رأی دادگاه بدوی
خواهان خانم سیده ه. ط. فرزند س. با وکالت آقای غ. ر. به طرفیت آقای ع. ر.م. فرزند م. با وکالت آقای ع. ع. و آقای ع. ر. ، دادخواستی به خواسته ملاقات فرزند مشترک پسر به نام م. ب. متولد 85/12/1 تقدیم نموده است و ابتدا صدور دستور موقت بر ملاقات را تقاضا کرده است . دادگاه ابتداء طبق مقررات دستور موقت ملاقات مادر با فرزندش را به مدت 72 ساعت در هفته صادر نمود و این دستور برای اجرا به طرفین ابلاغ شد . دادگاه برای رسیدگی به اصل دعوی وقت رسیدگی در تاریخ 94/7/13 ساعت 11 تعیین نمود و طرفین را دعوت کرد . در جلسه مذکور خواهان حضور پیدا نکرد و وکیل وی حاضر بود و خوانده و وکیلش حضور داشتند و موافقت نمودند که برای انجام مذاکرات اصلاحی جلسه تجدید شود . دادگاه وقت رسیدگی برای تاریخ 94/7/22 ساعت 13 تجدید نمود . در تاریخ مذکور جلسه دادگاه تشکیل و خواهان حضور نداشت و وکیل وی حاضر بود و خوانده و وکیلش حضور داشتند . وکیل خوانده اظهار داشت علیرغم پی گیری ها و تلاشهای مکرر و متعدد پدر ، فرزند حاضر به ملاقات با مادرش نیست و در جهت تبیین این موضوع تقاضای معرفی کودک را به پزشک قانونی نموده است ، دادگاه در تاریخ 94/7/22 دستور معاینه کودک را در معیت والدین از نظر آمادگی روانی و عاطفی کودک در جهت ملاقات با مادرش به پزشک قانونی صادر نمود . وکیل خوانده در تاریخ 94/8/4 در لایحه ای اعلام نمود چون کودک حاضر به ملاقات و مواجه شدن با مادرش نیست و از محیط دادگاه و پزشک قانونی وحشت دارد و به جهت ترک منزل توسط مادر به مدت طولانی ، با مادرش ملاقاتی نداشته است تقاضا دارد که دادگاه ترتیبی اتخاذ نماید که با مشاوره های روانشناسی در مورد کودک ، آمادگی برای ملاقات با مادر در او ایجاد شود . دادگاه به منظور بررسی وضعیت کودک از جهت ادعای پدر مبنی بر عدم تمایل کودک و بیم و وحشت او از ملاقات با مادر ، به پدر اعلام نمود که قبل از وقت رسیدگی ، کودک را در دادگاه حاضر نماید . در مورخ 94/8/16 ساعت 14/30 ، خوانده فرزند مشترک را در دادگاه حاضر نمود . قاضی با وی گفتگو کرده و اورا ترغیب به ملاقات با مادرش نمود ، لکن کودک از ملاقات با مادرش اظهار وحشت و ترس و امتناع می نمود و اعلام کرد که به هیچ وجه حاضر به ملاقات با مادر خود نیست در عین حال به کودک مراتب علاقه مندی مادر به ملاقات با او تأکید شد و به او گفته شد که حتما" در جلسه بعدی دادگاه که مادرش نیز دعوت می شود حضور پیدا کند . در تاریخ 94/8/18 علیرغم تأکیدات دادگاه برای تشکیل جلسه با حضور مادر و بچه ، مادر حاضر نشد و پدر با اعلام اینکه هرچه تلاش می کنم بچه حاضر به ملاقات با مادر و مواجه شدن با او در دادگاه نیست ، کودک را در دادگاه حاضر ننمود . پدر در این مورد اظهار کرد بچه حتی از طرح این موضوع دچار عکس العمل های شدید عصبی و ناراحتی روحی و جسمی میگردد و حاضر به ملاقات با مادر نیست و شدیدا" امتناع می کند و نمی دانم چه اقدامی در این مورد انجام دهم . دادگاه به ناچار به دنبال درخواست اولیه پدر و درخواست بعدی وکیل خواهان علیرغم انصراف وکیل خوانده از ارجاع به پزشک قانونی ، جهت کشف حقیقت امر و احقاق حق مادر برای ملاقات با فرزندش و جلوگیری از اطاله دادرسی ، موضوع را به پزشکی قانونی ارجاع نمود . پزشک قانونی در نامه اولیه اعلام نمود که مادر حضور ندارد و فعلا" کودک برای مشاوره روانپزشک فوق تخصص کودکان ارجاع شد و در نامه بعدی