رأی خلاصه جریان پرونده
ع. ص. به اتهام قتل عمدی مرحوم الف. م س مورد تعقیب قرار گرفته است شرح قضیه در گزارش مورخ 1394/10/22 منعکس است و نیازی به تکرار آن نمی باشد ، متعاقب نقض رأی شماره 152 مورخ 1394/6/22 شعبه اول دادگاه کیفری یک به علت عدم رعایت مقررات مواد 384 تا 391 قانون آئین دادرسی کیفری و صدور حکم به دیه بدون تقاضای اولیاء دم ، پرونده به دادگاه کیفری یک فارس ، شیراز ، اعاده و به شعبه سوم ارجاع شده است . دادگاه پس از جری مقررات مواد 383 تا 390 قانون آئین دادرسی و اعطاء مهلت و عدم وصول ایرادات سه گانه و تشکیل جلسه مقدماتی و تعیین وقت رسیدگی ، تشکیل جلسه داده ، ابتدا از شهود اولیاء دم و متهم تحقیق کرده است ، بعضی از شهود اظهار نموده اند متهم هنگام دفن دخترش که همسر مقتول بوده خطاب به متوفی اظهار نموده ، بابا ایشا الله الف. را می گذارم کنار دستت !! و دلیلش این بوده که به دخترش نرسیده اند و بدلیل بیماری فوت شده است . شهود متهم که فرزندان وی هستند اظهار نموده اند متهم چند روزی انتظار آمدن الف. را می کشیده و به محض اینکه او را دیده تفنگ سوزنی خود را بیرون آورده و به او حمله کرده و تلاش آنان و دیگران برای انصراف وی در جلوگیری از کشتن الف. ، نتیجه ای نبخشیده و بعد از قتل وی آلت تناسلی او را بریده و روی جنازه اش قرار داده و به سیاه چادر برگشته به همسرش عالم تاج حمله کرده و به او می گفته آلت تناسلی ات را می برم که مانع از کار وی شده اند .آنان اضافه کرده اند شب قبل از حادثه ، پدرشان ( متهم ) با ع. دعوا می کرده و او را کتک زده و می گفته تو را آتش می زنم ، آلتت را ( اسم آلت تناسلی زن را می آورده ) میبرم که با میانجیگری ع. ص. قضیه خاتمه پیدا کرده است . همین فرد اظهار نموده ، سابقه نداشته پدرش از این تعابیر استفاده کند و اسم آلت تناسلی زن را بیاورد . اولیاء دم لایحه ای تقدیم دادگاه کرده اند و ضمن رد ادعای متهم به اعتقاد به مهدور الدم بودن مقتول و بیان آراء شعبه 5 دادگاه کیفری استان و شعبه دیوان عالی کشور و هیأت اصراری و اشاره به صدور قرار منع پیگرد در مورد رابطه نامشروع عالم تاج با مقتول ، بر تقاضای خود اصرار کرده اند . دادگاه با حضور وکیل مدافع متهم و خود وی ، نماینده دادستان و اولیاء دم و وکلای آنان تشکیل جلسه داده ، اولیاء دم تقاضای قصاص کرده و اعلام آمادگی کرده اند که سهم دیه صغار را بپردازند ، دختر مقتول (سحر م. ) و دیگر اولیاء دم مطالب مشابهی بیان کرده اند که عمدتاً بر محور این مطلب استوار است که متهم به خاطر ازدواج مقتول با خانم 24 ساله ای مرتکب قتل شده و ادعای ارتباط مقتول با زن دوم وی و تمسک به اعتقاد به مهدور الدم بودن فاقد دلیل و مبناست وکیل اولیاء دم نیز تقاضای استماع اظهارات شهود را کرده است که دادگاه اقدام به احضار آنان کرده و مطالب خود را به شرحی که گذشت بیان کرده اند . متهم درجلسه دادگاه حاضر شده و اولیاء دم خواستار جلب و حضور وی در جلسه دادگاه شده اند . دادگاه تشکیل جلسه داده متهم در این جلسه( جلسه سوم ) ضمن پذیرش قتل مرحوم الف. م. اضافه کرده اگر صد بار هم زنده شود او را می کشم وعلت ارتکاب قتل رامشاهده همسرش و مقتول در یک رختخواب و عریان بودن هر دو از ناحیه عورت و پائین تنه ذکر کرده است و اظهار نموده در آن زمان الف. سلاح خود را برداشته و به کوه رفته و از آن تاریخ تصمیم به قتل الف. گرفته و سعی کرده اعتماد او را جلب کند و گفتم الف. بیا حیوانات ما را جدا کن و او هیکل قوی و قدرت بازوی زیادی داشت .... و به من اهمیتی نمی داد آن شب نتوانستم او را بکشم چون دخترم ل. آن شب نزد ما آمد و زنم از فرصت استفاده کرد نزد ل. خوابید و من نتوانستم او را بکشم زیرا دلم نمی خواست ل.