رأی خلاصه جریان پرونده
خانم ز. ح. در تاریخ ۱۳۹3/2/3 دادخواستی با وکالت آقایان ک. ا. و م. ا. به طرفیت آقای م. م. به خواسته طلاق تقدیم نموده که شعبه 29 دادگاه عمومی کرج تحت پرونده شماره ۱۳۹3/206عهدهدار رسیدگی شده است. وکلای خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح دادهاند که موکلشان به موجب سند رسمی ازدواج شماره ... مورخ ۱۳۹0/2/7 دفتر ازدواج شماره ... حوزه ثبتی کرج با صداقیه 314 سکه بهار آزادی به عقد دائمی و رسمی خوانده درآمده است. زوج به موجب دادنامه شماره 309 مورخ ۱۳۸9/4/13 شعبه اول دادگاه انقلاب اسلام خرم آباد به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری یکصد گرم هروئین فشرده و در معرض فروش قرار دادن آن به تحمل 15 سال حبس تعزیری محکوم شده است و حکم صادره در حال اجراست. با توجه به تحقق بند 6 شروط ضمن عقد تقاضای رسیدگی و صدور حکم طلاق داریم. آقای م. ه. و خانم ف. م. از ناحیه زوج اعلام وکالت مینمایند. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ ۱۳۹3/4/15 با حضور طرفین تشکیل میگردد. وکیل خواهان مطالب خود را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام و لایحهای نیز تقدیم میدارد. وکیل خوانده نیز در مقام دفاع لایحهای تقدیم میدارد. وکیل خواهان در لایحه تقدیمی توضیح داده که در بند 6 شروط ضمن عقد که به امضاء زوج رسیده قید گردیده که در صورت محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر محکوم شود و حکم اجرا شود زوجه میتواند از دادگاه تقاضای طلاق نماید. زوج به موجب دادنامه شماره 309 مورخ ۱۳۸9/4/13 شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی خرم آباد به تحمل 15 سال حبس محکوم شده و حکم صادره در حال اجراست. زوج در دادخواستی که برای تقسیط مهریه داده اقرار نموده که در حال حاضر به علت اشتباهی که صرفاً ناشی از اشتباهات و غفلت ایام جوانی بوده از تاریخ ۱۳۸7/7/3 بنا به حکم قطعی دادگاه انقلاب به 15 سال حبس محکوم شده و در حال تحمل کیفری میباشم. البته زوجه در هنگام عقد کاملاً به این موضوع واقف بوده و با آگاهی کامل به زوجیت اینجانب درآمده است. وکیل زوجه در ادامه لایحه خود توضیح داده که خوانده در مراسم خواستگاری خود را شاغل در شغل بخش کپسول اکسیژن و فعال در پارکینگ پدرش معرفی کرده و از عنوان نمودن محبوس بودن خود در زندان بروجرد خودداری کرده که این امر در حضور حاضرین در مراسم خواستگاری عنوان شده و استشهادیه حاضرین در این مورد تقدیم میگردد. با این اوصاف زوجه در عسر و حرج شدید قرار دارد وکیل زوج در لایحه تقدیمی توضیح داده که خواهان به تحقق بند 6 شروط ضمن عقد استناد نموده در حالیکه اعمال بند مذکور وقتی است که شوهر بعد از عقد محکومیت کیفری تحصیل نماید. تاریخ عقد ۱۳۹0/2/7 بوده ولی محکومیت قطعی زوج در تاریخ ۱۳۸8/3/20 یعنی دو سال قبل از تاریخ وقوع عقد بوده است. در زمان عقد نکاح زوجه کاملاً در جریان محکومیت و زندانی بودن زوج بوده است و بر فرض که قائل به عدم اطلاع زوجه باشیم موضوع مشمول تدلیس در نکاح بوده و اثبات آن به عهده زوجه میباشد. در راستای اثبات علم زوجه به محکومیت زوج در زمان عقد شهود داریم. س. م. که