نظریه خود را چنین اعلام کرد : « کودک در حال حاضر دارای احساسات منفی نسبت به ملاقات با مادر است و تلاش برای ایجاد ارتباط مناسب و مطلوب بین آنها در کوتاه مدت مقدور نیست و این شرایط نیاز به مداخلات روان شناختی دارد تا بتوان زمینه را برای ملاقات هفتگی مادر فراهم نمود . »; وکیل خواهان به نظریه مذکور اعتراض نموده و دادگاه موضوع را به کمیسیون پزشکی قانونی ارجاع نمود . کمیسیون به علت عدم حضور کودک نتوانست نتیجه ای را اعلام نماید و سوال دادگاه که بررسی وضعیت روانی و عاطفی کودک در رابطه با ملاقات کودک با مادرش بود بدون پاسخ ماند . پدر بچه طی لایحه ای علت عدم حضور فرزندش را در جلسه کمیسیون ، بیم شدید کودک از مواجه شدن با مادرش و حضور در مراکز پزشکی قانونی عنوان نموده و اظهارداشته است علیرغم تلاشهای فراوان برای متقاعد کردن کودک برای مراجعه به پزشک قانونی ، نامبرده به هیچ وجه راضی به حضور در این مراکز نمی شود و حتی طرح این موضوع اورا دچار عوارض جسمانی و روحی نموده است به طوری که بیمار شده است و اضطراب و استرس او موجب عدم کنترل ادرار و عوارض دیگر شده است و به همین علت قادر بر حاضر نمودن او در جلسه کمیسیون نیستم و فشار بر کودک موجب ورود ضرر شدید جسمانی و روحی بر وی شده و می شود . دادگاه با توجه به مراتب فوق و برای جلوگیری از اطاله دادرسی در موضوع ملاقات فرزند و عدم تضییع حق خواهان ، طول کشیدن پرونده را بیش از این صلاح ندانسته و ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می نماید : ( رأی دادگاه ) 1- حق طبیعی و قانونی مادر برای ملاقات با فرزندش حقی است مسلم و محرز و هیچ مانعی از جهت مادر برای ملاقات وجود ندارد 2- کودک که موضوع این حق است طبق اعلام پدر و حسب اظهار صریح خود کودک در دادگاه و نظریه اولیه پزشک قانونی ، به هیچ وجه حاضر به ملاقات با مادر و حتی مواجه شدن با او نمی باشد 3- کودک از حضور در کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی امتناع می کند و به جبر و قهر نمی توان او را در جلسه کمیسیون حاضر نمود 4- نهایتا" بین اعمال حق مادر برای ملاقات و امتناع کودک از ملاقات عملا" تعارض پیش آمده و احتمال وقوع ضرر شدید بر کودک این تعارض را تشدید می کند 5- از آنجا که دادگاه طبق اصل یکصدو شصت و هشتم قانون اساسی باید در نهایت در موضوع پرونده حکم صادر کند و نمی تواند پرونده را معطل نگه دارد و ماده 1174 قانون مدنی هم اعلام نموده است : « در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هریک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمیباشد حق ملاقات طفل خود را دارد ، تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است »; دادگاه به ناچار در جهت رفع تعارض فوق الذکر و اعمال حق ملاقات برای مادر و رعایت مصلحت کودک به شرح زیر اتخاذ تصمیم مینماید 6- با توجه به اینکه مقتضی حق ملاقات موجود است لکن مانع که عبارت است از امتناع شدید کودک از ملاقات با مادر ، مفقود نیست و بر اساس نظریه اولیه پزشک قانونی که اعلام نموده است : « در حال حاضر کودک دارای احساساتی منفی نسبت به ملاقات با مادر است و تلاش برای ایجاد ارتباط مناسب و مطلوب بین آنها در کوتاه مدت مقدور نیست و در این شرایط نیاز به مداخلات روان شناختی دارد تا بتوان زمینه را برای ملاقات هفتگی مادر فراهم نمود و فعلا" انجام روان درمانی کودک تحت نظر متخصص روانپزشکی کودک