دادگاه قرار ارجاع امر به داوری را صادر می کند داوران در تاریخ های 92/12/9 و 93/12/23 نظرات خود را به دادگاه تقدیم می کنند دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 273-1393/2/30 با شرح دعوای خواهان و انعکاس اظهارات وی و وکیل خوانده و ملاحظه پرونده استنادی و احراز رابطه زوجیت واینکه زوجه با وجود صدور حکم قطعی تمکین حاضر نشده است از شوهرش تمکین نماید و مخالفت زوج با طلاق ، و زوجه در مورد مهریه اش اقدام نموده است و حاضر نشده مقداری از مهریه اش بگذرد و باعث این وضعیت زوجه بوده است فلذا دعوای وی را محرز ندانسته و باستناد ماده 1133 قانون مدنی حکم به رد دعوای وی را صادر و اعلام میدارد پس از ابلاغ رأی زوجه نسبت به آن تجدیدنظر خواهی می کند شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موضوع رسیدگی و طی رأی شماره 683- 1394/4/31 رأی تجدیدنظر خواسته را باستناد مواد 358 و 365 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور مدنی تأیید و استوار می نماید رأی در تاریخ 1384/5/17 به زوجه ابلاغ و نامبرده در تاریخ 1394/5/18 نسبت به آن فرجام خواهی می کند و پرونده پس از تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد مفاد لایحه فرجام خواه به هنگام قرائت گزارش و شور مطالعه خواهد گردید . هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است . پس از قرائت گزارش آقای قدرت اله طیبی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد :«رأی شعبه »;« به دادنامه فرجام خواسته بشرح ذیل ایراد وارد است 1- حسب رأی شماره 1828-1391/10/6 شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران نسبت به رأی شماره 1182-1391/7/30 شعبه 273 دادگاه عمومی حقوقی رسیدگی کرده و توضیح داده دعوای تمکین زوج را نسبت به خانم م. ن. تأیید کرده در ادامه آن تهیه مسکن منزل مستقل که مورد دعوای زوجه بوده ، رأی بدوی را نقض نموده و باستناد ماده 1107 قانون مدنی در این قسمت زوج را محکوم به تهیه منزل مناسب و مستقل محکوم کرده است . ولی پرونده مشخص نشده است برای تمکین زوجه منزل مناسب و مستقل از سوی زوج تهیه کرده است یا خیر ؟ زیرا مقدمه تمکین زوجه ، با فراهم نمودن منزل مستقل ارتباط مستقیم دارد . 2- حسب رأی شماره 1000 شعبه 1046 دادگاه جزائی تهران مبنی بر توهین به خانم م. ن. زوج به پرداخت سیصد هزار ریال جزای نقدی محکوم شده است . 3- بموجب رأی شماره 1477مورخ 1391/12/26 شعبه 1042 دادگاه عمومی تهران زوج باتهام ایراد ضرب و جرح به پرداخت 6 دینار بابت صدمات و ضمناً زوج را به تحمل سه ماه و یک روز حبس جنبه عمومی بزه و بیم تجری و تکرار محکوم شده است که رأی شماره مذکور در مورد محکومیت حبس طی رأی شماره 367-1392/3/26 شعبه 19 دادگاه تجدیدنظر استان تأیید شده است . لذا با وصف فوق به نظر میرسد عسروحرج زوجه با توجه بـه اینکه زوجین مـدت حدود پنج سال جـدا از هم زنـدگی می کنند تقریباً محرز است لذا اقتضاء داشت دادگاه با تعیین وقت دادرسی و دعوت از اصحاب دعوا از آنان در خصوص نحوه زندگی مشترک و علت جدائی آنها در حدود پنجسال تحقیق نماید. و از طریق مددکار اجتماعی و کلانتری مربوطه در مورد سوء رفتار زوج نسبت به زوجه تحقیق نماید عندالاقتضاء آنها را مرکز روان پزشکی و معاینه آنها وعلت اختلاف آنان معرفی نماید و سپس در مقام انشاء رأی اقدام می نمود لذا باستناد بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی صادره را نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع میشود . »;پس از ارسال پرونده به شعبه 24 دادگاه تجدید نظر استان تهران شعبه مذکور در تاریخ 1394/9/28 در وقت فوق العاده تشکیل جلسه میدهد برای رفع نقص با تعیین وقت دادرسی طرفین را دعوت بحضور می نماید ضمناً به سرپرست واحد مددکاری دادگاههای تجدید نظر استان تهران در تاریخ 1394/10/9 با ذکر اسامی خانم م. ن. و آقای م. ب. دستور تحقیق محلی در مورد سوء رفتار زوج نسبت به زوجه می دهد .مددکار اجتماعی در تاریخ 1394/10/27 بدادگاه اعلام می نماید به محل زندگی زوجین در خیابان کارگر نرسیده به چهار راه فاطمی کوچه هما پلاک .... مراجعه و تحقیق شد همسایه اطلاعی از اختلاف زوجین نداشت فقط یک همسایه اظهار نمود طبقه دوم محل زندگی مشترک زوجین بوده و اطلاع دارد زوجه بدنبال اختلاف مالی محل را پلمپ نموده و در حال حاضر کسی در آنجا سکونت ندارد زوجه اظهار نمود بعد از بروز اختلاف زوج منزل را ترک نموده و در خیابان ...