واسطه آشنایی زوجین بوده کتباً گواهی نموده که همراه با زوج زندانی بوده و بارها موضوع محکومیت زوج را برای زوجه و مادر زوجه تشریح نموده است. ع. د. از پرسنل اداره زندان مرکزی بروجرد نیز کتباً گواهی نموده که زوجه و مادرش به کرات با تلفن همراه و ثابت ایشان تماس گرفته و پیگیر مرخصی و مسائل محکومیت زوج بودند و این امور مربوط به قبل از عقد بوده است. بنابراین زوجه با علم و اطلاع از محکومیت زوج به عقد وی درآمده است و طبق قاعده اقدام خود مسئول عمل خویش میباشد وکیل خواهان پس از ملاحظه لایحه وکیل زوج میگوید در سند رسمی شروط ضمن عقد به امضاء زوج رسیده و زوجه بدون اطلاع از محکومیت زوج با وی ازدواج کرده است. شهود داریم که زوج گفته چه شغلی دارد. آدم عاقل با چنین فردی ازدواج نمیکند. وکیل زوج اظهار میدارد بحث بند 6 مربوط به بعد از عقد است و چنانچه زوجه ادعایی دارد باید از باب تدلیس اقدام نماید. زوجه اظهار میدارد من از طریق تلفنی با زوج آشنا شدم و تحقیق کردیم بعد هر وقت به ایشان زنگ زدم به من میگفت در ماموریت هستم. دو ماه قبل فهمیدم ایشان حبس دارد و حبس ایشان متعلق به قبل از عقد است. در این مرحله دادگاه مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به داوری نموده که پس از تعیین داوران و طی تشریفات، نظر آنها مفاداً حکایت از عدم توفیق در برقراری صلح و سازش بین زوجین دارد، ارائه میشود. در گزارش داور زوج قید گردیده که زوج حاضر به طلاق نیست مسکن مستقل و امکانات کافی برای زندگی مشترک فراهم کرده است. در گزارش داور زوجه اعلام شده که با توجه به زندانی بودن زوج و تنفر شدید زوجه نسبت به زوج ادامه زندگی مشترک ممکن نیست. زوجه حاضر است در قبال طلاق 14 سکه از مهریهاش را بذل نماید. زندان بروجرد در نامه مورخ ۱۳۹3/8/21 به دادگاه اعلام نموده که زوج با استفاده از عفو در تاریخ ۱۳۹3/8/20 از زندان آزاد شده است. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و احراز رابطه زوجیت و اینکه مساعی دادگاه و داوران در جهت ایجاد صلح و سازش مفید و موثر واقع نگردیده و زوجه و وکیل وی با اشاره به محکومیت کیفری زوج به تحمل 15 سال حبس و تحقق بند 6 شروط ضمن عقد خواستار طلاق شده و با عنایت به اینکه شروع محکومیت زوج مربوط به قبل از زمان عقد نکاح بوده و شرط مندرج در سند نکاح ناظر به تحصیل محکومیت پس از عقد میباشد و ادعای زوجه مبنی بر جاهل بودن نسبت به محکومیت زوج خارج از موضوع خواسته میباشد بنابراین ادعای خواهان را وارد ندانسته و طی دادنامه شماره 1655 مورخ ۱۳۹3/9/10 حکم بر بیحقی زوجه صادر مینماید. پس از ابلاغ این رأی به وکیل زوجه نامبرده مبادرت به تجدیدنظرخواهی نموده و در لایحه خود توضیح داده که زوج به موجب حکم قطعی دادگاه انقلاب به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری یکصد گرم هروئین فشرده و در معرض فروش قرار دادن آن به تحمل 15 سال حبس محکوم شده و در ایامی که در مرخصی بوده زوجه را به عقد دائمی خود درآورده است و زوجه از سوابق زوج اطلاعی نداشته و پس از اطلاع از محکومیت زوج با توجه به تحقق بند 6 شروط ضمن عقد خواستار طلاق میشود. هر چند استدلال دادگاه بدوی تا