رأی خلاصه جریان پرونده
پیرو گزارش مورخ ۹۹/۶/۲۹اقای ح. ح. ز. با وکالت خانم ف. ع. در تاریخ ۹۸/۶/۳ دادخواستی به خواسته فسخ نکاح با احتساب خسارات دادرسی به طرفیت خوانده خانم ف. ط. تقدیم سازمان *نموده و توضیحا بیان داشته موکل به موجب سند نکاح شماره ۶۷۲۴-۹۷/۱/۲۵ خوانده را به عقد ازدواج دائمی خویش دراورده است. مشارالیه در زمان خواستگاری و انعقاد عقد نکاح خود را دختری سالم معرفی کرده است.و عقد نکاح بر مبنای ان جاری گردیده و اخیرا کاشف به عمل امد که خوانده دارو مصرف می نماید. و از بیماری روحی و روانی رنج می برد و این موضوع از موکل کتمان نموده که در این خصوص اظهارنامه نیز ارسال نموده است. موکل جهت اثبات ادعای خود گواهان موثق دارد. که در جلسه دادگاه حاضر می گردند با توجه به مراتب مستند به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی رسیدگی و صدور حکم به شرح خواسته مورد استدعاست. وقت رسیدگی به تاریخ ۹۸/۷/۶ تعیین و طرفین به دادرسی دعوت شده اند اقای م. ح. ت. پ. از جانب خوانده اعلام وکالت کرده است.با حضور زوجه و وکلای طرفین جلسه دادرسی تشکیل شده است.ابتدا وکیل خواهان اظهار داشته خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است.و طبق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی چنانچه صفت خاصی در یکی از طرفین شرط شود. و بعد از عقد معلوم گردد. طرف فاقد وصف مذکور بوده برای مشروط له حق فسخ است.خواه وصف در عقد تصریح شده باشد. یا عقد متبانیا بر ان واقع گردد. درمانحن فیه عقد در فرض وجود سالم بودن منعقد شده است. بعد از عقد موکل متوجه گردیده است.که خوانده فاقد وصف مذکور بوده … مشارالیه در حضور شاهدان و با ارسال پیامک به بیماری روحی و روانی خودش اقرار نموده است.که شهود حاضر به شهادت هستند تقاضای استماع شهادت شهود دارم. وکیل خوانده اظهار داشته است.موکل با خواهان طی سند ازدواج رسمی شماره ۶۷۲۴-۹۷/۱۱/۲۵ ازدواج دائم نموده و به شرح گواهی پزشک جراح و متخصص زنان با خواهان رابطه زناشویی داشته است.موکل در سن ۱۴ سالگی بر اثر فشار تحصیلی یک دوره دارو مصرف می کرده و همان زمان درمان را فاقد شده و در سن ۱۹ سالگی یعنی ۵ سال بعد با خواهان ازدواج کرده است. در واقع در زمان عقد نکاح موکل سالم بوده و هم اکنون سالم است.و از ۱۴ سالگی تاکنون دارو مصرف نکرده و نمی کند.خواستگار دیگری داشته موکل جواب رد داده است.نامبرده به شوهر موکل نزدیک و از روی خصومت بیماری موکل را مطرح کرده است. خواهان مدعی فسخ نکاح به استناد ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی می باشد. قانونگذار در این ماده مقرر نموده هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد. و بعد از عقد معلوم شود. فاقد وصف مذکور بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. ان چه مسلم است.این ماده ناظر به نبود اوصاف مورد نظر طرفین است. مطابق سند رسمی ازدواج هیچ شرط ووصف خاصی برای زوجه درج نشده تا اکنون به علت فقدان ان برای زوج حق فسخ ایجاد شده باشد. … و ماده ۱۱۲۸ ارتباط موضوعی با ادعای خواهان در ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی عیوب زن که موجب حق فسخ برای مرد است.به دقت معین نموده است.و لذا نمی توان عیوب دیگری به ان افزود و فسخ نکاح جنبه استثنایی دارد. و نباید به موارد مشکوک گسترش داده شود.و مصلحت جامعه و خانواده نیز اقتضای می کند که موارد فسخ نکاح تا حدی ممکن محدود گردد. موکل حاضر است.به سازمان *معرفی شود. و هر چند با فرض محال این موضوع ثابت شود. تاثیری در ماهیت دعوی و خواسته ندارد. ولی موکل چون در حین عقد نکاح و بعد از ان سالم بوده حاضر به همکاری است.