شاهد این وقایع باشد ، فردا صبح گفتم این دختر را از اینجا ببرید ، همسرم ، لباس های الف. را برد تحویل وی داد و نگفته بود من قصد کشتن او را دارم و به نظرم می خواستند با هم فرار کنند منتظر فرصت مناسبی بودم ، الف. از فرصت استفاده کرد با ماشین فرار کرد ، من مشکلی با الف. نداشتم تمام حساب و کتابم دست او بود در گوسفندان شریک بودیم زیرا بچه هایم کوچک بودند وی اظهارات دو نفر از شهود را که روز دفن دخترش ( به نحوی الف. را تهدید کرده ) رد کرده و اظهار نموده حدود بیست نفر یا بیشتر دور او بوده اند و حتی می خواسته اند او را کالبد شکافی کنند ، مانع شده ام ، گفتم بیمار بوده است . در مورد تقارن تاریخ قتل با سالروز مرگ دخترش که مورد استناد اولیاء دم قرار گرفته ، اظهار نموده تقویم نداشته ام تا بدانم چه روزی بوده است ، بعلاوه این قتل سه چهار سال بعد از فوت دخترم اتفاق افتاده اگر دشمنی می داشتم سر همان سال اول او را می کشتم وی علت نکشتن همسرش را ممانعت الف. و پسر برادر وی و پسرش ر. ذکر کرده است . وکیل مدافع متهم به دفاع از وی پرداخته است . دادگاه پس از اخذ آخرین دفاع متهم را از اتهام قتل عمدی به لحاظ اعتقاد به مهدور الدم بودن مقتول تبرئه کرده و از جنبه عمومی قتل به استناد تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی ( تعزیرات ) [ در حالیکه قانون تعزیرات از ماده 498 شروع می شود ، و تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی 1370 منظور دادگاه بوده است ] و مواد 160 و 164 و 217 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و 612 قانون مجازات اسلامی و تعزیرات مصوب 1375 ) ع. ص. را به ده سال حبس و پرداخت دیه کامل مرد مسلمان در حق اولیاء دم ( بدون مطالبه آنان ) محکوم کرده است ، وکلای مدافع اولیاء دم و معاون دادستان شیراز به دادنامه صادر شده اعتراض کرده اند پرونده به دفتر دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای فرج اللهی عضو ممیز وملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمید ر. محمد باقری دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر بلحاظ عدم رعایت مقررات ماده 356 قانون مجازات اسلامی در خصوص ولی دم صغیر لذا عقیده به نقض دادنامه و رسیدگی مجدد دارم . در خصوص دادنامه فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد :
رأی شعبه دیوان عالی کشور
صرفنظر از تأثیر یا عدم تأثیر اعتراض نماینده دادستان و وکیل اولیاء دم ، با توجه به اینکه یکی از اولیاء دم بنام م. م س در سن صغر می باشد و دادگاه بر اساس تقاضای قیم وی رسیدگی کرده و مقررات ماده 356 قانون مجازات اسلامی را رعایت نکرده است لذا دادنامه فرجام خواسته را از این حیث نقض و رسیدگی به دادگاه هم عرض محول می شود . در مورد صدور حکم به دیه با توجه به اینکه طبق ماده 450 قانون مرقوم منوط به مطالبه اولیاء دم است وآنان چنین تقاضایی نکرده اند ، دادنامه از این جهت نقض بلا ارجاع می شود تا در صورت اقتضاء و مطالبه اولیاء دم اقدام به رسیدگی و تعیین دیه نماید .
رئیس شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور : ر. فرج اللهی عضو معاون : عبدالحمید مرتضوی