رأی خلاصه جریان پرونده
بدلالت محتویات پرونده محاکماتی واصله بدین شرح میباشد که خانم م. ف. بوکالت از آقایان ح. و ب. و خانم الف. نام خانوادگی همگی ا. دادخواستی بطرفیت اداره ثبت احوال ... بخواسته الزام اداره خوانده به تنظیم و صدور و تحویل شناسنامه بخواهانها تقدیم دادگاه عمومی ک. نموده و در شرح دادخواست توضیح میدهد که خواهانها بموجب دادنامههای صادره از شعبه 2 دادگاه عمومی ک. در اثبات نسب ، مبادرت باثبات نسب خود با پدر خویش نموده و از آنجائی که پدر فوت کرده و فاقد شناسنامه میباشند لذا تقاضای صدور حکم بشرح ستون خواسته نموده و فتوکپیهای : 1- سه فقره دادنامههای مورخ 1392/2/26 صادره از شعبه 2 دادگاه عمومی حقوقی ک. که بموجب آنها : 1- در خصوص دادخواست آقای ب. الف.س.چ. بطرفیت آقایان و خانمها ح. و ف. و الف. و ا. (ردیف 2 و 4 با قیمومیت آقای ن. ع.) و ز. ع. بعنوان برادران و خواهران و مادر خواهان بخواسته صدور حکم اثبات نسب فرزندی خواهان مذکور نسبت بمرحوم گ. الف.س.چ. بعنوان پدر و نیز اثبات نسب فرزندی نامبرده با خانم ز.ع.بعنوان مادر ... 2- در خصوص دادخواست خانم الف. الف.س.چ. بطرفیت آقایان و خانمها ح. و ب. و ف. و ال. و ز.ع. بخواسته صدور حکم اثبات نسب فرزند ی. خواهان مذکور نسبت بمرحوم گ. الف.س.چ. بعنوان پدر و خانم ز.ع. بعنوان مادر .3- در خصوص دادخواست آقای ح. الف.س.چ. بطرفیت آقایان و خانمها ب. و ف.و الف. و ا. نام خانوادگی همگی الف.س.چ. و ز.ع. بعنوان برادران و خواهران و مادر خواهان بخواسته صدور حکم اثبات نسب فرزندی خواهان مذکور نسبت به مرحوم گ. الف.س.چ. بعنوان پدر و نیز اثبات نسب فرزندی نامبرده با خانم ز. ع. که بنا بجهات مقیده در دادنامههای مذکور ، حکم به فرزندی خواهان نسبت به مرحوم گ. الف.س.چ. و خانم ز. ع. صادر گردیده است .2- گواهی فوت مربوط به گ. الف.س.چ. صادره از ثبت احوال ک. که در تاریخ 1390/12/12 بدرود حیات گفته است را پیوست عرضحال تقدیمی مینماید .دادخواست مذکور در تاریخ 1392/10/23 جهت رسیدگی به شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی ک. ارجاع شده و شعبه مزبور پس از دعوت طرفین و تشکیل جلسه دادرسی در تاریخ 1392/12/24 با حضور وکیل خواهانها و نماینده اداره ثبت احوال و انعکاس اظهارات وکیل خواهانها بشرح دادخواست تقدیمی و اظهارات و مدافعات نماینده اداره ثبت احوال بشرح لایحه تقدیمی مبنی بر ضرورت اجرای ماده 45 قانون ثبت احوال و دستورالعمل اجرائی ماده مزبور و ایراد به صلاحیت ذاتی دادگاه در صورتجلسه تنظیمی دادگاه ، اقدام بصدور رأی مینماید .بموجب دادنامه شماره 9209972295100407-1392/12/27 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی بخش ک. ، در خصوص دادخواست آقایان ح. و ب. و خانم الف. نام خانوادگی همگی الف.س.چ. بطرفیت اداره ثبت احوال ... بخواسته الزام خوانده به تنظیم و صدور و تحویل شناسنامه بخواهانها ، خلاصتاً ، با توجه به دادخواست خواهانها و صورتجلسه دادرسی مورخ 1392/12/24 و ملاحظه تصویر مصدق دادنامههای اصداری از شعبه دوم دادگاه عمومی ک. مبنی بر اثبات نسب خواهانها و ثابت بودن دعوی خواهانها و باستناد مواد 2 و 198 قانون آئین دادرسی مدنی و مواد 4 و 45 قانون ثبت احوال مصوب 1355 با اصلاحیههای بعدی و مواد 958 و 1257 قانون مدنی ، حکم به الزام خوانده به تنظیم و صدور و تحویل شناسنامه بخواهانها صادر میگردد.دادنامه مذکور مورد تجدیدنظر خواهی اداره ثبت احوال ک. قرار گرفته و شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر استان تهران مطابق دادنامه شماره 9309970220400443-1393/4/15 با توجه به مفاد دادخواست تقدیم شده و مفاد لایحه تقدیمی تجدیدنظر خواه و مفاد لایحه تقدیمی وکیل تجدیدنظرخوانده و پس از رویت لایحه تجدیدنظر خواهی تجدیدنظرخواه و عنایتاً باینکه پدر و مادر نامبردگان الف. ی میباشند و دادنامه شماره 200153-1392/2/26 صادره از شعبه 2 دادگاه عمومی حقوقی ک. موید این موضوع است و با در نظر گرفتن رأی وحدت رویه دیوان عدالت اداری در خصوص مورد و سایر محتویات پرونده مطروحه و اینکه ایرادی مدلل و موجه که مؤثر در مقام بوده و موجبات نقض دادنامه معترض عنه را فراهم آورد ارائه و اعلام نگردیده است و دادنامه معترض عنه با رعایت مقررات شکلی صادر گردیده و عاری از منقصت قانونی است لذا با رد تجدیدنظرخواهی معموله مبادرت بتایید دادنامه تجدیدنظر خواسته نموده و رأی صادره قطعی اعلام میگردد .