حدودی صحیح به نظر میرسد ولی کدام آدم عاقلی حاضر است با علم و اطلاع از چنین سوابقی به ازدواج با این فرد موافقت نماید. هدف از درج این شرط برای زوجه عسر و حرجی است که زوجه با محکومیت زوج و زندانی شدن وی در آن قرار میگیرد. زوج با مخفی نگهداشتن موضوع به این مهمی زوجه را در عسر و حرج مطلق قرار داده است. حکم اعسار زوج از پرداخت مهریه نیز به لحاظ زندانی بودن وی صادر شده است. وکیل زوج نیز طی لایحهای به موارد مطروحه در لایحه تجدیدنظرخواه پاسخ میدهد. شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان البرز به موضوع رسیدگی و پس از استماع توضیحات طرفین در جلسه رسیدگی مورخ ۱۳۹4/3/5 و ملاحظه لوایح وکلای زوجین ختم دادرسی را اعلام و تجدیدنظرخواهی وکیل زوجه نسبت به دادنامه شماره 1655 مورخ ۱۳۹3/9/10 شعبه 29 دادگاه عمومی کرج را وارد دانسته و توضیح داده که وکیل زوجه در جلسه رسیدگی این دادگاه توضیح داده که زوجه بدون علم و اطلاع از سابقه محکومیت زوج که به جرم حمل نگهداری مواد مخدر به تحمل 15 سال حبس محکوم شده و در حال تحمل کیفر و در زمان مرخصی به خواستگاری زوجه آمده و وی را به عقد خود درآورده و در مدت عقد مواقعه داشتهاند و بعد از چند ماه متوجه محکومیت زوج میشود و موضوع موجب درگیری خانواده زوجه با زوج میگردد و حکم محکومیت پدر زوجه صادر میشود و با این وصف زوجه در عسر و حرج شدید قرار گرفته است و زوجه نیز اظهار داشته حاضرم کلیه حقوق خود را در قبال طلاق بذل نمایم. علت طلاق این است که از زوج کراهت دارم. محکومیت وی خلاف حیثیت و شئون خانوادگی اینجانب میباشد. زوج هر روز مرا تهدید به اسیدپاشی میکند و پیامک تهدیدآمیز برایم ارسال نموده و به علت عسر و حرج و محکومیت و زندانی بودن زوج و درگیری خانوادگی نسبت به زوج کراهت دارم و نمیتوانم با وی زندگی کنم. وکیل زوج نیز اظهار داشته زوجه از محکومیت همسرش اطلاع داشته و زوج راضی به طلاق نیست. نظر به اینکه زوج حداقل سه سال بعد از عقد زندانی بوده و اخیراً آزاد شده است و دلیلی که مثبت اطلاع زوجه قبل از عقد باشد ارائه نشده است با وضعیت موجود زندگی برای زوجه همراه با مشقت است. چندین سال زندانی بودن زوج بعد از عقد موجبات عدم ایفاء وظایف خاص زوجیت در مدت حداقل چهار سال برای زوجه فراهم آورده و دادخواست اعسار مطلق از پرداخت مهریه بیانگر عدم توانایی زوج در پرداخت نفقه و اداره زندگی مشترک میباشد بنابراین تجدیدنظرخواهی را وارد دانسته و طی دادنامه شماره 297 مورخ ۱۳۹4/3/6 ضمن نقض رأی تجدیدنظرخواسته مستنداً به تبصره ماده 1133 و قسمت اخیر ماده 1130 قانون مدنی و مستنداً به مواد 26و27و29و33 قانون حمایت خانواده حکم به الزام زوج به طلاق زوجه صادر مینماید. به زوجه اجازه داده میشود در مهلت شش ماه از تاریخ قطعیت با مراجعه به دفاتر رسمی طلاق با بذل کل مهریه و سایر حقوق ناشی از زوجیت خود را به طلاق بائن مطلقه نماید. در صورت عدم حضور زوج سردفتر به نمایندگی از دادگاه نسبت به اجرا و ثبت طلاق اقدام خواهد نمود. این رای در تاریخ ۱۳۹4/3/21 به وکیل زوج ابلاغ گردیده و نامبرده ظرف مهلت مقرر قانونی اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت میشود. هیأت عبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای مسعود کریم پورنطنزی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای میدهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