با توجه مراتب موکله در سلامت کامل به سر می برد و دارو مصرف نمی کند و در زمان عقد نکاح سالم بوده و هدف خواهان این است.او را تحت فشار قرار دهد تا از مهریه اش گذشت کند تقاضای حکم به بطلان دعوی خواهان دارم. وکیل خواهان اظهار داشته موکل قبول ندارد. با که رابطه زناشویی با خوانده داشته است.و می خواهد وقتی خوانده به سازمان *معرفی شد موکل حضور داشته باشد. زوجه اظهار داشته من در ۱۴ سالگی به مدت دو سال دارومصرف می کردم. این دارو برای خستگی که از درس خواندن و انتخاب رشته برای من حاصل شده بود تجویز گردید. تا سن ۱۶ سالگی مصرف کردم با نظر دکتر قطع کردم. پس از چهار سال تا چهار سال و نیم با خواهان ازدواج کرده ام. در این مدت هیچگونه دارویی مصرف نکرده ام. و هیچ علامت خستگی نیز نداشته ام و اینکه من خنده وگریه بی جا داشته باشم کاملا دروغ است.و خلاف واقع می باشد. … سپس دادگاه قرار استماع گواهی گواهان خواهان صادر کرده است. وقت اجرای قرار به تاریخ ۹۸/۸/۱۳ موکول شده است. ضمنا تصویر پیامک های ارسالی خوانده پیوست پرونده شده است.در جلسه مذکور وکیل خواهان اظهار داشته گواهان حاضر هستند تقاضای تحقیق دارم. دادگاه از شهود به شرح اوراق جداگانه تحقیق کرده است. ۱- خانم ا. ح. ز. خواهر خواهان اظهار داشته ف. خانم عروس ما شد شب دوم به اوگفته بودیم به خانه ما بیایند قرار بود برادر دیگر من نیز بیاید برادر دیگرم امد ولی اینها نیامدند من دلیلش را پرسیدم گفتند ف. حالش خوب نبوده گفتم شاید دلش گرفته چون از خانواده اش جدا شده بعدا از برادرم و ایشان سیوال کردم گفتند حالش خوب نبوده بعد از دو سه شب خانه من امدند یک حرف خنده داری در جمع گفتند ف. بلند شد ودفت داخل اشپزخانه و بلند خندید به نحوی که همه ما به هم نگاه کردیم و حرکت غیر طبیعی بود. از این حرکت ها داشت مثلا صدای گوشی خودش بلند می کرد یک روز همسایه ی خانه مادر من بوده اند و ف. نیز بوده است.ف. گوشی در دستش بوده و خنده هایی داشته که مادرم پیش همسایه ما گفته ف. در حال چت کردن با ح. است. ( ح. شوهرش است ) جاهایی که بیرون تفریح می رفتیم از جمع جدا می شد داخل ماشین می رفت و سرش با دستمال می بست می گفت حال من خوب نیست ما اینها را به برادرمان نمی گفتیم. می گفتیم شاید اخلاقش اینگونه است.و در زندگی انان دخالت نکنیم برادرم کارش در *بود حدود سه چهار ماه گذشت در این مدت با یکدیگر رفت و امد کامل داشتند بعد از سه چهار ماه برادرم امد و گفت من ف. رانمی خواهم نمی توانم با وی ادامه دهم و گریه کرد و گفت همسرم با من بد حرف می زند و بدرفتار است.اگر با وی خیلی خیلی خوب باشی شاید خوب باشد. والا پرخاشگری می کند بدون هیچ دلیلی. رفتیم خانه ان ها صحبت کردیم می خواستم برادرم را متقاعد کنم. ف. به من پیام داد و گفت در گذشته افسردگی ضعیف داشتم و در جامعه این موضوع را بد می دانستند و اگر می گفتم شما من را قبول نمی کردید و اگر زمان به عقب بر می گشت ان را می گفتم من گفتم با ح. صحبت می کنم تا وی را قانع کنم دکتر بروید چرا دکتر نمی روید. گفت چون جدی نمی گرفتم. قرار شد برود دکتر تحت درمان قرار بگیرد نمی دانم رفت یا نه بعد از مدتی خاله ام به من زنگ زد تا پادرمیانی کنم. من سیوال کردم ف. دکتر رفت گفت رفت پیش روانشناس اقای ق. گفت قرص هم داده است. خود ف. به من پیام داد قرص ها را که می خورم تاثیر ندارد. و سرگیجه می گیرم. اما خاله خوب می شود. ولی من خوب نمی شوم. بعد از مدتی برای مادر و پدرم مزاحمت ایجاد می کرد تلفن می زد ساعات شب. مطلب دیگری ندارم. اقای ح. ک. ( برادر خانم خواهان ) اظهار داشته در جلسه عقد چیزی گفته نشد و از بیماری خوانده هیچکس خبر نداشت بعد از سه چهار ماهی که با یکدیگر مشکل پیدا کردند. و همه خبردار شدیم با هم مشکل دارند. ما چیزی ندیده بودیم خنده ، گریه یا حرکت بی جا ندیدم چون رفت و امد نداشتیم فقط یک بار خانه ما امده است.