به مدت سه ماه توصیه می شود و در طی این مدت ملاقات مادر به صلاح کودک و روند درمان او نخواهد بود . »; دادگاه لازم می داند که جهت تمهید و آماده سازی کودک برای ملاقات با مادر اقداماتی صورت گیرد . الف - خوانده مکلف است فرزندش را در یک دوره سه ماهه در جهت روان درمانی کودک برای ملاقات با مادرش تحت نظر متخصص روانپزشکی کودک قرار دهد . ب- پس از سپری شدن دوره مشاوره فوق الذکر در صورتی که کودک تمایل به ملاقات با مادرش پیدا کرد ، مادر به میزان حداکثر 48 ساعت در هفته می تواند با فرزندش ملاقات نماید که در صورت تمایل کودک و توافق پدر قابل افزایش به هر میزانی خواهد بود و در صورت عدم تمایل ، از آنجا که اعمال جبر و قهر و فشار بر کودک خصوصا" با توجه به سوابق موضوع علاوه بر اینکه شایسته نیست ، عملا" هم ممکن نمی باشد ، اجرای حکم فوق در مورد ملاقات ، بر حصول تمایل کودک به ملاقات با مادرش ، منوط می گردد . ج - از آنجا که ممکن است در مورد واقعی بودن تمایل یا عدم تمایل کودک به ملاقات با مادرش در مقام اجرای حکم بین طرفین اختلاف شود ، برای احراز این موضوع طرفین ، شخص ثالثی که مورد اعتماد و تراضی آنها باشد انتخاب می نمایند که نظر او برای طرفین و دادگاه حجت خواهد بود . د- دادگاه به شخص ثالث مرضی الطرفین اجازه میدهد که علاوه بر تشخیص تمایل یا عدم تمایل کودک به ملاقات با مادرش در مورد جزئیات زمان و مکان و نحوه و کیفیت برقراری ارتباط و ملاقات کودک با مادرش اظهار نظر نماید ، نظر نامبرده برای طرفین لازم الاجراست . این رأی حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض و رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران میباشد .
دادرس شعبه 263 دادگاه خانواده تهران -محمد حیدری
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی خانم س.ه. ط. با وکالت آقای غ. ر. بطرفیت آقای ع. ر.م. با وکالت آقای ع. ع. از دادنامه شماره 9409970216301700 مورخ 94/12/17 شعبه محترم 263 دادگاه خانواده تهران بخواسته ملاقات با فرزند مشترک پسر بنام م. ب. متولد 1385/12/1 در پرونده کلاسه 9409980216300754 با شرح مستوفائی بدین شرح مبادرت به انشاء رای نموده که خلاصتاً دادگاه محترم بدوی که موارد حق و تکلیف زوجین در خصوص ملاقات با فرزند و نظریه پزشکی قانونی و عدم آمادگی فرزند و امتناع به وی به ملاقات با مادر و تکالیف مقرر از ناحیه دادگاه جهت تسهیل و فراهم نمودن شرایط ملاقات تصدیر گردیده است وارد نیست رأی صادره مطابق با موازین شرعی و قانونی اصدار یافته ایرادی از حیث شکلی و ماهوی بر آن وارد نمی باشد استناد و استدلال محکمه محترم بدوی صحیح بوده از ناحیه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض مدلل و موثریکه موجبات نقض یا گسیختن دادنامه معترض عنه را در نظر دادگاه فراهم سازد بعمل نیامده است اما بنا به دلایل ذیل دادنامه معترض عنه باستناد ماده 351 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 79/1/21 درخور اصلاح است ملاقات با فرزند مشترک هم حق و هم تکلیف والدین است که از جنبه حق موضوع جنبه شخصی برای ملاقات کننده و از جنبه تکلیف کارکرد تربیتی دارد که اکثر حقوقدانان از جمله مرحوم کاتوزیان بر کارکرد تربیتی موضوع با این تعبیر که یکی از نتایج مهم حضانت و نگهداری اینستکه طفل نمی تواند بدون اجازه سرپرست از محل سکونت خود خارج شود و با دیگران ملاقات نماید نظارت بر