ملاک تشخیص حجر( رشد) - 12/27/2023 12:00:00 AM

رأی شعبه دیوان عالی کشور


فرجام خواه: ا. ا.

فرجام خوانده: م. ا. وغیره

فرجام خواسته: دادنامه شماره *صادره از شعبه *

تاریخ ابلاغ دادنامه به فرجامخواه:۱۴۰۲/۵/۲۶ تاریخ وصول دادخواست فرجامی: ۱۴۰۲/۶/۱۴

مرجع رسیدگی: شعبه *

هییت شعبه اقایان: ر. ش. ( رییس ) ، دکتر ع. ا. ا. ش. ( عضو معاون )

خلاصه جریان پرونده:

از این قرار است. در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۱ خانم ا. ا. مبادرت به تقدیم دادخواستی بخواسته صدور حکم حجر م. ا. ا. بطرفیت سازمان *. ا. ا. م. پ. ک. خ. ل. ک. س. ع. م. ش. م. ح. ش. ن همگی ا. و عروس بال افکن نزد دادگستری شهرستان قائمشهر نموده و توضیح داده است. پدرش به نام م. ا. ا. طبق تصویر مدارک پزشکی *از سال ۱۳۹۷ تحت درمان به لحاظ بیماری الزایمر و پارکینسون بود. و از بهره هوشی برخوردار نبوده و از دادگاه تقاضای رسیدگی و صدور حکم به شرح خواسته را خواستار شده است. شعبه *عهده دار رسیدگی به پرونده شده و خانم س. ن. ج. ح. با ارائه وکالت نامه از ناحیه تعدادی از خواندگان وارد پرونده شده است. نظریه پزشکی قانونی اخذ و مفاد ان حاکی از این است. حسب مستندات و شرح حال م. ا. ا. از ۱۳۹۶/۱۲/۳ دچار درجاتی از اختلال حواس ناشی از زوال عقل سالمندی بوده و توان اداره مالی خود را نداشته است. با وصول نظریه وکیل خواندگان و ک. ا. به این نظریه معترض و تقاضای ارجاع امر به کمیسیون پزشکی را خواستار می شوند به این موضوع توجهی نمی شود. قاضی شعبه با اعلام ختم رسیدگی مبادرت به صدور دادنامه شماره *نموده و به موجب قسمتی از ان حکم محجوریت م. ا. ا. از تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۳ صادر می نماید. مبنای استدلال شعبه این است. با عنایت به جمیع محتویات پرونده و ملاحظه اظهارات طرفین و نظریه پزشکی قانونی به شماره *مورخ ۱۴۰۰/۱۰/۱۴ که در مورد م. ا. ا. اعلام داشته نامبرده از ۱۳۹۶/۱۲/۳ دچار درجاتی از اختلال حواس ناشی از زوال عقل سالمندی بوده و توان اداره امور مالی خود را نداشته سپس با اعتراض به نظریه پزشکی قانونی موضوع به کمیسیون پزشکی ارسال نتیجه کمیسیون پزشکی قانونی به شماره ۱۲/ک/۶/۱۴۰۱ مورخ ۱۴۰۱/۱/۲۱ نیز اعلام داشته نام برده در زمان حیات مبتلا به درجاتی از اختلال شناختی ناشی از کهولت سن بوده و قادر به اداره امور مالی خود نبوده است. همکار محترم مشاور قضایی نیز به صدور حکم حجر اظهارنظر نموده است. دادگاه ادعای خواهان را نسبت به خواندگان ردیف دوم تا پانزدهم وارد تشخیص و حکم بر حجر م. ا. ا. صادر و شروع بیماری و حجر وی ۱۳۹۶/۱۲/۳ می باشد. با ابلاغ دادنامه م. پ. ک. خ. ل. ک. س. شهرت این ا. با وکالت س. ن. ج. ح. اقدام به تقدیم دادخواست تجدیدنظرخواهی می نمایند پرونده پس از تبادل لوایح به دادگاه تجدیدنظر استان *ارسال و به شعبه *وجب دادنامه شماره *مورخ ۱۴۰۱/۹/۲۱ دادنامه معترض عنه را عینا تایید و استوار می نماید. در ادامه س. ن. ج. ح. به وکالت از اشخاص فوق الذکر مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نمودند پرونده پس از تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و در دستور کار این شعبه قرار گرفت. به لحاظ نقص دادخواست از حیث تبادل لوایح و عدم لف نظریه کمیسیون پزشکی به دادگاه نخستین اعاده نقص دوم مرتفع و نقص اول کماکان بقوت خود باقی بوده و پرونده با نقص موجود به دیوان عالی کشور ارسال و مجددا در دستور کار شعبه قرار گرفت. به لحاظ نقص موجود در پرونده به مرجع نخستین اعاده این نقیصه هم برطرف گردید.