عنوان: طرح دعوی تنفیذ طلاق در فرض عدم ثبت نکاح

پیام: در صورت عدم ثبت نکاح، رسیدگی به دادخواست تنفیذ طلاق، مستلزم اثبات واقعه نکاح به طور قانونی و ثبت رسمی آن است.
مستندات:
شماره دادنامه قطعی :
9309982515100225
تاریخ دادنامه قطعی :
1394/01/24
گروه رأی:
حقوقی
آراء منتخب پرونده:

عین عبارت چاپ متن متن تجمیعی پرونده

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 1393/2/20 آقای ح. ص.ک. فرزند الف. با وکالت آقای م.ش وکیل پایه یک دادگستری باستناد تصویر مصدق سند عادی ازدواج مورخ 1389/10/3 و طلاقنامه عادی مورخ 1391/1/24 و اقرار نامه عادی 1391/3/20 در مورد مهریه و مقدار وصولی آن از سوی خوانده و شناسنامه داخواستی بخواسته تنفیذ طلاق عادی و الزام خوانده به حضور در دفترخانه و ثبت طلاق بطرفیت خانم م. ن. فرزند ص. تقدیم و وکیل خواهان توضیح میدهد موکل بموجب عقد نامه عادی در تاریخ 1389/10/3 خوانده را با صداق معین به عقد ازدواج دائم خود در آورده و زوجین چند ماهی زندگی مشترک داشتند بعد بعلت عدم تفاهم اخلاقی ، موکل در تاریخ 1391/1/24 با رعایت شرایط شرعی همسر خود را مطلقه نموده و از آن تاریخ به بعد نیز طرفین از یکدیگر جدا زندگی میکنند مفاد طلاق نامه عادی در مورخه 1391/3/20مورد تأیید و تنفیذ (زوج) قرار گرفته و بموجب اقرار نامه مذکور، تکلیف مهریه زوجه مشخص و به وی پرداخت گردید با تقدیم دادخواست و مستنداً بمدارک پیوست و عنداللزوم شهادت شهود و مجری صیغه طلاق تقاضای رسیدگی و صدور حکم به تنفیذ طلاق عادی و الزام خوانده به حضور در دفترخانه (رسمی) و ثبت طلاق را دارم: پرونده برای رسیدگی به شعبه پانزدهم دادگاه خانواده قم ارجاع میگردد دادگاه در تاریخ 1393/3/25 با حضور وکیل خواهان و در غیاب خوانده و خواهان تشکیل جلسه میدهد و توضیح میدهد طرفین لایحه ای تقدیم نکرده اند وکیل خواهان اظهار میدارد موکل در تاریخ 1389/10/3 با خوانده با مهریه 114 عدد سکه بهار آزادی و یک سفر حج تمتع بطور عادی ازدواج دائم نموده پس از عروسی و نزدیکی با خوانده بعلت وجود اختلافات او را با سند عادی طلاق رجعی داده است طرفین فرزند مشترک ندارند طلاق رجعی در تاریخ 1391/1/24 واقع شده است خوانده اقرار به طلاق مطابق طلاقنامه عادی دارد ولی جهت ثبت واقعه طلاق در دفترخانه حاضر نمیشود لذا با شرح موضوع تقاضای رسیدگی و صدور حکم وفق خواسته را دارم دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی غیابی شماره 504-1393/3/28 با شرح دعوای خواهان و درج اظهارات وکیل نامبرده و اینکه خوانده با وصف ابلاغ قانونی در دادگاه حضور پیدا نکرده و لایحه ای نیز ارسال نداشته و ملاحظه اسناد و مدارک مربوط به ازدواج دائم فیمابین زوجین و طلاق زوجه ، دعوای خواهان را ثابت دانسته و باستناد ماده 198 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و ماده 20 قانون حمایت خانواده ضمن حکم به تنفیذ طلاق رجعی مورخ 1391/1/24 ، حکم به الزام خوانده به حضور در دفترخانه و ثبت (واقعه) طلاق را صادر و اعلام میدارد پس از ابلاغ رأی خانم م. ن. نسبت به آن واخواهی میکند و توضیح میدهد من از واخوانده طلاق نگرفتم و همسر نامبرده میباشم در دادگاه عرایض خود را خواهم گفت دادگاه در تاریخ 1393/6/8 با حضور زوجین و وکیل واخوانده تشکیل جلسه میدهد زوجه اظهار میدارد من ایشان را دوست دارم من با ایشان بیرون برای تفریح و گردش رفتیم لذا رجوع کردیم ایشان مرا طلاق داده است ولی ما رجوع کردیم وکیل واخوانده اظهار میدارد ما رجوع را قبول نداریم اگر ایشان مدعی رجوع هستند بایدآنرا ثبات کند میتواند دادخواست بدهند و رجوع را ثابت کند دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 962 - 1393/6/15 باستناد مادتین 197 و 305 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن حکم به بطلان واخواهی مذکور ، دادنامه واخواسته را تأیید و ابقاء میکند پس از ابلاغ رأی خانم م. ن. نسبت به آن تجدیدنظرخواهی میکند شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان قم به موضوع رسیدگی و آقای م.