رأی خلاصه جریان پرونده
بر اساس محتویات پرونده در نیمه شب مورخه 90/4/26 یک فقره درگیری در تهرانپارس بلوار پروین نبش خیابان قره زاده نیا بوقوع پیوسته که مراتب به کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس اعلام و عوامل کلانتری در محل وقوع درگیری حاضر شده، مطلع می شوند یکی از درگیرشوندگان بنام علی خ. مجروح شده و قبل از حضور مأمورین بوسیله عوامل اورژانس به بیمارستان فلکه سوم تهرانپارس منتقل می گردد سایر افراد درگیر و مظنونین با اتومبیل پراید به شماره انتظامی 466 ل18- ایران-66 و یک دستگاه موتور سیکلت که شماره انتظامی آن مشخص نگردیده از محل میگریزند. آثار خون در روی زمین در محل درگیری کاملاً مشهود بوده است. احد از مأمورین برای بررسی موضوع و تحقیق از فرد مجروح به بیمارستان مراجعه که مشاهده می نماید شخص مصدوم به شدت مجروح شده و طبق اعلام پزشک حاضر در بیمارستان با توجه به اینکه جرح وارده با چاقو به گردن وی شدید بوده احتمال زنده ماندن آن بسیار کم میباشد از سه نفر از همراهان مصدوم به نامهای علی نوروزی، م.ح. کشتی و علی رسولی تحقیق که اعلام می دارند بهمراه علی خ. در شب نیمه شعبان از هیئت بر می گشته اند که در چهارراه سیدالشهداء متوجه می شوند یک دستگاه موتور سیکلت با دو سرنشین و یک دستگاه اتومبیل سواری پراید با چهار سرنشین یک دستگاه اتومبیل ماتیز را متوقف نموده و برای دو نفر دختر که سرنشین آن بوده اند مزاحمت ایجاد مینمایند با اعتراض به عمل آنها یکی از سرنشینان با چاقو به ناحیه گردن دوست بزرگترمان (علی خ. ) وارد که نامبرده غرق در خون شد و ضارب و سایر سرنشینان پراید و موتور سیکلت متواری شدند و مصدوم را با خودروهای عبوری به بیمارستان منتقل کردند با توجه به اینکه شماره انتظامی پراید توسط دوستان مصدوم یادداشت شده بوده مأمورین کلانتری همان شب آدرس مالک اتومبیل پراید را شناسایی و اتومبیل را توقیف و از داخل آن یک قبضه چاقوی پوست کنی دسته چوبی کشف و سه نفر به اسامی آرش فرهادی- ادریس حسنی مشهور به حمید و کیوان عبادپور مشهور به میلاد را دستگیر و به مرجع انتظامی منتقل می نمایند در تحقیقات انجام شده مشخص می شود سه نفر مذکور سوار پراید بوده و الف. و داریوش سرنشین موتور سیکلت بوده که پس از کشیدن قلیان در قهوه خانه و رقصیدن در دو تجمع در پارک و معبر عمومی، هنگام برگشت با چند نفر درگیر شده و الف. با چاقو احد از افراد طرف مقابل را از ناحیه گردن مصدوم می نماید با راهنمایی و هدایت متهمین دستگیر شده ضارب اصلی بنام الف. شاه قاسمی فرزند م.ح. متولد 1375 در منزل خود شناسایی و دستگیر می گردد در تاریخ 90/4/28 از نامبرده در بازپرسی شعبه پنجم دادسرای ناحیه چهار تحقیق که اظهار می دارد «شب نیمه شعبان در حال دور زدن بودیم که از سید الشهدا پایین تر آقای خ. به ما دستور ایست داد بعد، از ماشین بچه ها پیاده شدند و من با داریوش با موتور بودیم ایستادیم بعد با آقای خ. در یک لحظه درگیر شدیم و من برای اینکه از خودم دفاع کنم از چاقو استفاده کردم... من هنگام درگیری، چاقو را به گردن مجروح زدم و بعد همگی فرار کردیم... من با داریوش با موتور فرار کردیم و آرش، ادریس و کیوان با ماشین فرار کردن. - سوال - آیا آنها (داریوش، آرش، ادریس و کیوان) هم در درگیری با شما شرکت داشته اند- جواب- بله شرکت داشتند. - سوال- نقش آنها در درگیری را بیان کنید- جواب- من با موتور بودم و زودتر از آنها پیاده شدم آنها هم به طرف آن حمله کردند و وقتی دیدند من مجروح را زخمی کردم آنها ترسیدند و فرار کردند- سوال...متهم هستید به ایراد جرح عمدی بوسیله چاقو نسبت به آقای خ. و ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی چه دفاعی دارید- جواب- قبول دارم و بعد از درگیری در حال فرار بودیم که چاقوی خود را از ترس زیاد دور انداختیم...»; از متهم دیگر بنام آرش با تفهیم اتهام نگهداری یک قبضه چاقو و اخلال در نظم عمومی و مساعدت برای فرار متهم الف. شاه قاسمی از صحنه درگیری تحقیق اظهار نموده «ما در حال برگشت به خانه بودیم که پایین تر از چهارراه سیدالشهدا دوستان من با موتور ایستادن و من برای اینکه ببینم چرا ایستادن من هم ایستادم و سپس دیدم الف. سوار موتور شد و رفت و به من گفتند گردن برادر بسیجی را زده است (با چاقو) .. من ترسیده بودم و اصلاً حواسم به فرار کردن الف. نبود و قبضه چاقو برای من نیست نمی دانم چه کسی آن را در ماشین من گذاشته...