رأی دادگاه بدوی
در خصوص درخواست شماره 930053 مورخه 1393/6/29 اداره سرپرستی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان رباط کریم دائر بر صدور حکم حجر آقای غ.خ. ف. فرزند ح.خ. متولد 1311 ساکن.. با توجه به جامع محتویات پرونده از جمله نظریه پزشکی قانونی به شماره 45304 مورخ 1393/7/9، 38115 مورخ 1393/7/6 45304 مورخ 1393/6/23 مندرج در پرونده که اجمالاً سفاهت مشارالیه را تأیید نموده است و با توجه به گزارش مرجع انتظامی سایر قراین مثبته موجود حجر وی در حال حاضر به سبب سفاهت محرز است لذا دادگاه به استناد مادتین 1211-1213 قانون مدنی و ماده 57 قانون امور حسبی حکم به حجر مشارالیه صادر و اعلام مینماید. ضمناً حجر محجور حسب نظریه پزشکی قانونی لااقل از تاریخ 1393/6/15 بوده و متصل به زمان صغر سن وی نمیباشد. این رأی به استناد ماده 66 قانون امور حسبی مواد 330 و 336 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاههای عمومی و انقلاب ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابلاعتراض و رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر مرکزاستان تهران میباشد.
رئیس شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی رباط کریم - نجفی
رأی دادگاه بدوی
کپی برابر با اصل است. اصل در پرونده کلاسه 931466 مضبوط میباشد. بدیهی مدیر دفتر:پس از قطعیت دادنامه در اجرای ماده 72 قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سردفتران و دفتر یاران مصوب 1354 با ارسال رونوشت رأی به سازمان ثبت اسناد املاک کشور و رباط کریم قید شود تا محجور را ممنوع المعامله نمایند.
رئیس شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی رباط کریم - نجفی
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ب. ف. به طرفیت آقای غ.خ. ف. از دادنامه شماره 1590-930 مورخ 1393/7/09 صادره از شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی رباط کریم که به موجب آن حکم به حجر تجدیدنظرخوانده از تاریخ 1393/6/15 صادر گردیده است، عمده دلایل تجدیدنظرخواه و ماحصل ادعای ایشان این است که تجدیدنظرخوانده که پدرش میباشد از تاریخ 1385/2/10 سکته مغزی نموده و تعادل عقلی نداشته است، صرفنظر از اینکه تجدیدنظرخواه برای اثبات ادعای خود دلیلی ارایه ننموده است، بر فرض صحت موارد ادعایی، صرف سکته مغزی یا عدم تعادل عقلی در نظر عامه دلیلی بر محجوریت نخواهد بود و احراز حجر امری تخصصی میباشد که بر اساس ادله متقن و قانونی به اثبات میرسد و در مانحن فیه پزشکی قانونی در خصوص تاریخ حجر اظهارنظر نموده است فلذا با توجه به محتویات پرونده و ادله و مستندات ابرازی طرفین و تحقیقات انجام شده تجدیدنظرخواهی مقرون به دلیلی نیست که موجبات فسخ دادنامه معترضعنه را فراهم آورد و رأی صادره از نظر استناد به مواد و منابع قانونی و رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز فاقد اشکال بوده و بر اساس موازین قانونی و مستنبط از اصول و قواعد حقوقی اصدار یافته است فلذا به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را عیناً تأیید و استوار مینماید. این رأی حضوری و قطعی است.
مستشاران شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
سیدفرخ مرتضوی - مجتبی شفیعی