عنوان: اعتبار واگذاری حضانت فرزند در برابر بذل مهریه

پیام: بذل مهریه از سوی زوجه در قبال حق حضانت باطل است، زیرا در صورت تحقق شرط و بذل، زوج حق حضانت خود را با مهریه معاوضه می کند؛ درحالی که حق حضانت از حقوقی است که قابل نقل و انتقال و قابل اسقاط و قابل معاوضه با مال نیست.
مستندات:
شماره دادنامه قطعی :
9109980207400647
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/09/29
گروه رأی:
حقوقی
آراء منتخب پرونده:

عین عبارت چاپ متن متن تجمیعی پرونده

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 1391/9/2 آقای ع. ی.ب.ت. با وکالت آقای ع. ر.ر. دادخواستی مبنی بر تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش ( حکم به طلاق) به طرفیت خانم ف. الف.ر.الف. تسلیم دادگستری ورامین نموده که به شعبه چهارم دادگاه حقوقی آن شهرستان ارجاع شده است. خلاصه توضیح وکیل زوج این است که طرفین در تاریخ1381/9/15 ازدواج نمودند و یک فرزند سه ساله دارند به دلیل شدت اختلاف ادامه زندگی میسر نمی باشد و زوجه برابر اقرارنامه شماره ..... تنظیم شده در دفتر اسناد رسمی شماره ..... ورامین کلیه حقوق مالی و اجتماعی خویش اعم از مهریه، نفقه، اجرت المثل ایام زناشویی را بذل نموده لذا تقاضای صدور حکم طلاق داریم. دادگاه طرفین را دعوت نموده است. زوجه وکیل معرفی نموده است. جلسه دادگاه در تاریخ1391/10/11 با حضور وکیل خواهان و وکیل زوجه و شخص زوجه تشکیل شد. وکیل خواهان مطالب دادخواست را تکرار کرد و اضافه نمود زوج در مقابل بذل مهریه و حقوق مالی حضانت دائمی فرزند مشترک را به زوجه واگذار نموده است و زوجه 30 عدد سکّه از مهریه را وصول کرده است. وکیل خوانده بیان داشت: چون زوج متقاضی طلاق است باید تمام حقوق مالی زوجه را بپردازد و چون مهریه عین 700 سکه بوده است زوجه که واهب بوده می تواند طبق ماده 803 ق.م رجوع نماید و زن طبق ماده 1145 ق.م حق رجوع به مهریه را در طلاق خلع دارد و نگهداری و حضانت طفل طبق ماده 1168 ق.م برای ابوین هم حق است و هم تکلیف و قابل اسقاط و معامله نیست و بذلی که از سوی زوجه در قبال حضانت انجام شده یک شرط باطل و خلاف شرع است. دادگاه موضوع مهریه را خاتمه یافته تلقّی نموده و قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. داوران طرفین با توجه به نظر زوجین هر کدام نظر خود را اعلام کردند و توفیق در سازش بین زوجین نداشتند. دادگاه مجدداً طرفین را جهت بررسی حقوق زوجه دعوت کرده است. جلسه دادگاه در تاریخ 1392/1/28 تشکیل شد. وکیل خوانده و شخص خواهان حاضر شدند وکیل زوجه درباره حقوق زوجه مطالب گذشته را تکرار کرده است. از پاسخ زوج در جلسه دادگاه مطلبی دیده نشده است. در نهایت دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره133-1392/2/24 رأی به طلاق زوجه صادر نموده و مهریه مافی القباله بذل شده تلقی کرده و حضانت طفل مشترک را به پدرش واگذار نموده است. از این رأی توسط وکیل زوجه تجدیدنظرخواهی شد و پرونده به شعبه 47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شده است. مطالب تجدیدنظرخواه مفاداً تکرار مطالب گذشته می باشد و پاسخی از تجدیدنظرخوانده دیده نشده است. دادگاه تجدیدنظر با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 833-1392/5/27 رأی بدوی را خالی از خدشه دانسته و تأیید نموده است. از این رأی نیز توسط وکیل زوجه فرجام خواهی شد و پرونده به این شعبه ارجاع گردیده است. ایراد وکیل فرجام خواه و پاسخ وکیل زوج تکرار مطالب گذشته می باشد.هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای جعفر الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 833-1392/5/27 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهد: شماره پرونده : 9109980207400647 شماره دادنامه : 9409970909900069 تاریخ : 1394/03/23 خلاصه جریان پرونده پیرو گزارش مورخ 1393/9/29 این شعبه که دادنامه شماره833-1392/5/27 صادر شده از شعبه47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به علت آنکه مستفاد از صدور ذیل اقرارنامه آنست که مهریه و سایر حقوق زوجه به صورت مطلق و بلاعوض نمی باشد بلکه در قبال حضانت فرزند مشترک دختر سه ساله و مشروط می باشد و به عبارت دیگر زوجه 30 عدد سکه بهارآزادی از مهریه اش را وصول و بقیه مهریه اش را که670 عدد سکه بهارآزادی است در قبال حق الحضانه زوج بذل و مشروط به عوض نموده است بنابراین اولاً مهریه از سوی زوجه مشروط به عوض و در قبال حق الحضانت که در صورت تحقق شرط و بذل زوج حق الحضانه خود در قبال مهریه معاوضه حق الحضانه بالمال می شود که باطل است زیرا حق الحضانه مانند حق الولایه و نظیر آنها از حقوقی می باشد که قابل نقل و انتقال و قابل اسقاط و قابل معاوضه بالمال نمی باشند و ثانیاً با قطع نظر از بطلان بذل به دلیل مذکور بذل و هم از عقود می باشند و تلقی دادگاه آنرا در قالب ابراء که از ایقاعات است مبنی بر اشتباه و غیرموجه است. البته اگر متعلق بذل دین باشد نتیجه آن ابراء می باشد و ضمن ابرام قسمت اول دادنامه فرجام خواسته مبنی بر گواهی عدم امکان سازش قسمت اخیر دادنامه مبنی بر تلقی بذل مهریه در قالب ابراء نقض و مهریه مذکور به قوت خود در ذمّه باقی است و پرونده به شعبه همعرض دادگاه تجدیدنظر ارجاع می گردد در نتیجه پرونده به شعبه24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع و آن شعبه طی دادنامه شماره1796مورخ 1393/10/20 با تبعیت از رأی دیوان عالی کشور ضمن نقض قسمت اخیر دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به ردّ آن صادر و اعلام می نماید و مهریه مذکور را (670سکه بهارآزادی) بر ذمه زوج مستقر می داند زوج آقای ع. ی.ب.ت. با وکالت آقای ع. ر. از دادنامه مذکور فرجام خواهی نموده است و ضمن تکرار مطالب گذشته خود در اعتراضات قبلی در بند4 اضافه نموده ادعای فرجام خوانده مبنی بر این که بذل مهریه توسط زوجه در قالب عقد هبه بوده وجاهت قانونی ندارد. چرا که این عمل زوجه در قالب ایراد و از اسباب سقوط تعهدات بوده و با این وصف ادعای رجوع از بذل یا ادعای انصراف زوجه از طلاق و به تبع آن بازگشت حقوق به زوجه، فاقد وجاهت قانونی است و در بند5 عنوان داشته بالفرض هم اگر این بذل را در قالب عقد هبه بگنجانیم با توجه به اینکه بذل مهریه نفقه معوقه، حالیه و احتمالی آینده، اجرت المثل ایام زناشویی و...... در عوض دریافت 30 عدد سکه بهارآزادی به صورت نقدی و نیز اخذ حق طلاق( وکالت در طلاق طی وکالت نامه رسمی شماره.....) بوده است لذا به استناد بند2 ماده803ق.م در فرض هبه نیز، ما نحن فیه قابل رجوع نمی باشد. اگر زوجه مدعی رجوع از ما بذل می باشد بنظر بایستی دادخواست علیحده ای بدهد بقیه مطالب در هنگام شور قرائت خواهد شد و لایحه ای نیز از سوی زوجه تقدیم دادگاه گردیده است و پرونده به جهت رسیدگی به فرجام خواهی زوج به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه (26) ارجاع شده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محمد ربّانی نژاد عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 1796-1393/10/20 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و مدارک موجود در خصوص اعتراض و فرجام خواهی زوجه خانم ف. الف.