رأی خلاصه جریان پرونده
به دلالت اوراق پرونده آقایان: 1- ن.ک. 51 ساله اهل ... ساکن ... به اتهام قتل عمدی خانم ن.ک. متولد 1319 و ایراد ضربوجرح عمدی نسبت به آقایان م.ک.. و ر.ک. ، ع.ک. و خانم م.ک. و ورود به عنف به منزل م.ک. 2- ر.ک. 75 ساله به اتهام ایراد ضربوجرح عمدی نسبت به ن.ک. تحت تعقیب دادسرای عمومی و انقلاب واقع پرونده به شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ارجاع، بازپرس نیز پس از انجام یکسری تحقیقات و اقدامات لازم و قانونی نهایتاً به موجب قرار شماره 9108012781800139 – 11/ 02/ 1391 اظهارنظر نهایی نموده است و در خصوص اتهام آقایان: 1- ن.ک. 51 ساله کاسب با وکالت آقایان الف.ب. و ن.ذ. دایر بر قتل عمدی خانم ن.ک. متولد 1319(61 ساله) مصداق بند ج ماده 206 قانون مجازات اسلامی و ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به آقایان س.ک. و ر.ک. و ع.ک. و خانم م.ک. و ورود به عنف به حریم منزل شاکی م.ک. 2- ر.ک. دایر به ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به ن.ک. با توجه به مجموع اوراق پرونده و اظهارات طرفین و گواهان و نظریه پزشکی قانونی که علت فوت مقتوله را خونریزی وسیع ساقه مغزی(پل و مغز میانی) ناشی از فشارخون مزمن تعیین نموده است و به تأیید 10%(ده درصدی) عامل استرس و فشارخون که موجب خونریزی ساقه مغز شده اشارهشده است و نتیجه نظریه کمیسیون پزشکی کشور علت تامه مرگ خونریزی ساقه مغز ناشی از فشارخون بالا و عوارض ناشی از آن تعیین نموده است و اعلام داشته است افزایش سریع و شدید فشارخون متعاقب هرگونه استرس روانی حادث میگردد که با توجه به کهولت سن و بیماری مزمن فشارخون به عنوان عوامل زمینهای نقش استرس و فشار روانی در بروز فوت نامبرده به میزان ده درصد تعیین گردیده است و با توجه به اظهارات گواهان و اطلاع و آگاهی قاتل به وضع خاص مقتوله، کهولت سن و بیماری قلبی مقتوله و غیره. . . . دفاعیات و انکار بلاوجه متهمان بزه انتسابی به متهمین را محرز دانسته و قرار مجرمیت متهمین را صادر نموده است و در خصوص اتهام آقایان ن.س. فرزند ن. و الف.ب. فرزند گ. دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی و قتل خانم ن.ک. و ورود به عنف موضوع شکایت ج. و م. و ر.ک. و اتهام شرکت در منازعه دستهجمعی منجر به قتل عمدی با توجه به انکار صریح متهمین ضمن عدول از اخذ آخرین دفاع و به لحاظ فقدان دلیل بر ایراد ضرب عمدی به الف.ک. و اتهام ع. و م.ک. دایر به شرکت در منازعه و ایراد ضرب عمدی نسبت به ن.ک. به لحاظ فقدان دلیل کافی بر توجه اتهامات به متهمین قرار منع تعقیب صادر نموده است و در خصوص تهدید و فحاشی به لحاظ گذشت شکات و قابل گذشت بودن موضوع و اینکه شکات به این موضوع نپرداختهاند و اقدام به طرح شکایت نکردهاند و گزارش دهندگان ذینفع نبودهاند به لحاظ عدم وقوع بزه قرار منع تعقیب صادر میشود(صفحات 475 الی 471) که قرارهای صادره به موافقت دادیار دادسرا رسیده و کیفرخواست بهعنوان دادگاه کیفری استان در مورد اتهام آقایان ن.ک. و ر.ک. صادر و درخواست تعیین مجازات برای متهمین مستنداً به بند ج ماده 206 و مواد 204 و 205 و 206 و 232 و 233 و 237 و 257 و 480 و 481 از قانون مجازات اسلامی شده است(صفحه 477). پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان ... ارجاع به کلاسه 900040 ثبتشده و شعبه دوم دادگاه کیفری استان طی قرار شماره 9110391711500007 – 13/ 03/ 1391 در مورد اتهام آقای ر.ک. دایر به ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به ن.ک. به لحاظ اینکه رسیدگی به اتهام مشارٌالیه در صلاحیت ذاتی دادگاه کیفری استان نمیباشد. قرار عدم صلاحیت به صلاحیت و شایستگی رسیدگی دادگاه عمومی جزایی شهرستان صادر نموده و در مورد اتهام آقای ن.ک. دستور تهیه بدل و ثبت مجدد جهت رسیدگی داده است(صفحه 479). که رسیدگی به اتهام ن.ک. مجدداً به شعبه دوم دادگاه کیفری استان ارجاع شد و دادگاه وقت رسیدگی به تاریخ 23/ 07/ 1391 تعیین طرفین را دعوت نموده و در وقت مقرر تشکیل جلسه داده و به لحاظ اینکه تشکیل جلسه رسیدگی در پرونده قتل عمدی بدون حضور وکیل قانوناً ممکن نخواهد بود و اینکه متهم و وکیل تعیینی اش در جلسه حضور نیافته و وکیل مشارٌالیه با اعلام عذر قانونی و حضور نیافتنش موجب تجدید جلسه دادرسی شده است دستور اعلام به کانون وکلا و تعیین وکیل تسخیری شده و دستور تعیین وقت نظارت دادهاند که به تاریخ 17/ 08/ 1391 وقت نظارت تعیین شده است(صفحه 513). دادگاه در وقت فوقالعاده تشکیل جلسه داده و دستور تعیین وقت رسیدگی داده که به تاریخ 17/ 11/ 1391 وقت تعیینشده است. در وقت مقرر با حضور