متعاقباً اداره ثبت احوال ک. بموجب دادخواستی که بطرفیت ب. و الف. و ح. نام خانوادگی همگی الف.س.چ. تقدیم دادگاه تجدیدنظر استان تهران نموده است تقاضای اعاده دادرسی نسبت به حکم قطعی شماره 9309970220400443 صادره از شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر استان تهران مینماید و مستند درخواست اعاده دادرسی مطروحه را نامه شماره 19/111/5819-1393/7/22 اداره ثبت احوال ت. مبنی بر اینکه سند گ. الف.س.چ. در زمره اسناد راکد میباشد که فوت صاحب سند به ثبت رسیده و برابر تحقیقات انجام یافته صاحب سند ساکن افغانستان بوده و از شناسنامه استفاده نمینماید و نیز چگونگی استفاده از سند سجلی س. الف.س.چ. و فوت صاحب سند سجلی س. الف.س.چ. ، قرار میدهد .درخواست اعاده دادرسی مذکور در تاریخ 1393/9/4 جهت رسیدگی به شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شده و شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر استان تهران بر اساس دادنامه شماره 9309970220401198-1393/9/9 صرفنظر از اینکه مواد استنادی متقاضی اعاده دادرسی منصرف از مورد خواسته است نظر باینکه در جهت حصول شرایط مقرر در شقوق 5 و 7 مادده 426 قانون آئین دادرسی مدنی ادله لازمه کافیه ارائه نشده است تا موجبات پذیرش اعاده دادرسی فراهم شود لذا باستناد تبصره ماده 435 از همان قانون قرار رد درخواست اعاده دادرسی مطروحه اداره ثبت احوال ک. را صادر مینماید و رأی صادره قطعی اعلام میگردد .دادنامه مرقوم حسب گزارش مامور ابلاغ در ذیل آن در تاریخ 1393/9/29 به اداره ثبت احوال ک. ابلاغ شده و اداره مذکور بموجب دادخواستی که در تاریخ 1393/10/20 در دفتر دادگاه صادر کننده آن بثبت رسیده است مبادرت به فرجام خواهی از رأی مذکور نموده مبادرت به فرجام خواهی از آن نموده و دفتر دادگاه یادشده پس از انجام اقدامات قانونی ، پرونده را بدیوان عالی کشور ارسال داشته و رسیدگی بموضوع باین شعبه ارجاع میشود و مندرجات دادخواست فرجامی تقدیمی اداره ثبت احوال ک. و لایحه ضمیمه آن بهنگام شور قرائت خواهند گردید . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای جنتی عضوممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
فرجام خواهی اداره ثبت احوال ک. از قرار رد درخواست اعاده دادرسی شماره 9309970220401198-1393/9/9 صادره از شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر استان تهران نسبت بدادنامه شماره 9309970220400443-1393/4/15 آن شعبه که مشعر بر تایید دادنامه شماره 9209972295100407-1392/12/27 اصداری از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی ک. و در مقام رسیدگی به تجدیدنظر خواهی معموله اداره مذکور از دادنامه بدوی مذکور دائر بر الزام آن اداره به تنظیم و صدور و تحویل شناسنامه به فرجام خواندگان به کیفیت منعکس در دادنامه صدرالذکر و پرونده امر میباشد ، از قابلیت طرح در دیوان عالی کشور برخوردار نیست زیرا مقررات شقوق مختلف بندهای الف و ب ماده 367 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ناظر به احکام و قرارهائی میباشند که از دادگاه بدوی صادر شده و در مهلت قانونی مورد تجدیدنظر خواهی واقع نگردیده باشند و آراء قابل فرجام خواهی صادره از دادگاههای تجدیدنظر استان نیز بر اساس بندهای دوگانه مصرح در ماده 368 قانون مرقوم احصاء گردیدهاند و با التفات باینکه در مانحن فیه دادنامه فرجام خواسته صدرالاشعار واجد اوصاف مقرر در مادتین فوق نبوده و همانگونه که در آن تصریح گردیده است قطعی میباشد و نظر باینکه قرار رد درخواست اعاده دادرسی از رأیی که دادگاه تجدیدنظر در مرحله رسیدگی به تجدیدنظر خواهی صادر مینماید باعتبار قطعی بودن حکم راجع به اصل دعوی قطعی محسوب و غیرقابل فرجام است علیهذا با توجیهات مرقوم و ملاک رأی وحدت رویه شماره 555-1370/2/10 هیئت عمومی دیوان عالی کشور و انصراف مورد از شقوق مختلف بندهای مقرر در مادتین 367 و 368 قانون مارالذکر ، دادنامه فرجام خواسته موصوف غیرقابل طرح در دیوان عالی کشور اعلام میگردد و مقرر میدارد دفتر پرونده امر بمرجع مرسل آن اعاده شود.
شعبه 22 دیوان عالی کشور- رئیس و عضو معاون
سعید جنتی – احمد حضرتی