برادر خانم گفت همسرم در سابق خواستگار داشته و خود خانواده خانمم به خواستگار گفته بودند که ف. بیماری دارد. و وی را به دکتر برده ایم اقای م. ح. ز. عموی خواهان ، اظهار داشته من عموی خواهان هستم شب عقد چیزی از بیماری زوجه گفته نشد بعد ازاینکه سه چهارماهی گذشت برادر زاده من گفت نمی توانیم با یکدیگر زندگی کنیم گفت حرکات و اعمال و رفتاری که انجام می دهد میل دل من نیست و بعضی حرکاتش غیر عادی است.من خیلی کنجکاو نشدم که حرکات غیر عادی چیست گفت در جلسات گوشه گیر می شود. و در جمع نمی اید و با هم بحث و جدل داریم. من خودم ندیده ام خانم خنده ، گریه یا حرکت نابجایی داشته باشد. پس از اظهارات شهود وکیل خواهان اظهارداشته پیامک های موجود در سربرگ چاپ شده است.تقدیم می گردد. با ملاحظه ان ها توسط خوانده اظهار داشته قبول دارم. این پیامک ها بین من و خواهر همسرم ا. ح. ز. تبادل شده است. ولی پیام ها ماجرا داشته است. مشکل من و همسرم به خاطر افسردگی نبوده است. چهارماهی که با هم بودیم واقعا با هم خوب بودیم به گونه ای باهم خوب بودیم که همین خواهر شوهرم که گواهی داده می گفت ما حاضریم به سر تو قسم بخوریم. مشکل ما از اینجا شروع شد که برای همسرم محرم و نامحرم معنایی نداشت. می گفت نامحرم برای من معنا ندارد. به گونه ای که همسرم با زن های عموی خودش با زن دایی خودش و با همه زن هایی که در طایفه و اقوام او بود با یکدیگر روبوسی می کردند. دست می دادند. عکس سرلخت می گرفتند می گفت باید دل پاک باشد. همه زنهای نامحرم درحکم خواهر بودند برایش و با همه روبوسی و دست میدادند. یک عکس با سرلخت با جاری من گرفته بودیم در شب مجلس وقتی رفتند عکس را چاپ کردند. من عکس را پاره کردم ان موقع هیچ چیز نگفتند. چون عکس پاره کردم می گویند پرخاشگری می کنید در حالی که همان زمان همسرم چیزی نگفت شب دوم خواهر شوهرم من را دعوت کرد به خاطر دوری از خانواده ام خیلی دلم گرفته بود و موضوع دیگری نبود. اینکه گفتند سرم را می بستم دروغ است.و قبول ندارم. من گوشه گیری نداشتم. چون قبل از اینکه به جمع برسیم با همسرم جر و بحث داشتم وقتی به جمع رسیدیم هنوز حالت قهر در ما وجود داشت. یک بار که ناراحت شدم این بود که در جمع پهلوی من نمی نشست و می رفت پهلوی زن عموی خودش می نشست و لذا من ناراحت شدم. خودش گفت روابط من خوب است.و کل خاندان من از تو راضی هستند. وقتی من در خانه مادر همسرم بودم با همسرم پیام می دادم و سرم توی گوشی بود و به پیام های وی می خندیدم و خنده من به گونه ای نبود که نامتعارف و غیر عادی باشد. وکسی تفکر دیگری کند. ان زمان هم به من چیزی گفته نشد. الان این حرفها را می زنند خواهر شوهرم به من پیام داد که به من بگو مشکل چیست تا کمکت کنم. گفتم ح. محرم و نامحرم نمی شناسد. من سر این قضیه غصه زیادی می خورم و حالم بد است.به حدی رسیده ام که باید دکتر بروم. اینکه گفته ام اگر زمان بر می گشت می گفتم درست است.الان هم سر حرف خودم هستم. چون اگر می گفتم در سن چهارده سالگی این مشکل را داشته ام الان این همه برنامه درست نمی شد. نگفتم چون چند سال از بیماری من گذشته بود.اگر می گفتم نتیجه ای نداشت. چون نیازی نبود خوب شده بودم و دیگر مریض نبودم که بگویم و به دفعات زیاد با همسرم رابطه داشته ام و جلسه قبل که گفتم دو مرتبه چون خجالت کشیدم.وکیل خواهان اظهار داشته در پیامک ها خودش تصریح کرده که افسردگی دارد. از دادگاه درخواست دارم. در هر دو موضوع یعنی بحث افسردگی و بحث رابطه زناشویی به سازمان *معرفی شود. و موکلم حاضر است.