نماینده دادستان و دو نفر از شکات و متهم و وکیل وی تشکیل جلسه داده پس از استماع اظهارات طرفین حاضر در جلسه مجدداً وقت تجدید به تاریخ 21/ 03/ 1391 وقت تعیین شد و پس از استماع اظهارات طرفین و استماع اظهارات بعضی از شهود و جهت استماع سایر شهود نیز وقت مجدداً تجدید شد و به تاریخ 07/09/ 1392 وقت تعیین گردیده است که در وقت مقرر پس از استماع شهود حاضر در جلسه دادرسی و نماینده دادستان ختم رسیدگی را مبادرت به صدور رأی در پرونده کلاسه 920905 طی دادنامه شماره 9209971711500190 – 13/ 09/ 1392 یعنی صدور قرار عدم صلاحیت و نفی صلاحیت از خود و شایستگی رسیدگی دادگاه عمومی جزایی شده است به این استدلال«. . . . ازآنجاکه در اصل اتهام قصاص منتفی است و تحقیق این مرجع نیز به نتیجهای غیر از آنچه مذکور شد نینجامید موجبی برای ادامه رسیدگی در این مرجع نمیباشد زیرا صلاحیت این مرجع خاص و منحصر به موارد برشمرده شده در قانون است که اصل اتهام متهم خارج از آن موارد است ارسال پرونده به مرجع کیفری استان ایجاد صلاحیت نمینماید و توجهاً به اینکه سایر اتهام مندرج در کیفرخواست نیز خارج از صلاحیت این دادگاه میباشد به استناد ماده 54 قانون آئین دادرسی کیفری در امور کیفری و ماده 4 قانون اصلاح تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه عمومی جزایی محل وقوع جرم که مرجع عام است شهرستان صادر و اعلام میدارد» که سپس پرونده به دادگاه عمومی جزائی ارسال نمودهاند(صفحات 719 و 718) که پرونده به شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی شهرستان ارجاع شعبه یادشده نیز طی دادنامه شماره 9209971749100980 – 26/ 11/ 1392 در پرونده کلاسه 920905 بنا به استدلال زیر از خود نفی صلاحیت نموده است.«. . . . همانگونه که در صدور قرار عدم صلاحیت دادگاه کیفری استان ... قید گردیده اتهام آقای ن.ک. قتل عمدی بوده و اولیای دم نیز خواستار قصاص وی شدهاند علیهذا آنچه مسلم است شکایت شاکی و قرار مجرمیت بازپرس و کیفرخواست صادره از دادسرا به هیچ عنوان برای دادگاه کیفری استان تکلیفی بر محکومیت متهم به قصاص ایجاد نمیکند بلکه دادگاه با توجه به محتویات پرونده متشکله در دادسرا و با تحقیقاتی که خود انجام میدهد در صدور محکومیت یا برائت وفق مقررات مختار است و وفق بند ج ماده 14 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادگاه مکلف است به جرائم مندرج در کیفرخواست رسیدگی نماید در متن کیفرخواست اتهام متهم قتل عمدی قید گردیده و حسب ماده 381 قانون مجازات اسلامی مجازات قتل عمد قصاص تعیینشده از سوی دیگر به استناد تبصره 4 قانون صدرالذکر رسیدگی به جرائمی که مجازات آن قصاص نفس است در صلاحیت دادگاه کیفری استان قرارگرفته است لذا ضمن مخالفت با قرار عدم صلاحیت صادره کیفری استان قرار عدم صلاحیت به صلاحیت رسیدگی دادگاه کیفری استان صادر نموده است». سپس پرونده را با توجه به حدوث اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال(صفحات 724 ، 723 ) که شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان نیز به موجب دادنامه شماره 201616. . . . مورخ 22/ 12/ 1392 به لحاظ اینکه رسیدگی به اختلاف حاصله در صلاحیت دیوان عالی کشور میباشد پرونده را در صلاحیت رسیدگی به اختلاف حاصله و شایستگی و اعتبار رسیدگی دیوان عالی کشور دانسته و به دیوان عالی کشور ارسال داشتهاند. که در دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع به کلاسه 930023 ثبت گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حبیبی دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر اتخاذ تصمیم مقتضی مشاوره نموده چنین رأی میدهد:رأی شعبه دیوان عالی کشور
در مورد اختلاف حاصله فیمابین شعبه دوم دادگاه کیفری استان و شعبه 101 دادگاه جزایی شهرستان در رابطه با رسیدگی به پرونده حاضر اتهامی آقای ن.ک. مبنی بر قتل عمدی به میزان ده درصد، با توجه به اوراق پرونده و قرارهای عدم صلاحیت رسیدگی صادره از شعبات مذکور و با توجه به استدلالی که در هر یک از دو قرار مذکور شده است و با عنایت به نوع بزه ارتکابی و موضوع شکایت و صرفنظر از صحت و سقم آن مستنداً به تبصره 1 ماده 4 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و اصلاحی و الحاقی مصوب 28/ 07/ 1381 دادگاه کیفری استان برای رسیدگی به پرونده مطروحه صالح خواهد بود و با اعلام صلاحیت رسیدگی مرجع اخیرالذکر برای رسیدگی در مورد اختلاف حاصله رفع اختلاف مینماید و مقرر است دفتر پرونده را به مرجع مربوطه ارسال دارند.شعبه 2 دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون
سید احمد هاشمی - طباطبایی