ر.الف. نسبت به دادنامه شماره 00833-1392/5/27 شعبه 47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران که در تأیید دادنامه شماره000133- 1392/2/24 شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی دادگستری شهرستان ورامین صادر گردیده است (مبتنی بر گواهی عدم امکان سازش و اینکه زوج می تواند پس از قطعیت به یکی از دفاتر رسمی ثبت طلاق مراجعه و صیغه طلاق را اجرا نماید و زوجه برابر سند اقرارنامه مهریّه ما فی القباله و سایر حقوق خویش را بذل نموده که در قالب ابراء از اسباب سقوط تعهدات است و ادعای رجوع زوجه از بذل با ادعای انصراف زوجه از طلاق و به تبع آن بازگشت حقوق به زوجه را فاقد وجاهت قانونی دانسته و نوشته زوجه حضانت فرزند مشترک را واگذار کرده فلذا حضانت آن با پدرش می باشد) ظاهراً اعتراض و فرجام خواهی نسبت به قسمت اخیر دادنامه بدوی که در آن دادگاه بذل زوجه (مهریه و سایر حقوقش را در قبال حق الحضانه ) در قالب ابراء مطلق و بدون قید و شرط تلقّی و مورد تأیید دادگاه تجدیدنظر در دادنامه فوق نیز قرار گرفته است اعتراض وارد است زیرا مستفاد از صدر و ذیل اقرارنامه مذکور آنستکه بذل مهریه و سایر حقوق زوجه به صورت مطلق و بلاعوض نمی باشد بلکه در قبال حضانت فرزند مشترک دختر سه ساله و مشروط می باشد و به عبارت اخری زوجه 30 عدد سکه بهار آزدی از مهریه اش را وصول و بقیه مهریه اش را که 670 عدد سکه بهار آزادی است در قبال حق الحضانه زوج بذل و مشروط به عوض نموده است. بنابراین اولاً مهریه از سوی زوجه مشروط به عوض و در قبال حق الحضانت که در صورت تحقق شرط و بذل زوج حق الحضانه خود را در قبال مهریه معاوضه حق الحضانه بالمال می شود که باطل است زیرا حق الحضانه مانند حق الولایه و نظیر آنها از حقوقی می باشد که قابل نقل و انتقال و قابل اسقاط و قابل معاوضه بالمال نمی باشند و ثانیاً با قطع نظر از بطلان بذل به دلیل مذکور بذل و هبه از عقود می باشند و تلقی دادگاه آن را در قالب ابراء که از ایقاعات است مبنی بر اشتباه و غیر موجه است . البته اگر متعلق بذل دین باشد نتیجه آن ابراء می باشد و ثالثاً نوع ایرادات دیگر نیز که در لایحه فرجام خواهی ذکر شده وارد است لذا ضمن ابرام قسمت اول دادنامه فرجام خواسته مبنی بر گواهی عدم امکان سازش قسمت اخیر دادنامه مبنی بر تلقّی بذل مهریه در قالب ابراء نقض و مهریه مذکور به قوت خود در زمه زوج باقی است و پرونده طبق بند ج ماده 401 قانون آئین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب جهت رسیدگی و صدور حکم مقتضی به شعبه دیگر دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع می گردد.
رئیس و عضو معاون شعبه 26 دیوان عالی کشور
رضا انصاری - محمد ربّانی نژاد

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص اعتراض فرجام خواهی آقای ع. ی.ب.ت. با وکالت آقای ع. ر. به طرفیت خانم ف. ار. نسبت به دادنامه شماره1796-1393/10/20 صادره از شعبه24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با توجه به محتویات پرونده و نظر به اینکه اعتراض فرجام خواه با شقوق ماده371 قانون آئین دادرسی مدنی قابل انطباق نمی باشد و وارد نیست. فلذا ضمن ابرام دادنامه فرجام خواسته پرونده به استناد ماده 396 از همان قانون به دادگاه محترم صادر کنندۀ رأی عودت داده می شود.
رئیس و عضو معاون شعبه 26 دیوان عالی کشور
رضا انصاری - محمد ربّانی نژاد

نقد رأی

تعدادموافق: 0 ـ تعدادمخالف: 0

نقدهای شما