ش با تقدیم وکالتنامه خود را وکیل تجدیدنظرخوانده معرفی میکند دادگاه در تاریخ 1393/9/3 در وقت مقرر با حضور طرفین و وکیل تجدیدنظرخوانده تشکیل جلسه میدهد تجدیدنظرخواه اظهار میدارد طبق عقد نامه غیر رسمی با آقای ح. ص ازدواج دائم نموده و نزدیکی صورت گرفته مدخول بها (هستم) طلاق ایشان را قبول ندارم و اگر طلاق داده است در شرایط طلاق نبوده است چون عادت ماهانه داشتم لایحه تقدیم نموده ام دادگاه توضیح میدهد از جمله تجدیدنظرخواه در لایحه خود مدعی است طلاق او در حال پاکی نبوده است و تجدیدنظرخوانده در قم ساکن بوده موقعیکه شوهرش گفت مرا طلاق داده من در قم بوده ام همیشه با شوهرم بودم و به مسافرت هم بعد از طلاق رفته ایم شوهرش اهل گناه نیست اگر زوجه اش نبودم چرا با هم بمسافرت رفته ایم و این دلیل بر رجوع ایشان است و سه ماه است که دیگر دنبالم نیامده است زوج اظهار میدارد موقعیکه صیغه طلاق را خوانده ام با خانم تماس گرفتم که آیا در پاکی هستید یاخیر (زنم) گفت عادت نیستم چون تلفنی بودکسی از سؤالم با خبر نشد و نزدیکی من با ایشان یکی دو ماه قبل از طلاق بوده چون ایشان به منزل پدرش رفته بود و شاهدهای طلاق صحبت مرا با خانم نشنیده اند همینطور جواب خانم را که گفته بود در پاکی هستم را هم استماع نکرده اند زوجه دفاع میکند هیچ سوالی از او نشده است و در حال حیض بوده‌ام وکیل تجدیدنظرخوانده اظهار داشت ادعای تجدیدنظرخوانده مبنی بر اینکه به هنگام طلاق پاک نبوده صحت ندارد اگر ایشان مدعی این امر باشد باید آنرا ثابت نماید اولاً زوجه در تاریخ 1391/3/20 در حدود دو ماه بعد از طلاق در دفتر وکالت (آقای ا.) حاضر و حق و حقوق خود را مصالحه نموده و طلاق واقع شده را قبول نموده است اگر ایشان واقعاً در هنگام طلاق طاهر نبوده و چرا دو ماه بعد از طلاق صحت طلاق را پذیرفته است ثانیاً زوجه در مرحله واخواهی هم طلاق را پذیرفت و صرفاً مدعی رجوع شد ولیکن نتوانست رجوع را ثابت کند رجوع مربوط به زن مطلقه است والا زن غیر مطلقه رجوع ندارد و برای فرار از موضوع این مطلب را بیان میکند دادگاه خطاب نمود به زوجه آیا صورتجلسه مورخ 1391/3/21 را قبول دارید یا خیر - نامبرده در جواب می گوید صورتجلسه را امضاء کرده است ولی مرا مجبور کرد و قبول دارم مبلغ 48 میلیون تومان را بمن داده است آنهم اجباری بوده است و صورتجلسه برای من و شاهد ها هم اجباری بوده وکیل زوج اظهار میدارد در مرحله واخواهی هم زوجه فقط ادعای رجوع کرده است دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شاره 818-1393/9/4 با شرح دعوی تجدیدنظرخواه و مدافعات تجدیدنظرخوانده - استدلال میکند با توجه به محتویات پرونده بدوی و صورتجلسه مورخ 1393/9/3 این دادگاه که عقد ازدواج طرفین بطور عادی و غیر رسمی در سال 1389 واقع شده و زوج در سال 1391 طبق طلاقنامه عادی زوجه اش را برابر مقررات شرعی که با حضور عدلین بوده مطلقه کرده ضمن اینکه خودش طلبه و روحانی است و مدعی است با شرایط صیغه طلاق را خوانده (و در تاریخ 1391/1/24) و در تاریخ 1391/3/20 تجدیدنظرخواه طبق اقرار نامه مبلغ 48 میلیون تومان بابت مهریه اش گرفته و به مطلقه بودنش اقرار کرده که ادعا نموده با اکراه اقرار نامه را امضاء نموده و این ادعا مسموع نیست زیرا شهودی نیز حضور داشته اند و اقرار نامه به امضاء آنان نیز رسیده است و در مرحله واخواهی ادعا نموده و رجوع نموده و رجوع هم صورت گرفته است ولی دلیلی بر رجوع با انکار تجدیدنظر خوانده وجود ندارد لذا بر اساس ماده 358 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی با رد درخواست تجدیدنظرخواهی دادنامه معترض عنه را تأیید و استوار مینماید رأی در تاریخ 1393/9/10 به خانم م. ن. ابلاغ و نامبرده در تاریخ 1393/9/26 نسبت به آن فرجام خواهی میکند که پرونده پس از تبادل لوایح به دیوانعالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد لوایح طرفین به هنگام قرائت گزارش و شور مطالعه خواهد گردید. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای قدرت اله طیبی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد :

رأی شعبه دیوان عالی کشور

بر دادنامه فرجام خواسته ایراد وارد است زیرا ماده 1133 اصلاحی قانون مدنی مقرر میدارد « مرد می تواند با رعایت شرایط مقرردر این قانون با مراجعه بدادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید000»; و بر اساس ماده 24 قانون حمایت خانواده مقرر شده «ثبت طلاق و سایر موارد انحلال نکاح و نیز اعلام بطلان نکاح یا طلاق در دفاتر رسمی ازدواج و طلاق حسب مورد پس از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم مربوط از سوی دادگاه مجاز است 000»; برابر مقررات و رعایت ترتب بدواً باید از طریق قانونی واقعه ازدواج دائر به اثبات رسیده و پس از قطعی شدن آن و ثبت رسمی آن نسبت به طلاق و یا تنفیذ طلاق اقدام گردد در حالیکه در پرونده امر بصورت فوق طرح نشده یعنی بصورت رسمی و قانونی ازدواج را ثابت نکرده و نسبت به ثبت آن اقدامی به عمل نیاورده است به همین جهت اقامه دادخواست تحت عنوان تنفیذ طلاق در واقع دور زدن قانون حمایت خانواده و عدم رعایت مواد مذکور در قانون مذکور (24 ، 27 ، 29 ، 31 ، 34) میباشد نظر به اینکه رعایت مقررات قانونی بویژه قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391 و قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 که از قواعد آمره است الزامی است باستناد بند 3 از ماده 371 قانون آئین دادرسی مرقوم و بلحاظ عدم رعایت اصول و مقررات قانونی دعوی مطروحه قابلیت استماع نداشته و رأی صادره را از اثر و اعتبار قانونی می اندازد فلذا مستنداً به وحدت ملاک ماده 366 قانون یاد شده و بصراحت بند 3 از ماده 371 قانون مزبور دادنامه فرجام خواسته بشماره 818-1393/9/4 صادره از شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان قم نقض و پرونده جهت اقدام قانونی و اتخاذ تصمیم شایسته به شعبه مذکور ارجاع میگردد.
شعبه 12 دیوانعالی کشور - رئیس و مستشار
قدرت اله طیبی - حیدرعلی حیدری

نقد رأی

تعدادموافق: 0 ـ تعدادمخالف: 0

نقدهای شما