عنوان: مطالبه مهریه در فرض فسخ به علت تدلیس زوجه

پیام: مهریه از ملحقات عقد نکاح دائم است و فساد در عقد به ملحقات آن نیز تسری دارد؛ بنابراین در فرض فسخ نکاح به دلیل تدلیس زوجه، او حق مهر ندارد.
مستندات: ماده 647 قانون مجازات اسلامی 1375-ماده 365 ماده 1082 قانون مدنی-
شماره دادنامه قطعی :
9209980217001263
تاریخ دادنامه قطعی :
1394/08/30
گروه رأی:
حقوقی
آراء منتخب پرونده:

عین عبارت چاپ متن متن تجمیعی پرونده

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دادخواست خانم م. م. با وکالت آقای الف. ب. بطرفیت آقای الف. ب. خواسته مطالبه قسمتی ازمهریه به تعداد 300 عدد سکه تمام بهار آزادی با احتساب خسارت دادرسی مقوم به 51،000،000 ریالبا توجه به تصویر مصدق سند رسمی ازدواج پیوست رابطه زوجیت به سبب عقد دائم نکاح بین طرفین و تعیین مهر بهمیزان 600 عدد سکه تمام بهار آزادی با وعده پرداخت زمان مطالبه محرز و مسلم است با عنایت به اینکه بمجرد عقد زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید و در سند رسمی ازدواج مهر مذکور بر ذمه زوج و به نحو عندالمطالبه تعیین شده است و خوانده در جلسه دادرسی حاضر شده است ولی دلیل موجهی بر پرداخت آن و برائت ذمه خود ارائه نکرده است دادگاه دعوی خواهان را ثابت دانسته و مستندا به مواد 1082 و 1102 و 1275 و 1287 و 1290 قانون مدنی و ماده 198 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی خوانده را بپرداخت تعداد 300 عدد سکه تمام بهار آزادی بابت مهریه و همچنین خسارات دادرسی در حق خواهان محکوم و اعلام می دارد رای صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم محترم تجدیدنظر استان می باشد .
رئیس شعبه 270 دادگاه خانواده تهران - امیررضا دهقانی نیا

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص دادخواست تجدیدنظرخواهی آقای الف. ب. نسبت به دادنامه شماره 9209970217001760 مورخ 11/12/92 صادره از شعبه 270 دادگاه خانواده تهران در پرونده شماره 9209980217001263 متضمن حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه (زوج) به پرداخت قسمتی از مهریه به میزان سیصد عدد سکه بهار آزادی و هزینه دادرسی با توجه به بررسی و مداقه در جمیع اوراق پرونده نظر به اینکه تجدیدنظرخواه اعتراض موجه و مدلل و موثری که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید بعمل نیاورده است و نیز رای بدوی با رعایت اصول و قواعد دادرسی صادر گردیده لذا دادگاه ضمن رد اعتراض تجدیدنظرخواه مستندا به ماده 358 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا تایید و ابرام می نماید رای صادره به استناد ماده 365 قانون معنون قطعی است.
شعبه 2 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار و مستشار
​علی سیفی - فردین ارژنگی - سیدناصرموسوی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