کشور فرجامخواهی آقای م. م. با وکالت آقای م. ه. نسبت به دادنامه شماره 297 مورخ ۱۳۹4/3/6 شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان البرز که در مقام نقض دادنامه شماره 1655 مورخ ۱۳۹3/9/10 شعبه 29 دادگاه عمومی کرج اصدار گردیده و متضمن حکم طلاق به خواسته زوجه فرجامخوانده است، وارد و موجه به نظر نمیرسد زیرا زوجه و وکیل وی در دادخواست تقدیمی و مراحل دادرسی و لوایح ارائه شده با اشاره به محکومیت کیفری زوج به اتهام حمل و نگهداری یکصد گرم هروئین فشرده و در معرض فروش قرار دادن آن به تحمل 15 سال حبس و اینکه زوج در حال تحمل کیفر است و موضوع به این مهمی را در هنگام عقد مخفی نگهداشته و در زمان مرخصی از زندان زوجه را به عقد خود درآورده و در دادخواست اعسار قطعی از پرداخت مهریه اقرار نموده که به علت زندانی بودن قادر به پرداخت مهریه نیست مدعی عسر و حرج زوجه در تداوم زوجیت و تخلف زوج از بند 6 شروط ضمن عقد گردیده و شعبه 29 دادگاه عمومی کرج به موضوع رسیدگی و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و اخذ نظریه داوران با این استدلال که محکومیت قطعی زوج مربوط به زمان قبل عقد بوده و شروط مندرج در سند نکاحیه ناظر به دوران پس از عقد نکاح میباشد ادعای خواهان را وارد ندانسته و طی دادنامه شماره 1655 مورخ ۱۳۹3/9/10 حکم بر بیحقی زوجه صادر نموده است ولی شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان البرز با تجدیدنظرخواهی وکیل زوجه نسبت به رای بدوی را وارد دانسته و با احراز عسر و حرج زوجه طی دادنامه شماره 297 مورخ ۱۳۹4/3/6 ضمن نقض رای تجدیدنظرخواسته مبادرت به صدور حکم طلاق با شرایط مندرج در رای نموده است که بر این تشخیص و استنباط دادگاه تجدیدنظر خدشه و خللی وارد نگردیده است. کما اینکه اولاً : برخلاف ادعای وکیل زوج موضوع عسر و حرج زوجه در اولین جلسه رسیدگی دادگاه طی لایحه وکیل زوجه مورد استناد قرار گرفته و موضوعی نبوده که بعداً به خواسته اضافه شده باشد. ثانیاً: هر چند زوج طی دادنامه شماره 309 مورخ ۱۳۸9/4/13 شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی خرم آباد به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری یکصد گرم هروئین فشرده و در معرض فروش قرار دادن آن به تحمل 15 سال حبس محکوم گردیده و این محکومیت مربوط به زمان قبل از عقد نکاح بوده ولی قطعاً اثرات این محکومیت و زندانی بودن زوج به زمان پس از عقد نیز تسری یافته و باعث گردیده زوجه که یک جوان20 ساله بوده در عسر و حرج قرار گیرد و برای رهایی از این وضعیت حاضر شده کلیه حقوق مالی خود را بذل نماید. بنابراین دادنامه فرجامخواسته در حدود اعتراضات مطروحه از ناحیه فرجامخواه فاقد ایراد و اشکال مستوجب نقض بوده و مستنداً به ماده 370 قانون آئین دادرسی مدنی، رأی فرجامخواسته ابرام میگردد.
رئیس و مستشار و عضو معاون شعبه 8 دیوان عالی کشور
حسن عباسیان - مسعود کریم پورنطنزی - جعفر پوربدخشان