همه هزینه ها را پرداخت نماید. و در زمان معاینه موکلم حضور داشته باشد. سپس وکیل خوانده اظهار داشته شهود خواهان هر چند عمو و خواهر و داماد خواهان بوده است.مطلبی دال بر ادعای خواهان مطرح نکردند. و مطالب خانم ا. ح. ز. کذب بوده و خلاف واقع مطالبی گفته است.ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی در خصوص صفات طرفین که ضمن عقد شرط شده یا عقد متباینا بر ان واقع شده. ادعای خواهان بیماری است.و قانونگذار بیماری زوجه را در ماده ۱۱۲۳ ذکر کرده است.و این ادعای خواهان ارتباطی به ماده ۱۱۲۸ ندارد. و مطابق ماده ۱۱۲۴ عیوب باید در حین عقد باشد. مطابق ماده ۱۱۳۱ خیار فسخ فوری است.اینکه موکل در سن ۱۴ سالگی یک دوره دارو به خاطر استرس تحصیلی مصرف کرده و درمان شده دلیلی ندارد. به شوهرش بگوید و این بیماری صعب العلاج نبوده یک بیماری عادی بوده و درمان شده است. ضمنا خواهان بعد از پنج ماه که از عقد سپری شده این ادعا را مطرح کرده است.موکل در زمان عقد صحیح و سالم بوده و می باشد. تقاضای رد دعوی خواهان را دارم. ( توضیحات دادرس در پایان جلسه … در طول جلسه که حدود یک ساعت و نیم طول کشید و هم چنین جلسه قبل هیچ حرکت و رفتار و عمل نامتعارف که دلالت بر بیماری و افسردگی خوانده داشته باشد. از ایشان دیده نشد و بسیار ارام و به صورت متشخص از خودشان دفاع نمودند. ) سپس دستور معرفی زوجه به سازمان *راجع به افسردگی و ازاله بکارت صادر شده است. پاسخ سازمان *حاکی است.پرده بکارت دارای پارگی قدیمی بیش از یک ماه اخیر می باشد. حسب معاینه و بررسی تصویر پرونده بیمارستانی به تاریخ پذیرش ۹۳/۶/۹ و مشاوره های تخصصی در حال حاضر اختلال عمده روانپزشکی در خصوص نامبرده احراز نگردید.نامبرده تنها مبتلا به افسردگی و اضطراب خفیف می باشد. که با درمان های مناسب قابل کنترل خواهد بود و نیاز به معاینه مجدد ندارد. پس از ابلاغ نظریه به طرفین لوایحی تقدیم که پیوست شده است.دادگاه با ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره *پس از ذکر و بیان ( اظهارات طرفین به نحو مبسوط که در سطور قبلی این گزارش نیز مفصلا و بدون کم و کاست منعکس گردید. به جهات ذیل ۱- اولا دلیلی بر سلامت خوانده در زمان عقد وجود ندارد. ثانیا در مقام شک اصل استصحاب حکم می کند باید به متیقن سابق رجوع کرد ثالثا با توجه به نظریه سازمان *و متن پیامک های موجود در پرونده وجود بیماری خوانده در زمان عقد تقویت می شود. و به نظر دادگاه خوانده مکلف بوده خواهان را از وجود بیماری و یا حداقل سابقه بیماری مطلع نماید. تا اگاهانه تصمیم بگیرد. لذا صرف نظر از اظهارات شهود و اینکه مثبت ادعای خواهان باشد. یا خیر با توجه به مراتبی که به تفصیل ذکر شد دعوی خواهان را وارد تشخیص به استناد ماده ۱۱۲۸ قانون مذکور و مواد ۱۹۸ و ۵۰۲ و ۵۰۳ و ۵۱۵ قانون ایین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به فسخ صادر می نماید. و خوانده را به پرداخت مبلغ یمک میلیون و چهارصد و شصت و هشت هزار و دویست ریال بابت خسارات دادرسی و مبلغ دومیلیون ریال بابت حق الوکاله وکیل در حق خواهان محکوم می نماید. … با اعتراض تجدیدنظرخواهی وکیل خوانده شعبه *مطابق دادنامه شماره *رای بدوی را تایید کرده است.با فرجام خواهی وکیل زوجه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و حسب دستور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است.مفاد لایحه فرجامی عمدتا تکرار مطالب دفاعی سابق و تکیه بر انکار بیماری زوجه هنگام عقد و اعلام سلامت نامبرده و اینکه افسردگی با فرض صحت از بیماری های موجب فسخ نکاح نیست می باشد. مشروح لایحه هنگام شور قرائت می گردد.
