رأی دادگاه بدوی
در خصوص اتهام م.ر. مبنی بر ایراد صدمه بدنی شبه عمدی ناشی از بیاحتیاطی در رانندگی یک دستگاه دوچرخه موضوع شکایت ر.ش. به ولایت از فرزندش م.ش. دادگاه بدواً با بیان این شکات که اولاً متهم متولد 11 ربیعالاول 1419 قمری میباشد(برحسب کپی شناسنامه او) لذا در زمان وقوع حادثه دارای 15 سال تمام نبوده است. زیرا زمان وقوع حادثه(1392/06/02) مصادف با 16 شوال 1434 قمری بوده لذا در این زمان طفل محسوب میشده است. ثانیاً برابر بند ب ماده 292 قانون مجازات اسلامی جنایتی که توسط صغیر ارتکاب یابد، خطای محض محسوب میشود و بنابراین مسئول پرداخت دیه در این فرض ظاهراً بر عهده عاقله است و ماده 466 قانون مجازات اسلامی هم مؤید همین امر است. بنا بهمراتب فوق و با توجه به شکایت شاکی-اظهارات مادر مصدوم خ. م. -گواهی پزشکی قانونی-اظهارات ولی متهم-نظر کارشناس تصادفات و دفاعیات خود متهم بزه مورد ادعای شاکی از ناحیه متهم محرز و مسلم است لکن با توجه به اینکه نامبرده طفل محسوب میشود و بنابراین بزه موردنظر قابلیت انتساب به او را ندارد، درنتیجه طبق بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب متهم صادر و اعلام میگردد. از طرف دیگر هرچند از حیث عنصر معنوی بزه مورد ادعا خطای محض محسوب میشود که عاقله عهدهدار پرداخت دیه آن است لکن ماده 467 قانون مجازات اسلامی اظهار داشته است((عاقله مکلف به پرداخت دیه جنایتهای کمتر از موضحه نیست هرچند مرتکب نابالغ و مجنون باشد)) و از طرف دیگر مطابق بند ث ماده 709 قانون مجازات اسلامی موضحه را جراحتی اعلام کرده که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند و کمتر از آن طبق بندهای الف-ب-پ و ت از همان ماده به ترتیب حارصه-دامیه-متلاحمه و سماق محسوب میشود. فلذا با بررسی گواهیهای پزشکی قانونی م.ش. جراحتهای وی کمتر از موضحه تلقی میشود درنتیجه عاقله تکلیفی بر پرداخت دیه آن جراحات ندارد اما به لحاظ حرمت خون مسلمان و ضرورت تدارک ضرر و زیان نامبرده دادگاه متهم را در این پرونده همانند شخصی تلقی میکند که عاقله ندارد که در این صورت موضوع از مصادیق ماده 470 قانون مجازات اسلامی محسوب خواهد شد که چنانچه مرتکب دارای عاقله نباشد دیه بر عهده بیتالمال است. بر این اساس و با توجه به آنچه آمد دادگاه مسئولیتی را متوجه عاقله نمیداند و طبق ماده 470 قانون مجازات اسلامی و بر اساس مواد 449-7090 و 714 قانون مجازات اسلامی بیتالمال را به پرداخت 1-سهدهم درصد دیه کامل بابت ارش تورم پل بینی و سههزارم دیه کامل بابت کبودی آن محل 2-نیم درصد دیه کامل بابت ارش تورم لب فوقانی و سههزارم دیه کامل بابت کبودی آن محل 3-یک درصد دیه کامل بابت جراحت(حارصه) لب فوقانی در حق مصدوم م.ش. مکلف میکند. رأی صادرشده حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاههای تجدیدنظر استان تهران خواهد بود.
رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی بهارستان - موسوی
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.ع. نسبت به دادنامه شماره 930641 مورخ 1393/07/12 صادره از شعبه 103 دادگاه عمومی جزائی حوزه قضایی ب. که بهموجب آن فرزند تجدیدنظرخواه به اتهام ایراد صدمه بدنی شبه عمدی ناشی از بیاحتیاطی در رانندگی یک دستگاه دوچرخه، به پرداخت دیه منعکسه در دادنامه بهوسیله بیتالمال محکوم گردیده است. با توجه به مجموع محتویات پرونده نظر به اینکه در این مرحله از دادرسی از ناحیه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مدللی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را فراهم نماید ارائه و عنوان نگردیده است و بر مبانی استدلال و استنباط دادگاه نخستین در رسیدگی به موضوع و صدور حکم و رعایت موازین قانونی و تشریفات دادرسی خدشه و خللی مترتب نیست و دادنامه تجدیدنظر خواسته مطابق دلایل موجود در پرونده وفق مقررات قانونی صادر گردیده است. ایراد تجدیدنظرخواه در حدی نیست که موجب حصول علم به وجود اشتباه در حکم مزبور گردد لذا اعتراض تجدیدنظرخواه قابل انطباق با جهات مقرر در ماده 240 قانون آئین دادرسی در امور کیفری نمیباشد. درنتیجه دادگاه به استناد به بند الف ماده 257 قانون مذکور ضمن رد تجدیدنظرخواهی بهعملآمده حکم تجدیدنظر خواسته را تأیید و استوار مینماید. این رأی قطعی است.
شعبه 48 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار
سید محمد میراحمدی - مهدی عامری