درخواست اعاده دادرسی آقای الف. ب. بطرفیت خانم م. م. بخواسته نقض دادنامه قطعی شماره 9309970220200161 مورخ 93/2/7 شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران که دعوی مطالبه مهریه به میزان سیصد عدد سکه طلای بهار آزادی توام با خسارات دادرسی مطروحه از ناحیه خانم م. م. که طی دادنامه شماره 9209970217001760 مورخ 92/12/11 صادره از شعبه 270 دادگاه خانواده تهران صادر و در شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران قطعی گردیده است شرح درخواست بدین قرار است که مشارالیه مدعی است با توجه به طرح دعوی فسخ نکاح بدلیل تدلیس در امر ازدواج شعبه محترم 281 دادگاه خانواده تهران طی دادنامه شماره 9409970242900369 مورخ 1394/3/16 حکم به فسخ نکاح صادر و قطعی گردیده است و به این اعتبار متقاضی مدعی است دادنامه مذکور بعنوان دلیل جدید ارائه و چون زوجیت فی ما بین فسخ گردیده است مشارالیها استحقاق دریافت مهریه ندارد می بایست حکم ملغی الاثر گردد دادگاه با غور و تدقیق به اوراق و محتویات پرونده و استماع اظهارات طرفین قدر متیقن قضیه مسجل بودن فریب در ازدواج بموجب دادنامه استنادیست ولی اینکه دادنامه مذکور دلیلی بر بطلان حکم مهریه است بنظر می رسد هم از دیدگاه فتاوی مراجع و هم از نظر قانونی فاقد نفوذ حقوقی است چرا که زوجین زندگی مشترک داشته و طی زندگی مشترک صاحب فرزند نیز گردیده است لذا تردیدی در نزدیکی فی ما بین زوجین نبوده و انکاری نیز در این خصوص از ناحیه زوج معمول نگردیده است از سوی دیگر تصویر استفائات از مراجع با این سوال از حضرت آیت اله العظمی خامنه ای : اینجانب م. م. 34 ساله و استاد دانشگاه هستم بعد از ازدواج ناموفق اولم بعد از گذر 4 سال با آقایی آشنا شدم و ایشان نیز سابقه ازدواج داشتند و جدا شده بودند بعد از حدود یکسال زندگی زناشوئی و با وجود یک فرزند دختر 4 ماهه متاسفانه اختلافات ما شروع شد و ایشان در اوج بی انصافی مطرح نمودند که از گذشته و ازدواج اول من خبر نداشته و بعلت عدم باکرگی حکم فریب در ازدواج علیه بنده و نهایت حکم فسخ نکاح را از دادگاه گرفتند نکاح فسخ شد و من واقعاً از بعضی مسائل نگرانم . 1- تکلیف اون فرزند چیست آیا حرامزاده محسوب خواهد شد 2- حال می خواهم بدون تکلیف مهریه بنده چی میشه ؟ به بنده چه مهری تعلق خواهد گرفت پاسخ بخش استفتائات دفتر مقام معظم رهبری بدین شرح است سلام علیکم و رحمه اله و برکاه 1- فرزند مذکور حلال زاده است 2 و 3 در فرض سوال مهریه ساقط نمی شود و به شما تعلق می گیرد و مدارک در مهریه همان چیزی است که صیغه عقد بر آن خوانده شده است و زوج همان میزان را مدیون زوجه می باشد که به ضمیمه لایحه نظر و فتاوی مراجع دیگر آیات عظام مکارم شیرازی ، بشیری زنجانی ، بیات زنجانی موید همین نظر بوده اما در مقابل نظر صاحب جواهر و حضرت امام ره در تحریر الوسیله مغایر نظرات ارائه شده بوده و آمده هر گاه زن مرد را فریب دهد و مرد پس از نزدیکی به عیوب موجب خیار واقف گردد چنانچه مرد خیار فسخ را اعمال ننماید و بقاء نکاح و زناشوئی را ترجیح دهد باید تمامی مهریه را بپردازد ولی در صورت اعمال خیار و انحلال نکاح زوجه مستحق مهریه نیست امام ره می فرمایند وان کانت هی المدلس ام تمستحق شیئاً یعنی اگر تدلیس کننده زن باشد مستحق مهر نیست و اگر قبلاً پرداخت شده باشد قابل استرداد است که در مجموعه نشستهای قضائی سوال 300 اگر عقد نکاح به علت تدلیس از ناحیه زوجه فسخ شود و نزدیکی نیز واقع شده باشد آیا مهر بر زوجه تعلق می گیرد یا خیر نظریه کمیسیون حاکی از آنست که اگر فسخ بدلیل تدلیس زوجه باشد در هیچ صورت حقی بر مهر ندارد زیرا به علت تقلب ایجاد عقد و نکاح حقی بدست نمی آید و در دکترین حقوقی نیز مرحوم دکتر ک. و آقای دکتر ل. بر این نظر تاکید دارد و استدلال موضوع بر می گردد به قاعده غرور مهمتر اینکه قانون در مورد تدلیس علاوه بر خیار وصف کیفری نیز در ماده 637 از قانون مجازات اسلامی قائل گردیده که قاعده غرور را هر چه بیشتر تقویت می نماید هر چند که مهریه جزء ارکان عقد نیست و در عقد دائم عدم ذکر مهریه مانع از جاری شدن عقد دائم نمی باشد اما قدر متیقن قضیه از ملحقات عقد نکاح دائم بوده و با کشف فساد در عقد موضوع قابل تسری به ملحقات عقد نیز خواهد بود کما اینکه در باب بیع مقررات که بیع فاسد اثری در تملک ندارد کما اینکه ماده 1082 قانون مدنی که مقرر داشته به محض وقوع عقد زن مالک مهر گردیده و جایز به هر گونه دخل و تصرف است مدارک همان عقد صحیح است و همانطوریکه در ماده 365 از قانون مدنی نیز بیع فاسد را فاقد اثر در تملیک می داند در تعبیر فقها نیز موضوع مهر را در مقابل بضع قرار داده در ما نحن فیه موضوع تدلیس بموجب دادنامه صدرالذکر با فسخ نکاح و قطعیت دادنامه کاشف از فساد عقد بوده کما اینکه از بین فقهاء متقدم فتوی حضرت آیت اله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی بنقل از وسیله النجات مسئله 2536 فرموده اند اگر زن خودش به شوهر تدلیس نموده و به او عیب خود را پوشانیده و بدو از دخول به او عیبش ظاهر شود پس اگر مرد با آن عیب راضی شد و ادامه داد زن تمام مهر را مستحق است و اگر مرد عقد خود را فسخ نمود آن زن حق مهر ندارد و به دخول زن چیزی مستحق نمی گردد و اگر چیزی باو داده پس می گیرد زیرا که زن به تدلیس مرد را مغرور نموده است و اگر مدلّس شخص دیگری باشد در این صورت باید مهر ( به سبب دخول ) تمام مهر را به زن بدهد و عوض آن را از مدلس که مغرورش کرده بگیرد لذا بعنوان دلیل جدید خواسته متقاضی منطبق است با بند 7 از ماده 426 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 79/1/21 و با وارد دانستن درخواست اعاده دادرسی مستندا به صدر ماده 438 از همان قانون ناظر به صدر ماده 358 از همان قانون ضمن نقض دادنامه شماره 9209970217001760 مورخ 1392/12/11 صادره از شعبه محترم 270 دادگاه خانواده تهران که به موجب دادنامه شماره 9309970220200161 مورخ 1393/2/7 شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید و قطعی گردیده است مستندا به ماده 197 از همان قانون بجهت عدم استحقاق دریافت مهریه بشرح مذکور حکم به رد دعوی مطالبه مهریه از ناحیه خواهان بدوی خانم م. م. صادر و اعلام می گردد . رای صادره مطابق ماده 365 از همان قانون قطعی است.
شعبه 2 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار و مستشار
​علی سیفی - فردین ارژنگی - سیدناصرموسوی

نقد رأی

تعدادموافق: 1 ـ تعدادمخالف: 0

نقدهای شما