به اعتقاد هیات قضایی شعبه رای فرجام خواسته واجد اشکال می باشد. و از قابلیت ابرام برخوردار نیست زیرا منصرف از اینکه ان چه مبنای طرح دعوی فسخ قرار گرفته بیماری روحی و روانی زوجه وافسردگی ناشی از ان اعلام شده است. در شرع و قانون از زمره عیوب موجب فسخ نکاح قلمداد نشده است. ادعای مذکور انطباقی با مصادیق ماده ۱۲۲۸ قانون مدنی نیز ندارد. تا تحت عنوان تدلیس و یا کتمان شرط سلامت در حیطه ماده مذکور قرار گیرد. زیرا ، اولا مطابق گواهی سازمان *زوجه ، اختلال عمده روان پزشکی نداشته و صرفا مبتلا به افسردگی و اضطراب خفیف ان هم قابل کنترل می باشد. این مقدار از وضعیت روحی و روانی به لحاظ درجات مختلفی که دارد. و اینکه امروزه به لحاظ توسعه زندگی بشری از عوارض حادث بر زندگی وی می باشد. نمی تواند ان چنان خدشه بر سلامت تلقی شود. که بتوان به عنوان شرط بنایی محسوب و بنیان خانواده را بگسلد. چه ان که در این صورت چون نمی توان مرزی برای این بیماری قایل بود. هر کس به فراخور دیدگاه خود نسبت به این بیماری می تواند با ادعای تخلف از شرط سلامت اساس بنیان خانواده را مورد خدشه و تهدید قرار دهد. ثانیا در پرونده امر دلیلی بر اینکه افسردگی شرط عقد بوده است. ارائه نشده و همانطور که اشاره گردید.شرط بنایی نیز نمی تواند باشد. ثالثا زوجه به شدت منکر حتی استفاده دارو در زمان عقد بوده است.و دلیلی نیز بر ان ارائه نشده است.ومعلوم نیست اساسا در زمان انعقاد عقدنکاح ایا زوجه همین مقدار افسردگی که در گزارش سازمان *اشاره شده است.داشته یا خیر. رابعا گواهان تعرفه شده خواهان هیچکدام حالات روحی زوجه نظیر خنده های بلند ، گوشه گیری و غیره که خود مشاهده کرده باشند گواهی ننموده اند با این وصف ادعای خواهان در این خصوص متکی به دلیل اقناعی نیست به هر تقدیر با توجه به انچه که مذکور افتاد و ادله ابرازی و نوع بیماری خفیف افسردگی زوجه نمی تواند مبین تحقق ماده قانونی مذکور بوده و فسخ نکاح را موجب گردد. بر این اساس با پذیرش فرجام خواهی مطروحه و مستند به بند دوم ماده ۳۷۱ قانون ایین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و مغایرت رای با موازین شرعی و قانونی و با نقض ان به تجویز بند ج ماده ۴۰۱ قانون مرقوم رسیدگی مجدد به دادگاه هم عرض صادر کننده حکم منقوض ارجاع می گردد.با ارسال پرونده جهت رسیدگی به شعبه *ارجاع شده است.دادگاه در وقت مقرر به تاریخ با ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره و با استدلالات مندرج در ان با نقض رای بدوی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر کرده است.با فرجام خواهی زوج پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.مفاد لایحه عمدتا تکرار مطالب قبلی است.مشروح ان هنگام شور قرائت می گردد.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید.پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده اقای ع. ح. مشاوره نموده چنین رای می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
نظر به اینکه دادنامه ابلاغ شده فرجام خواه یا گواهی ابلاغ الکترونیک ان پیوست پرونده نمی باشد. و احتساب مواعد مقدور نیست لذا در وضع حاضر قابلیت طرح در دیوان عالی کشور ندارد. مقرر است.دفتر به مرجع مربوطه اعاده شود. تا پس از رفع نقص سپس به دیوان عالی کشور ارسال نمایند.
شعبه *
مستشار: ع. ح. مستشار: م. ص.