معاشرت های کودک جنبه تربیتی دارد بنابراین کسی که حضانت با اوست می تواند از معاشرت کودک با کسانی که صلاح نمی داند جلوگیری کند لیکن تشخیص مصلحت با محکمه است و از طرفی انتخاب شیوه تربیت فرزند حق والدین است که در بند 3 از ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده پدر و مادر حق دارند نوع تعلیماتی که باید به طفل داده شود انتخاب نمایند در دکترین قضائی نیز از مجموعه نشستهای قضائی جلد اول صفحه 629 عده کثیری از قضات معتقدند رعایت مصلحت طفل جهت پیشگیری از ورود آسیبهای روحی و روانی و جلوگیری از ایجاد تزلزل در شخصیت و هویت وی ایجاب می کند که حق ملاقات پدر و مادر با او از آنان سلب شود بنابراین در تزاحم بین حق ملاقات با تکلیف تربیتی این حق ملاقات است که ساقط می شود چراکه منظور از ملاقات تربیت است لذا چون نگهداری طفل حتی بمدت کوتاه هم حق و هم تکلیف والدین است در تزاحم حق و تکلیف پدر و مادر باید مصلحت طفل یعنی تکلیف را مقدم به حق دانست و نظر قاطبه حقوقدانان بر این است که مصلحت طفل مهم ترین عامل تصمیم گیری درباره موضع اوست بدون رعایت حق تقدم پدر یا مادر لذا در شرایطی که فرزند مشترک علیرغم اقدامات انجام پذیرفته حاضر به ملاقات با مادر نیست بنابراین در شرایط فعلی اقتضاء مصلحت طفل در عدم ملاقات است که دادگاه محترم بدوی بدان صراحتاً اشاره ننموده و با انجام و مقرر نمودن تکالیفی که نحوه اجراء آن معلوم نیست در رای صادره ابهام بوجود آورده در بند ج - د قسمت اخیر رای اشاره به شخص ثالث مرضی الطرفین شده است که در اوراق و محتویات پرونده اساسا نه چنین توافقی فیمابین زوجین انجام نپذیرفته و اگر این موضوع به تشخیص دادگاه بوده می بایست ترتیبات مذکور بعنوان فراهم نمودن مقدمات ملاقات قبل از صدور رای انجام می پذیرفت نه بعنوان اساس رای و قسمتی از دادنامه چراکه پزشکی محترم قانونی به شماره 126394/ب مورخ 94/11/20 و کمیسیون پزشکی شماره 94/4772/33/1 مورخ 94/11/18 با ضرس قاطع اعلام نموده اند که مادر در حال حاضر اختلال روانپزشکی که باعث عدم صلاحیت ملاقات با فرزندش گردد ندارد مشکل موجود که در ملاقات شونده یا فرزند مشترک است که در تزاحم بین حق ملاقات مادر که کاملا طبیعی و از مسلمات است با شرایط ملاقات شونده که فرزند مشترک که فعلا آمادگی ملاقات با مادر را نداشته و در تزاحم بین حق ملاقات مادر با شرایط روحی و روانی فرزند که کاملا کارکرد تربیتی دارد اقتضاء مصلحت طفل در عدم ملاقات است که البته دادگاه محترم بدوی با ذکر بند های 6 گانه در صدر رای و تکالیف مقرر در ذیل دادنامه مقصود و نظر خود را باقتضاء مصلحت طفل در عدم ملاقات تلویحاً اعلام که قطعا با توجه به اینکه احکام صادره از محاکم می بایست منجز در فصل خصومت به موضوع مرافعه باشد لذا با حذف بند های الف ، ب ، ج ، د از مفاد دادنامه بدوی و اضافه نمودن اینکه در شرایط فعلی اقتضاء مصلحت طفل بعدم ملاقات با تجدیدنظرخواه بوده و مراعات اینکه در موضوع ملاقات با توجه به قاعده "ان الطفل اذا بلغ له الخیار" که با رسیدن به سن بلوغ طفل در انجام ملاقات مختار خواهد بود مستندا به قسمت اخیر ماده 358 از همان قانون ضمن رد اعتراض معترض دادنامه معترض عنه را با اصلاح یاد شده تایید و استوار می نماید . رأی صادره مطابق ماده 365 از همان قانون قطعی است .
شعبه 2 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار
علی سیفی - فردین ارژنگی