تمایز میان مفهوم حجر و ضعف نفس - 12/31/2023 12:00:00 AM

رأی شعبه دیوان عالی کشور


باسمه تعالی

فرجامخواه: اقای م. ک. با وکالت خانم ها ف. ش. و م. ر.

فرجامخواندگان: خانم ها و اقای ع. ، م. ، ص. ، ش. ، ف. ( همگی ) ک.

فرجامخواسته دادنامه شماره: ۶۴۳۸ ۱۴۰۲/۶/۱ صادره از شعبه *

تاریخ ابلاغ دادنامه به فرجامخواه: ۱۴۰۲/۶/۴ تاریخ وصول دادخواست فرجامی: ۱۴۰۲/۶/۲۵

مرجع رسیدگی: شعبه *

هیات شعبه اقایان: م. ص. م. ر. ( رییس ) ، م. خ. ( مستشار ) ، د. پ. ( عضو معاون )

خلاصه جریان پرونده: اقای م. ک. با وکالت خانم ها م. ر. و ف. ش. به طرفیت اقای ع. ک. و خانم ها م. ، ص. ، ش. ، ف. ( همگی ) ک. فرزند ا. ا. به خواسته صدور حکم حجر به دادگاه عمومی حقوقی * تقدیم دادخواست کردند. و توضیح دادند که پدر موکل اینجانب مرحوم ا. ک. در مورخ ۱۴۰۰/۶/۵ فوت شده و براساس مدارک پزشکی پیوست دادخواست و پرونده ۰۰۹۴ سرپرستی ان مرحوم محجور بوده و قادر به اداره اموال خود نبوده و اخیرا موکل متوجه شده برادرش ع. ک. صلح نامه ای درباره منزل مسکونی تنظیم کرده با اینکه می دانسته پدر محجور است. شعبه *که متکفل رسیدگی شده سپس نظر کمیسیون پزشکی قانونی در موضوع دعوی را خواسته و پزشکی قانونی و متعاقبا کمیسیون پزشکی قانونی به دادگاه اعلام کرده که مرحوم ا. ک. از برج تیرماه سال ۱۴۰۰ توانایی اداره امور مالی خود را نداشته است. ( صفحات ۵۲ و ۸۵ ) دادگاه از شهود و مطلعین هم تحقیق کرده و سپس بموجب دادنامه شماره ۵۲۸۶ ۱۴۰۱/۸/۲۲ حکم به حجر مرحوم ا. ک. از تاریخ ۱۴۰۰/۴/۱ از نوع عدم توانایی در اداره اموال صادر کرده که رای اصداری به قرار ذیل است: رای دادگاه نخستین: در خصوص دعوی خواهان اقای م. ک. فرزند ا. با وکالت خانم ها ۱ ف. ش. ۲ م. ر. به طرفیت خواندگان اقایان و خانم ها ۱ ع. ۲ م. ۳ ص. ۴ ش. ۵ ف. ش. همگی ک. فرزند ا. ا. به خواسته صدور حکم حجر بدین توضیح که وکلای خواهان در دادخواست تقدیمی و در جلسه دادرسی و در لایحه تنظیمی بیان داشتند: مرحوم ا. ک. در مورخ ۵ / ۶ / ۱۴۰۰ حسب گواهی فوت و گواهی انحصار وراثت تقدیمی فوت کرده اند بر اساس مدارک پزشکی قانونی تقدیمی که پیوست دادخواست می باشد. و مدارک مضبوط در پرونده *دایره سرپرستی گنبد ان مرحوم محجور بوده به طوری که بنا به تشخیص پزشکی قانونی قادر به اداره امور مالی خویش نبوده است. اخیرا متوجه شدیم که احدی از خواندگان به نام اقای ع. ک. تنها منزل مسکونی ان مرحوم را در مورخ ۲۹ / ۰۳ / ۱۴۰۰ صلح نامه ای بدون حضور دیگر فرزند ا. ان مرحوم تنظیم نموده است. و این در حالی است. که ایشان کاملا اگاه از موضوع محجوریت ان مرحوم بوده اند لذا با عنایت به مراتب یاد شده مدارک پزشکی قانونی مضبوط در پرونده *دایره سرپرستی گنبد و شهادت شهود تقاضای صدور حکم حجر ان مرحوم در مورخ ۲۹ / ۰۳ / ۱۴۰۰ را خواستارم. دادگاه با توجه به موارد فوق و اظهارات غیر موثر وکلای خواهان و دفاعیات موجه خوانده ردیف اول در جلسه دادرسی و در لوایح تنظیمی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی که صراحتا اعلام داشته: زمان شروع اختلال و عدم توانایی اداره امور مالی از برج چهار سال ۱۴۰۰ تعیین می گردد. ملاحظه می گردد. تاریخ صلح نامه ارائه شده توسط خوانده ردیف اول موضوع ادعایی خواهان مورخ ۲۹ / ۰۳ / ۱۴۰۰ بوده و تاریخ حجر اعلام شده توسط کمیسیون پزشکی قانونی ۰۱ / ۰۴ / ۱۴۰۰ می باشد. گرچه پزشکی قانونی در نظریه خود اعلام داشته: هر چند که این اختلال روند تدریجی دارد. و می تواند مدت ها قبل در نامبرده شروع شده باشد. لیکن به دلیل عدم ارائه مدارک و مستندات قطعی دال بر زمان شروع اختلال عدم توانایی اداره امور مالی از برج چهار سال ۱۴۰۰ اولین معاینه روان پزشکی در *احراز شده است. نمی توان بدون دلایل موجه و علمی و محکمه پسند تاریخ حجر مرحوم ا. ک. را از ۰۱ / ۰۴ / ۱۴۰۰ به ۲۹ / ۰۳ / ۱۴۰۰ تقلیل داد چرا که با ارائه مدرک جدید باز هم می شود. این ادعا را نمود که تاریخ ۲۹ / ۰۳ / ۱۴۰۰ را به تاریخ دیگری تقلیل نماید. بنابراین ملاک تشخیص تاریخ حجر مدارک پزشکی و نهایتا اظهار نظر پزشکی قانونی می باشد. مضافا این که صلح نامه تنظیمی اقای ع. ک. با مرحوم ا. ک. فقط نسبت به دو دانگ از مالکیت صلح کننده مرحوم ا. ک. بوده و اگر چنانچه خوانده مذکور قصد سو استفاده از ضعف جسمی و روانی مرحوم مذکور می داشت قطعا شش دانگ ان را به عنوان موضوع صلح تنظیم می نمود در صورتی که فقط دو دانگ ان مورد صلح قرار گرفته است. صرف نظر از موارد پیش گفته اظهارات ک. صلح نامه ( اقای ع. ع. ن. ) در محضر دادگاه بوده که نامبرده صراحتا اعلام داشته: در تابستان پارسال اینجانب به عنوان نویسنده صلح نامه در منزل اقای ک. حاضر و در حضور اقای ع. ک. و شهود اقدام به تفهیم موضوع صلح نامه نمودم …. و با عنایت به این که مودای شهادت شهود تعرفه شده خواهان مقرون به واقع نبوده و با توجه به گواه معارض و قاعده فقهی اذا تعارضا تساقطا و همچنین به لحاظ فنی بودن موضوع حجر مرجع اظهار نظر فقط پزشکی قانونی بوده لذا دادگاه با توجه به موارد اعلام شده مستندا به بند ۳ ماده ۱۲۰۷ و مواد ۱۲۱۱ و ۱۲۱۳ قانون مدنی حکم حجر مرحوم ا. ک. فرزند ح. با کد ملی*را صادرو اعلام می نماید. با توجه به نظریه پزشکی قانونی به شماره نامه ۱۴۰۱۴۳۹۹۰۰۰۳۰۴۰۹۸۵ مورخ ۲۷ / ۰۴ / ۱۴۰۱ که تاریخ حجر را مورخ ۰۱ / ۰۴ / ۱۴۰۰ اعلام نموده است. رای صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز پس ازابلاغ قابل اعتراض درمحاکم محترم تجدید نظر مرکزاستان *می باشد. وکلای خواهان نسبت به رای صادره تجدیدنظرخواهی کردند. و پرونده برای رسیدگی به شعبه *ارجاع گردیده و دادگاه به شرح ص۱۶۶ جریان پرونده را صورتجلسه کرده و مقرر داشته به تجدیدنظرخواه ابلاغ شود. شهود خود را در مورد اینکه حجر به قبل از مورخ ۱۴۰۰/۴/۱ می باشد. را معرفی کند و تجدیدنظرخواه استشهادیه محلی به شرح ص۱۶۸ مبنی بر اینکه پدرش توانایی تشخیص افراد و نزدیکان را نداشته ارائه کرده و لیست افرادی را هم که از وضع پدر مطلع بوده اند را ارائه کرده است. و در مقابل در ص۱۷۲ استشهادیه ای تقدیم دادگاه شده که اشخاصی به کمال عقل مرحوم ا. ک. گواهی داده اند دادگاه قرار استماع شهادت شهود صادر و از گواهان به شرح صفحات ۱۷۴ الی ۱۸۹ تحقیق نموده و در تحقیقات محلی هم عده ای به سلامت مرحوم و عده ای به عدم توانایی مرحوم در اداره اموال نظر داده اند ( ص۲۰۴ ) در نهایت دادگاه تجدید نظر ختم رسیدگی را اعلام کرده و بموجب دادنامه شماره ۶۴۳۸ ۱۴۰۲/۶/۱ با رد تجدیدنظرخواهی ، رای تجدیدنظرخواسته را تایید کرده که چون این رای عمده تحقیقات و دلایل را درج نموده عینا درج می گردد.: رای دادگاه تجدیدنظر: در خصوص اعتراض اقای م. با وکالت خانم م. ر. و ف. ش. بطرفیت ع. –م. ص. –ش. و ف. همگی ک. نسبت به دادنامه شماره *از شعبه سوم خانواده گنبد که متضمن حکم حجر مرحوم ا. ک. از تاریخ ۱ /۴ /۱۴۰۰ می باشد. خواهان در طرح و شرح دعوی مدعی گردید.که پدرم در ۵ /۶ /۱۴۰۰ فوت کرده است. براساس گواهی پزشکی ان مرحوم محجور بوده است. در ۲۹ /۳ /۱۴۰۰ احدی از ورثه بنام ع. ک. بدون حضور دیگر وراث صلح نامه ای با پدر تنظیم نمود که در زمان حجر وی بود. لذا درخواست اثبات حجر پدر با پرونده سرپرستی و شهادت شهود در زمان صلح را درخواست کرده است. عمده ادعای خواهان این است. که در نظریه پزشکی قانونی که زمان حجر را ۱ /۴ /۱۴۰۰ به شرح گواهی مندرج در صفحه ۸۵ تیرماه ۱۴۰۰ اعلام نمود و بیان داشت که اختلال روند تدریجی داشت پس می توان فهمید که پدر ایشان در ۲۹ /۳ /۱۴۰۰ که چند روز قبل بوده است. هم محجور بود. چرا اگر در ان تاریخ محجور بود. چرا حجر را تیر ماه سال ۱۴۰۰ اعلام نموده اند؟ چرا خرداد سال ۱۴۰۰ اعلام نکرده اند؟ از شهود در صفحه ۹۲ به بعد تحقیق شد شاهد اول بنام م. م. بیان داشت که ۴ یا ۵ سال اخر عمر مغازه را جمع کرد در چند سال اخیر چند سال بستری شد پولی لای سفره و پارچه داشت نشان می داد وسیله می گرفت. شاهد ۲ صفحه ۹۴ نیز بیان داشت داماد خانواده هستم ایشان سه یا ۴ سال اخر قدرت تصمیم گیری نداشت شاهد ۳ در صفحه ۹۶ بیان داشت ۳ سال قبل ایشان را دیدم نشانه ای از محجوریت نداشت شاهد ۴در صفحه ۹۸ بیان داشت که ایشان مشکلی نداشت در صفحه ۱۰۰ در شاهد دیگر که کاتب صلح مورخ ۲۹ /۳ /۱۴۰۰ است. تحقیق شد که بیان داشت مشکلی نداشت صلح در حضور همسر و شهود انجام شد انجام شد پس از صدور حکم و اعتراض به ان و بررسی موضوع در دادگاه تجدیدنظرو تحقیق از شهود تعرفه شده با قرار استماع شهادت شهود در صفحه ۱۸۰ که تمام اظهارات شهود از صفحه ۱۸۲ به بعد پیوست است. در صفحه ۱۸۹ در دستور دادگاه مقرر شد از محل سکونت وی تحقیق نامحسوس شود. ارسالیه کلانتری در صفح ۲۰۴ پیوست شد که ابتدا بیان شد ایشان براساس گفته کسبه دارای حواس بوده است. در تحقیقات بعدی گفتند که حواس درستی نداشت از کلانتری مجددا سوال شد ( صفحه ۲۰۷ ) از مطلعین تحقیق و تحقیقات را به شرح صفحه ۲۰۸ به بعد ارسال نموده است. در جلسه مورخ ۱۰ /۴ /۱۴۰۲ به شرح صفحه ۲۲۹ پرونده اقای ع. ک. از تجدیدنظرخواندگان مدعی شد پدرمان در دادسرا ازمن شکایت کرد چگونه محجور بود؟ دادگاه در راستای بررسی موضوع و صحت و سقم اظهارات معترض و گواهان تعرفه شده وی دستور مطالبه پرونده دادسرا را صادر نمود پرونده استنادی به کلاسه *از شعبه ۱۰۱ کیفری ۲ گنبد اخذ شد خلاصه ان پیاده سازی شد از صفحه اول و ۴ و ۲۳ و ۸۳ پرونده تصویر اخذ و پیوست گردید.در پرونده استنادی مذکور که خلاصه ان پیوست شد مرحوم ا. ا. ک. در تاریخ ۱ / ۴/ ۱۴۰۰ از پسرش شکایت کرده است. در همان ۱ /۴ /۱۴۰۰ در مرجع انتظامی حاضر از وی تحقیق شد سپس در دادسرا در تاریخ ۱۲ /۴ /۱۴۰۰ به دلالت برگ پیوستی به شماره ۲۳ پرونده استنادی حاضر شد در نزد قاضی از وی تحقیق شده است. در همان صفحه یعنی ۲۳ در سطر ۸ ان قاضی نوشت شاکی سنش خیلی بالا بود. و به سختی حرف می زد در نزد قاضی به سوالات جواب داده است. گرچه با کهولت سن به سختی حرف می زد ولی حرف می زد و قاضی ننوشت یا بیان ننمود که وی محجور و توان پاسخ گویی را از نظر عقلی ندارد. اگر نوشت به سختی سخن می گوید از نظرجسمانی با کهولت سن ضعیف است. ولی به سوالات قاضی پاسخ داد حتی اموال مسروقه را اعلام نمود با توجه به مراتب معنونه نمی توان برخلاف نظر پزشکی قانونی برای وی حجر در خرداد ۱۴۰۰ تصور کرد شاید دارای ضعف نفس باشد. ولی محجور نیست علی هذا اعتراض به لحاظ عدم انطباق باشقوق مندرج در ماده ۳۴۸ ایین دادرسی مدنی و انطباق دادنامه با مقررات قانونی و اصول و قواعد حاکم بر دادرسی و صدور حکم مستدل و مستند و بدون ایراد و اشکال اساسی وارد نیست و دادگاه ضمن رد اعتراض مستندا به ماده ۳۵۸ از قانون مذکور حکم معترض عنه را به کیفیتی که صادر شد تایید می نماید. رای صادره ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ و اطلاع قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. وکلای خواهانها به رای اخیرالذکر فرجامخواهی کردند. و عمدتا اظهار داشته اند تحقیقات دادسرا و شکایت کیفری قبل از تیرماه ۱۴۰۰ می باشد. و نمی تواند حاکی از سلامت مرحوم ا. ک. باشد. و پزشک معتمد کمیته امداد از مرحوم معاینه کرده اختلال حواس مرحوم را تایید کرده و در تحقیقات محلی گفته شده که مرحوم یکی دو سال قبل از فوت قوه تشخیص نداشته و اقرارنامه ای هم که مرحوم در شکایت سرقت تنظیم کرده ، اظهار داشته منزل را به هیچکس منتقل نکرده است. و … و اقای ع. ک. نیز در رد فرجامخواهی لایحه تقدیم کرده که لوایح طرفین بهنگام مشاوره قرائت می گردد. پرونده برای رسیدگی به فرجامخواهی به دیوانعالی کشور ارسال و به شعبه دوم ارجاع و در دستور رسیدگی قرار گرفت هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش اقای م. ص. م. ر. رییس شعبه دوم و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره ۶۴۳۸ ۱۴۰۲/۶/۱ صادره از شعبه *مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه

فرجامخواهی اقای م. ک. با وکالت خانم ها ف. ش. و م. ر. به طرفیت خانم ها م. ، ص. ، ش. و اقای ع. ( ف. همگی ) ک. نسبت به دادنامه شماره ۶۴۳۸ مورخ ۱۴۰۲/۶/۱ صادره از شعبه *وارد نیست زیرا فرجامخواه دلیل و مستندی بر سرایت حجر مرحوم ا. ک. بر قبل از تاریخ ۱۴۰۰/۴/۱ ارائه نکرده و فرجامخواهی فرجامخواه انطباق با هیچ یک از شقوق ماده ۳۷۱ ایین دادرسی مدنی نداشته و رای فرجامخواسته ایراد و اشکال اساسی ندارد. و مستند به ماده ۳۹۶ قانون ایین دادرسی مدنی با رد فرجامخواهی ، رای فرجام خواسته ابرام می گردد. ( لازم به تذکر است. که تمایز بین حجر و ضعف نفس مورد توجه قانونگذار بوده و به همین جهت در ماده ۵۹۶ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ مقرر شده هر کس با استفاده از ضعف نفس شخصی … به ضرر شخص نوشته یا سندی اعم از تجاری یا غیر تجاری … بهر نحو تحصیل نماید. به حبس و جریمه محکوم می گردد. لذا چنانچه فرجامخواه مدعی سو استفاده از ضعف نفس مرحوم ا. ک. باشد. و دلیل کافی بر این امر داشته باشد. می تواند در دادسرا ذیصلاح شکایت کیفری مطرح کند. )

شعبه *

رییس: م. ص. م. ر. مستشار: م. خ. ع. معاون: م. پ.