رأی دادگاه بدوی
در خصوص دعوای خانم ف. الف. فرزند ک. با وکالت بعدی آقای س.ن.الف. د.ب. بطرفیت آقای ح. و خانم ها ه. و ه. هر سه نفر الف. فرزندان ح. بخواسته اخراج ثلث از ماترک باقیمانده از مرحوم ح. الف. فرزند ک. مقوم به 51/000/000 ریال مشروحا بدین شرح که خواهان ضمن ارائه یک فقره وصیت نامه رسمی شماره 89271 - 84/1/16 تنظیمی در دفترخانه شماره 130 تهران مدعی است بعنوان وصی مرحوم مورث خواندگان تعیین شده است و نظر به ا ینکه یک فقره پلاک ثبتی از موصی به شماره 18/6422 بعنوان دارایی موصی ثبت شده است، فلذا تقاضای انتقال ثلث آن را بنام خود نموده است. دادگاه پس از تشکیل جلسه توسط احد از خواندگان (بنام آقای ح. الف. ) با وکالت خانم پ. ق. دادخواستی بطرفیت خواهان دعوای اصلی بخواسته تقاضای صدور حکم بر بطلان و بی اعتباری وصیت نامه شماره 89271 - 84/1/16 در استماع دعوی تقابل به کلاسه بایگانی پرونده 890151 با احتساب هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل مقوم به 51/000/000 ریال با تقاضای بدوا صدور قرار اناطه تقدیم دادگاه نموده است که دادگاه در تاریخ 21/12/91 با ارسال اخطاریه ای به وکیل خواهان دعوی تقابل مبنی بر ارائه حکم حجر مورث موکل خود ارسال که در تاریخ 92/1/10 به وی ابلاغ و لکن تاکنون اقدامی صورت نگرفته است و از طرفی نظر به ا ینکه حسب پاسخ استعلام واصله از اداره ثبت پلاک ثبتی مورد ادعا بنام مورث خواندگان دعوای اصلی ثبت و مورد تایید قرار گرفته است و خواهان دعوای اصلی نیز به غیر از مال مورد تعرفه مال دیگری را مدنظر قرار نداده است و وکیل خواهان دعوای تقابل نیز مبادرت به ارائه حکم حجر موصی نکرده است، فلذا دادگاه خواسته خواهان اصلی را مقرون به واقعیت و وارد و ثابت تشخیص داده به استناد مواد 826 و 827 و 854 و 859 همگی از قانون مدنی و ماده 229 قانون امور حسبی و ماده 6 آئین نامه مربوط به ه. ن ماده مصوب 1322 حکم به الزام خواندگان دعوای اصلی بعنوان وراث حین الفوت مرحوم پدرشان به انتقال دو دانگ از شش دانگ پلاک ثبتی بنام مورث خود به خواهان دعوای اصلی بعنوان وصی صادر و اعلام می دارد. همچنین بنا به استدلال پیش گفته به استناد ماده 197 از قانون آئین دادرسی مد نی حکم به بطلان دعوای تقابل صادر و اعلام می نماید. رای صادره حسب مورد ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه اول دادگاه عمومی (حقوقی) تهران - فلاح ریحانی
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح. الف. به طرفیت خانم ف. الف. با وکالت آقای س.ن.الف. د.ب. نسبت به آن قسمت از دادنامه ی شماره 9309 *** 226100231 مورخ 93/5/29 صادره از شعبه ی اول دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن ، حکم به الزام تجدید نظر خواه با وراث دیگرمرحوم ح. الف. به انتقال دو دانگ مشاع از شش دانگ پلاک ثبتی شماره ی 6422/18به عنوان ثلث وصیت مورد وصیت مرحوم ح. الف. به نام تجدید نظرخوانده ،اصدار یافته است .نظر به دادخواست تجدیدنظرخواهی،لوایح متبادله بین طرفین پرونده و با توجه به اینکه وصیت نامه رسمی شماره ی 89271مورخ 84/1/16 تنظیمی در دفترخانه شماره 130تهران ،یک سند رسمی است که جهت ابطال آن ، باید دلیل قانونی ومعتبر ارایه گردد که در ما نحن فیه چنین دلیلی ارایه نشده است و ادعای تجدید نظرخواه مبنی بر بیماری مورث تجدید نظرخواه که سبب زوال عقل یا سفه وی باشد ،مستلزم ارایه حکم حجرمی باشد که در ما نحن فیه ارایه نشده است.بنا به مراتب دادگاه دادنامه ی تجدید نظرخواسته را مطابق با مقررات قانونی و اصول وقواعد دادرسی تشخیص می دهد از ناحیه تجدید نظرخواه ادله ومدارک موجه و مستدلی که نقض دادنامه ی تجدید نظرخواسته را ایجاب نماید ،ابراز نگردید و تجدید نظرخواهی با هیچ یک از جهات قانونی مقرر در ماده 348قانون آیین دادرسی دادگاه های مدنی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379انطباق ندارد.در نتیجه دادگاه،دادنامه ی تجدیدنظرخواسته را،با استناد به مواد 358و365همان قانون،ضمن رد تجدید نظرخواهی،تایید واستوار می نماید. ب)درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح. الف. به طرفیت خانم ف. الف. با وکالت آقای س.ن.الف. د.ب. نسبت به آن قسمت از دادنامه ی تجدیدنظرخواسته ی مورد ذکر در بند الف که به موجب آن ،حکم به بطلان دعوی تقابل تجدیدنظرخواه مبنی بر صدور حکم به بطلان وبی اعتباری وصیت نامه رسمی شماره ی 89271مورخ 1384/1/16تنظیمی در دفترخانه ی شماره130تهران منتسب به مرحوم ح. الف. به لحاظ وضعیت بیماری نامناسب آن مرحوم از لحاظ عقلی و عدم صلاحیت وی در دخالت در اموال به استناد مواد 1211،1213،1214قانون مدنی وقانون امور حسبی (حجر) ،اصدار یافته است .نظر به دادخواست تجدیدنظرخواهی ،لوایح متبادله بین طرفین پرونده در این مرحله از دادرسی ،مطالب مطروحه در بند الف و با توجه به این که صرف نظر از این مطلب که دعوی تقابل باید به طرفیت کلیه طرفین پرونده مطرح می گردید که چنین دعوی طرح نشده است و کلیه خواندگان دعوی اصلی طرف دعوی واقع نشده اند،دعوی مطروحه که نشان از تقاضای حجر مرحوم ح. الف. دارد،باید به طرفیت کلیه وراث وی طرح می گردید لذا دعوی از لحاظ شکلی واجد ایراد قانونی است و دادنامه ی تجدیدنظرخواسته در این قسمت در خور نقض می باشد.بنا به مراتب دادگاه بااستناد به مواد 365،358،348،2قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379،ضمن نقض دادنامه ی تجدیدنظرخواسته ،قرار رددعوی بدوی تجدیدنظرخواه (خواهان تقابل)را صادر و اعلام می دارد رای صادره قطعی است.
مستشاران شعبه هشتم دادگاه های تجدیدنظراستان تهران
علی اکبر شریعت _ عباس موذن