کوچه ... منزل اجاره نمود و با زنی غیر در آن منزل سکونت داشت و همسایگان اظهار بی اطلاعی نمودند و یک نفر گفته زوج بطور استیجاری به تنهائی در یک واحد آن سکونت داشت و چند مورد زنی را به منزل زوج مشاهده نموده و دیگر اطلاعی از آنها ندارند و به هنگام نقل مکان زوج آن زن حضور داشت زوج اظهار نمود یک دانگ از منزل مسکونی ملکی خود را به زوجه منتقل نموده زوجه برای مطالبه مهریه خود منزل را توقیف نمود و بعد محلی را اجاره و در آن سکونت نمودم زوجه طی لایحه مورخ 1394/11/4 اعلام نمود برای طلاق حاضرم تعداد 20 عدد سکه تمام بهار آزادی از مهریه ام به زوج بذل نمایم .دادگاه در تاریخ 1394/11/4 با حضور زوجین تشکیل جلسه میدهد زوجه اظهار میدارد بدلیل بیش از پنج سال با هم جدائی داریم و شوهرم با خانم دیگر رابطه دارد من حاضرم بیست عدد سکه بهار آزادی را در قبال طلاق به زوج بذل کنم و شوهرم سوء رفتار دارد و ایراد ضرب و توهین می کند ازسال 1388 تاکنون جدا هستیم و دیگر مطلبی ندارم وکیل زوج اظهار میدارد از سال 1388 زوجین جدا از هم زندگی کردند و یکسال زندگی داشته اند البته 8 ماه زندگی مشترک نداشتند و دلیل آن عدم تمکین زوجه بوده است و ایراد توهین و ضرب درسال 88 بوده است که با شهادت کذب شهود بـوده است و این امر بـر فرض صحت ادامه نداشته است و اینها دلائل عسرو حرج زوجه نمیشود ولـی زوجه حاضر بـه تمکین نشده است و تصویر رأی تمکین در پرونده است و زوجه حاضر به زندگی مشترک نبوده و زوج سوء معاشرت نداشته است و زوجه هم دچار عسرو حرج نشده است .دادگاه زوجین را به پزشک قانونی تهران معرفی می کند ، درتاریخ 1394/11/4 پزشک قانونی تهران بدادگاه اعلام میدارد از خانم م. ن.ر. و آقای م. ب.ز. معاینه بعمل آمد و در حال حاضر علائم اختلال روانی خاصی در نامبردگان مشاهده نگردید. تفاوت خصوصیات شخصیتی زوجین منجربه تشدید اختلافات فی مابین میباشد .دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 2230 - 1394/12/9 با شرح دادخواست تجدیدنظر خانم م. ن. نسبت به رأی شماره 263 مورخ 1394/2/30 شعبه 273 دادگاه عمومی تهران مبنی بر صدور حکم به رد دعوی طلاق وارد نمیباشد و با توجه به مندرجات پرونده و نظر به شعبه 12 دیوانعالی کشور تحقیقات لازم معمول گردید ولی به نظر این دادگاه دلیل موجهی که ثابت کند زوج یکی از شروط ضمن عقد نکاح را تخلف کرده باشد و یا بعلت سوء رفتار موجبات عسرو حرج زوجه را فراهم آورده باشد ابراز نگردیده است و اظهارات زوجه مبنی بر تکلیفی بسر میبرد با توجه به محکومیت نامبرده به تمکین بوده و ناشزه اعلام گردیده و بلا تکلیفی متوجه زوج نمیباشد بلکه به خود زوجه متوجه بوده ، لذا دادگاه باستناد ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی دادگاه بدوی را نتیجتاً تأیید و استوار می نماید .رأی در تاریخ 1394/12/20 به زوجه ابلاغ و نامبرده در تاریخ 1394/12/20 نسبت به آن فرجامخواهی می کند که پرونده پس از تبادل لوایح بدیوانعالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع میشود و لایحه زوجه در زمان قرائت گزارش و شور مطالعه میشود. ضمناً زوج در تاریخ 1395/2/1 به دادگاه تجدید نظر استان تهران اعلام می کند باتوجه به فرجامخواهی زوجه ( تبادل لوایح ایشان به اینجانب نرسیده است و تقاضای تحویل برگ های مربوطه را دارم ) که دادگاه دستور می دهد ( کپی تحویل زوج شود ) که دستور دادگاه هم اجراء میشود.هیأت شعبه درتاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای سید قدرت الله طیبی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
نظر به مندرجات پرونده و گزارش مورخ 1394/10/27 مددکار اجتماعی و ملاحظه نامبرده از محل سکونت زوج که یک دانگ آن بنام زوجه است و زوجه بعلت مطالبه مهریه از سوی وی توقیف شده و ظاهراً از ناحیه زوج محلی برای سکونت آماده شده ولی بعلت توقیف آن فعلاً قابل بهره برداری نمیباشد بنابراین اعتراض فرجامخواه با توجه به مندرجات پرونده وارد نیست و رأی دادگاه بنا بدلائل منعکس در آن و رعایت تشریفات دادرسی مخالف قانون نمیباشد . فلذا باستناد ماده 370 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ، رأی فرجامخواسته نتیجتاً ابرام و پرونده اعاده می گردد .
شعبه دوازدهم دیوان عالی کشور
رئیس: سیدقدرت اله طیبی
مستشار: حیدرعلی حیدری