رأی خلاصه جریان پرونده
آقای م.، مأمور انتظامی، فاقد پیشینه کیفری و مجرد به اتهام لواط به عنف نسبت به ک. تحت تعقیب قرار گرفته است. بدین شرح که رئیس کلانتری ... در گزارش مورخ 1383/02/06 به دادسرای عمومی و انقلاب ... اعلام میدارد مقارن ساعت 2:50 مورخ فوق شخصی به هویت ک. با حضور در کلانتری اظهار نموده: حدود ساعت 20:00 شخصی به هویت م. وی را از کوچه جنب پارک، سوار موتورسیکلت خود نموده و بعد از چرخاندن در شهر به پارک جنگلی برده و ضمن ایراد ضربوجرح به وی تجاوز نموده است. پرونده به دادیار شعبه چهارم دادسرای مرقوم ارجاع و دادیار از شاکی تحقیق به عملآورده است. شاکی اظهار نموده: «روز گذشته رفته بودم پارک ... دوستم را ببینم. آقای م. نیز آنجا ایستاده بود که مرا صدا کرد و گفت که تو دوست م.ز. هستی؟ سر همین بحث شد، بعد گفت سوار موتور شو برویم کارت دارم که من گفتم سوار نمیشوم، گفت من دوست م.ز. هستم، بشین برویم. با اصرار ایشان سوار شدم، با سرعت حرکت کرد مدتی در شهر چرخید بعد مرا برد پارک جنگلی و انتهای پارک و مرا زد و انداخت داخل تیغها که کل بدنم تیغ فرو رفته است. بعد مرا زد و هر چه مقاومت میکردم مرا میزد و من دیگر تاب مقاومت نداشتم ... و بعدازآن دیگر نفهمیدم که چه شد و یک مقداری که حالم خوب شد، از فرصت استفاده کرده و فرار کردم. دادیار سؤال کرده: آیا ایشان دخول هم کرد؟ پاسخ داده است: بله و درد شدیدی داشتم. شاکی به پزشکی قانونی معرفی شده که نظریه پزشکی قانونی دلالت دارد [بر اینکه]: «صدمات فوق میتواند در اثر فشار جسم سخت نظیر آلت تناسلی در حال نعوظ مردانه ایجاد شده باشد، در ضمن کبودی چانه و خراشیدگی حارصه ساعد چپ که اولی در اثر اصابت جسم سخت و دومی در اثر کشیدگی روی جسم سخت طی 24 ساعت اخیر ایجاد شده است.»(صفحه 7). دادیار با صدور قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان و با موافقت دادیار اظهارنظر پرونده را به دادگاه ارسال کرده است و شعبه اول دادگاه کیفری استان حسبالارجاع عهدهدار رسیدگی پرونده گردیده است. دادگاه از شاکی تحقیق نموده، وی ضمن تکرار اظهارات مشابه قبلی بیان نموده که ساعت 7/5 یا 8 (شب) م. مرا از کوچه باریک سمت چپ پارک ... سوار موتور کرد و دو ساعت مرا توی شهر با موتورسیکلت چرخاند، حدود ساعت 10 شب بود مرا برد پارک جنگلی که خلوت هم بود. اول یک کم زد، بعدش ... ولی دوباره زد توی لبم که باد کرد، مجبور شدم به حرفش گوش بدهم، بعدش منو انداخت رو تیغها و خارهای روی زمین و حدود 2 ساعت، حتی یک کم بیشتر یعنی 2-2/5 ساعت تجاوز کرد. ساعت 12-12/5 که شد بلند شد نشست رو موتورش، پدر و مادر هم هرچقدر زنگ میزدند نمیگذاشت جواب بدهم و کتک میزد. س- م. را از کجا میشناختی؟ ج- من نمیشناختم و خودش گفت من م. هستم، چند تا از دوستانم را میشناخت و میگفت تو را با آنها دیدهام. س- چه مدت در پارک جنگلی بودید؟ ج- در حدود 2 تا 2/5 ساعت یعنی ساعت 10 رفتیم تا ساعت 12/5 شب بودیم. س- این دو ساعت چهکار میکردید؟ ج- دو ساعت تحت تجاوز بودم. شاید یک دقیقه بین آن استراحت میکرد و دفعه آخری فرار کردم. س- آیا سروصدا نکردی؟ ج- داد میزدم کسی نبود و کتککاری میکرد نمیگذاشت داد بزنم. س- آیا نسبت به دخول مطمئن هستی؟ ج- بله مطمئن هستم. س- یک شماره تلفن از وی گفتهاید، از کجا آوردی؟ ج- شماره تلفن ... را خودش داد، اول شماره من را گرفت و به من شماره داد و زنگ زد و گفت اسمم را ذخیره کن (صفحه 10 - 14). متهم در اولین بازجویی خود در دادگاه اظهار نموده: « بنده آقای ک. را اصلاً ندیدهام، چند روز پیش ابلاغیهای در منزل بنده آمد و من هرچند فکر کردم فرد موردنظر که شاکی است نشناختم به رفیقم زنگ تلفنی زدم و به او گفتم: آقای ک. را میشناختی؟ او گفت: آره سلامعلیک دارم، آدرس منزل بنده را(او را) به من داد، مادرم پیش من نشسته بود و همهچیز را شنید ... گفت بیا برویم در منزلش و بپرسیم جریان چیه، من گفتم نمیخواد (نمیخواهد) برویم درب منزل من خودم میروم دادگستری، اما مادرم اصرار کرد و بعدش درب خانه آقای ک. رفتیم. آقای ک. با ماشین رسید و از ماشین پیاده شد و فحشهای رکیک به بنده داد و با دست سیلی زد 4 بار، هر چه بنده با وی صحبت میکردم که چه شده است او اصرار بر این داشت که من شیمیایی هستم و دوست دارم فحش بدهم، بعد درب صندوقعقب ماشین را باز کرد و یک عدد قمه از ماشین خود درآورد به سمت من حملهور شد ...و مدام فحش میداد به بنده، سپس من و مادرم ازآنجا خارج شدیم. س- شاکی شماره شما را اعلام نموده از کجا آورده است؟ آیا با شاکی تماس داشتهاید؟ ج- نمیدانم از کی گرفته است من تماس با شاکی نداشتهام. س- اگر ثابت شد تماس داشتهاید چه میگویی ؟ ج- ایشان سه چهار هفته قبل به من زنگ زد گفت بیا سهراه خمینی تو را ببینم، گفتم تو را نمیشناسم و نرفتم. من اصلاً تماس یا پیامکی به او ندادهام(صفحه 19،20). دادگاه در تاریخ 1393/03/19 بین متهم و شاکی مواجهه حضوری بهعملآمده است. شاکی اظهار نموده: ایشان همان فردی است که به من تجاوز کرده است. متهم اظهار نموده: من اصلاً شاکی را ندیدهام و آشنایی با وی ندارم و فقط یکشب که درب منزل آنان رفتیم بهاتفاق مادرم بودم که شاکی را آنجا دیدم و ادعای شاکی را قبول ندارم. من را با دیگری اشتباه گرفته بود و تماس گرفت. من هم تماس گرفتم و گفتم تو من را با چه کسی اشتباه گرفتهای و دو سه بار به او زنگ زدم. دادگاه از متهم پرسیده: شما دیروز گفتی من تماس تلفنی با شاکی نداشتهام اما امروز میگویی تماس داشتهام چه میگویی؟ متهم سکوت کرده و حیران است و ادامه داده: من به شاکی زنگ زدم و نمیدانم چرا گفتهام زنگ نزدهام(صفحه 21 ، 2). دادگاه در تاریخ 1393/07/23 با حضور نماینده دادستان و شاکی و متهم و وکیل تسخیری متهم تشکیل جلسه داده و نماینده دادستان تقاضای رسیدگی و صدور حکم قانونی را نموده و شاکی شکایت خود را به شرح قبل تکرار کرده و متهم منکر بزه انتسابی شده و ضمن تکرار همان مطالب قبل اظهار نموده است: من این آقا را نه میشناسم و شناختی هم ندارم و اصلاً این آقا را ندیدهام. فقط یکبار قبل از عید این آقا را دیدم و داخل خیابان دیدم. دادگاه با اخذ آخرین دفاع و اعلام ختم رسیدگی با عنایت به انکار متهم و نظریه پزشکی قانونی که دلالت بر دخول کامل ندارد یا حداقل دخول احراز نمیشود و حاکمیت قاعده درأ، اتهام لواط ایقابی را محرز ندانسته و متهم را از این اتهام تبرئه کرده است. لکن با توجه به شکایت شاکی و مراجعه وی در ساعت 3 بامداد به کلانتری و ارتباط تلفنی و پیامکی بین شاکی و متهم متقارن زمان طرح شکایت و نحوه اظهارات متناقض متهم و نظریه پزشکی قانونی بزهکاری متهم را در حد تفخیذ از طریق حصول عمل احراز نموده و مستنداً به مواد 160، 211، 235، 236 و 23 قانون مجازات اسلامی 1392 وی را به تحمل یکصد ضربه شلاق بهعنوان حد تفخیذ در محل اجرای احکام دادسرای ... و 9 ماه اقامت اجباری در شهرستان ... استان خوزستان بهعنوان مجازات تکمیلی محکوم نموده است. این رأی پس از ابلاغ توسط وکیل متهم با تقدیم لایحه اعتراضیه مورد اعتراض قرار گرفته است. پرونده به دفتر دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است .
رأی شعبه دیوان عالی کشور
رأی دادگاه ازلحاظ انطباق موضوع با قانون و رعایت اصول دادرسی بلااشکال بوده، اعتراض وکیل مدافع محکومٌعلیه فاقد تأثیر موجب نقض است، ازلحاظ مجازات اصلی ابرام میشود. ازلحاظ تعیین مجازات تکمیلی با توجه به اینکه به خصوصیات مجرم و نحوه انتقال وی توجه نشده و بهموجب ماده یک آئیننامه اجرایی ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1378/10/27 رئیس قوه قضائیه در تعیین مجازات تکمیلی باید امکان اشتغال محکوم موردتوجه قرار گیرد، در مانحنفیه محکومٌ علیه نظامی است و اقامت اجباری وی در ... موجب اختلال در اشتغال وی و انفصال موقت از خدمت خواهد شد که مجازات تکمیلی مضاعفی خواهد بود و انتقال وی نیز تابع مقررات خاص ناجا است، لذا مجازات تکمیلی مورد حکم حذف میشود.
شعبه 32 دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون
رضا فرج اللهی - عبدالحمید مرتضوی