عضو ممیز ع. ا. ا. ش. گزارش پرونده را تهیه و لایحه فرجامی را قرائت سپس هییت شعبه مشاوره نموده وبه شرح ذیل انشا رای می نماید.: دادنامه فرجام خواسته به شماره *مورخ ۱۴۰۱/۹/۲۱صادره از شعبه *که پیرو تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره *اصدار و متضمن تایید دادنامه مرجع نخستین و حجر م. ا. ا. از تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۳ می باشد. در وضع موجود بلحاظ نقایض ذیل شایسته ابرام نمی باشد. ۱ یکی از اصول حاکم بر فرایند دادرسی نزد محاکم اصل تناظر است. بر اساس این اصل دادگاه می بایست به تمام ادله و اسناد طرفین توجه نموده و پس از ارزیابی ان ادله اقدام به صدور رای نماید. این موضوع در ماده ۱۹۹ قانون ایین دادرسی مدنی امده است. یکی از ادله استنادی طرفین شهادت شهود بوده که از شهود تحقیقی بعمل نیامده است. ۲ مستفاد از ماده ۵۷ قانون امور حسبی در رسیدگی به دعوی حجر دادگاه می بایست هرگونه تحقیقی که لازم بداند بعمل اورد و می تواند اشخاصی که اطلاعات انها را قابل استفاده بداند احضار نموده و یا برای تحقیق از اشخاص نامبرده نماینده بفرستد که در مانحن فیه ضرورت داشته از اهالی وهمسایگان محل سکونت م. ا. ا. در مورد صحت و سلامت روح و روان وی تحقیق شود. که بدینگونه عمل نشده است. علی هذا با توجه به نقایص یاد شده و با استناد به بند ۵ ماده ۳۷۱ و بند الف ماده ۴۰۱ و ۴۰۳ قانون ایین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترض عنه پرونده را جهت رفع نقایص یاد شده و صدور رای مجدد به شعبه *اعاده می نماید. با اعاده پرونده وقت رسیدگی به تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۳ جهت استماع اظهارات شهود تعیین می شود. در این جلسه ر. ح. ا. غ. ح. م. ا. ش. ف. ح. ح. بعنوان شاهد حاضر می شوند شاهد اول اظهار داشت با مرحوم رفت و امد داشتم مرحوم ب. سال ۱۳۹۹ فوت شد تا اخر عمر حالش خوب بود. دو تا قران داشت و می خواند فقط توان راه رفتن نداشت پرستار داشتند شاهد دوم اظهار داشت این دو سال اخر عمر از پا افتاد ولی از نظر عقلی خوب بود. من چهار ماه قبل از فوت به عیادت اش رفتم حالش خوب بود. حتی خاطرات گذشته را نقل می کرد شاهد سوم اظهار داشت من مستاجر و پرستار حاجی ا. بودم اجاره کم می گرفتند تا من به کارهای اقا برسم غذا درست می کردم تا سال ۱۳۹۵ اونجا بودم حالش خوب بود. فقط پای ایشان ورم داشت نمی توانست راه برود بعد پرستار دیگری داشتند حتی به من پیشنهاد ازدواج داد قبول نکردم از نظر هوش و حواس حالش خوب بود. ش. چهارم اظهار داشت من با این خانم ش. در سال ۱۳۹۷ ازدواج موقت کردم که ایشان خانه حاجی ا. مستاجر بود. حدود هشت ماه رفت و امد داشتم بعدا هم می رفتم سال ۱۳۹۸ حاجی درد پا داشت با من شوخی می کرد از قدیم صحبت می کرد هوش و حواس داشت از نظر ذهنی سالم بود. فقط روی تخت دراز می کشید راه کم می رفت حالش خوب بود. در پایان جلسه قاضی محترم شعبه ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور دادنامه شماره *نموده و بموجب ان ضمن نقض دادنامه معترض عنه حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر می نماید. مبنای استدلال شعبه این است. در مجموع به این نتیجه رسیده است. که نظریه پزشکی قانونی منطبق بر اساس مدارک ارائه شده از جانب فرزند ان دوم ان مرحوم صادر شده و توان مقاومت در برابر گواهان را ندارد. چرا که گواهان تعرفه شده اعلام نموده اند که نامبرده از نظر حرکت و رفت امد مشکل داشت ولی مشکل ذهنی و حواس نداشته وحتی با افراد شوخی می کرد و امور مالی خودش را انجام میداده است. حتی ملکی که دارای سند رسمی بوده را منتقل نموده است. بنابراین تجدیدنظر خواهی به عمل امده وارد است. و دادنامه اصداری قابلیت تایید را ندارد. لذا این دادگاه با رد نظریه پزشکی قانونی که طریقیت داشته با استناد به ماده ۳۵۸ قانون ایین دادرسی مدنی دادنامه معترض عنه را نقض و حکم بر بطلان دعوی خواهان بدوی صادر می نماید. با ابلاغ دادنامه ا. ا. از این دادنامه فرجام خواهی می کند پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و مجددا در دستور کار این شعبه قرار گرفت. بلحاظ نقص در امر تبادل لوایح پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان اعاده و پس از رفع نقیصه یاد شده مجددا در دستور کار این شعبه قرار گرفت. عضو ممیز ع. ا. ا. ش. گزارش پرونده را تهیه و لایحه فرجام خوامی را قرائت سپس هیات شعبه مشاوره نموده و به شرح ذیل انشا رای می نماید.:

( ( رای ) )

دادنامه فرجام خواسته به شماره *مورخ ۱۴۰۲/۵/۲۶ صادره از شعبه *که پیرو تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره *اصدار و ضمن نقض دادنامه معترض عنه بر بطلان دعوی فرجام خواه به خواسته اعلام حجر م. ا. ا. اشعار دارد. مخالف قانون و مقررات موضوعه و اصول دادرسی بوده و اعتراض به شرح لایحه اعتراضیه وارد و مستوجب نقض ان می باشد. زیرا که اولا تشخیص حجر امری فنی و تخصصی بوده که نیازمند کسب نظریه افراد متخصص در این زمینه می باشد. که در پرونده تحت نظر بنا به نظریه کمیسیون سه نفره پزشکی قانونی مراتب محجوریت م. ا. ا. از تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۳ مورد تایید قرار گرفته است. هر چند نظریه پزشکی قانونی اماره و شهادت شهود دلیل محسوب می گردد. اما در امور تخصصی انچه مناط اعتبار است. همانا نظریه افراد متخصص است. و شهود نمی توانند حالات درونی یک شخص را بیان و نسبت به ان اظهار نظر نمایند ثانیا با توجه به اینکه این نظریه نیز مصون از تعرض باقی مانده و چنانچه دادگاه اعتقاد به نظریه نداشته می بایست موضوع را به کمیسیون بالاتر ارجاع می داد تا اعضای کمیسیون با بررسی مدارک بیمارستانی در رابطه حدوث حجر درتاریخ ان اظهار نظر نمایند از این رو با پذیرش لایحه اعتراضیه و با استناد به بند دوم و سوم ماده ۳۷۱ و بند ج ماده ۴۰۱ قانون ایین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترضعنه پرونده را جهت ادامه رسیدگی به شعبه دیگری از دادگاه تجدیدنظر استان *شعبه همعرض ارجاع می دهد

شعبه *

رییس شعبه: ر. ش. عضو معاون: دکتر ع. ا. ا. ش.