- سوال- چه کسی آقای خ. را با چاقو مجروح نمود- جواب- الف. شاه قاسمی.»; متهم (داریوش آقایی) نیز اظهار داشته «من داشتم از چهارراه تیرانداز بر می گشتم خونه که آقای الف. شاه قاسمی را دیدم با یک ماشین پراید به من گفت که وایستا من حالم خوب نیست با موتور میام و من وایستادم که این جانب، الف. شاه قاسمی را به منزل برسانم... چند قدم جلوتر درگیر شد و فرد مورد نظر را با چاقو زد و خودش پشت فرمان موتور نشست و پا به فرار گذاشت. .. فقط آقای الف. شاه قاسمی پیدا (پیاده) شده و یک ضربه چاقو به آقای خ. زد و فرار کرد...»; افشین آقایی نیز اعلام داشته من بیگناهم فقط آن (داریوش آقایی) را به خانه رسانده و بعد آنرا به نیروی انتظامی تحویل دادم.»; از متهم کیوان عبادپور تحقیق اعلام داشته «..بعد از آمدن از سر کار با دوستم ادریس به آرایشگاه رفتم و بعد با دوستانم با ماشین آرش می چرخیدیم که داریوش را دیدم که الف. سوار موتور شد و می چرخیدیم که داریوش با موتور ایستاد که ما جلوتر وایسادیم وقتی پیاده شدیم دیدیم که الف. می گوید برید و ما هم سوار ماشین شدیم رفتیم....نمی دانستیم که او را با چاقو زده و بعد خودش به ما گفت... من از کاری که کردم پشیمان هستم.»; ادریس حسنی (متهم) نیز در تحقیق انجام شده اظهار نموده «من از سر کار آمدم خانه در خانه بودم آرش و الف. به دنبال من آمدند و رفتم بیرون در محل خودمان بودیم که داریوش آقایی را دیدیم و الف. با داریوش آقایی رفتن ما با ماشین بودیم هنگام برگشتن الف. درگیر شد و با آنها 50 متر فاصله داشتم... من اصلاً در نظم عمومی و فراری دادن متهم هیچ نقشی ندارم...»; در تاریخ 90/4/28 بازپرس در بیمارستان عرفان حاضر و چنین گزارش نموده «مصدوم شخصی بنام علی خ. ...بوده که حسب اظهارات سوپروایزر بخش مصدوم.. از ناحیه گردن سمت چپ دچار پارگی شریان کاروئید داخلی شده و در حال حاضر مصدوم قادر به تکلم نبوده ولی سطح هوشیاری وی در حد 12-11-15 میباشد. طبق دستور دادستان تهران احد از پزشکان قانونی بر بالین مصدوم در بیمارستان عرفان حاضر شده و با ملاحظه پرونده بالینی گزارشی به پزشکی قانونی اعلام که مدیر کل پزشکی قانونی تهران طی نامه شماره 43298- 90/5/1 چنین گزارش نموده «...نامبرده (علی خ. ) در ساعت 4:39 صبح مورخ 90/4/26 با کاهش سطح هوشیاری (5/15-4 = GCS) ، اینتوبه و در حالت شوک از بیمارستان تهرانپارس به بیمارستان عرفان منتقل و در ساعت 5:10 صبح در اتاق عمل تحت عمل جراحی قرار گرفته و بریدگی سمت راست گردن اکسپلور (بررسی تشخیصی) می گردد. بریدگی فوق عمیق بوده و باعث بریدگی شریان کاروتید داخلی چپ، ورید ژوگولار چپ و غده بزاقی پاروتید شده...(که) ناشی از اصابت جسم برنده و نوک تیز و بریدگی بخیه شده به طول 15 سانتی متر در سمت چپ گردن ناشی از عمل جراحی مشهود است نامبرده هوشیار بوده ولی قادر به تکلم نمی باشد همچنین فلج کامل اندام تحتانی راست و همی پارزی (ضعف شدید) اندام فوقانی راست دارد که احتمال آسیب مغزی ناشی از هیپوکسی (نرسیدن اکسیژن) را مطرح می سازد.»; در تاریخ 90/5/12 مجدداً در بازپرسی از الف. شاه قاسمی تحقیق شده که اظهار داشته «من با داریوش با موتور بودیم و آرش و حمید و میلاد با ماشین بودند که من با داریوش با موتور تک چرخ می زدیم که جلو ما رو گرفت و بعد درگیر شدیم و بعد من از موتور پیاده شدم و با آقای خ. درگیر شدم و بعد این اتفاق رخ داد- سوال- چاقوی که با آن مصدوم آقای خ. را زدید از کجا تهیه نمودید- جواب- چاقو را از قدیم برایم یادگاری آورده بودند و فقط همان شب پیشم بود»; پزشکی قانونی نتیجه معاینه مجدد از مصدوم را طی نامه شماره 75332- 90/7/30 چنین اعلام می دارد «...آقای علی خ. ...دچار ضایعات ذیل گردیده است-1- ایجاد جراحت عمیق در این ناحیه که منجر به پاره شدن یکی از شریانهای خونرسانی به مغز و آسیب به ورید ها و اعصاب ناحیه گردیده است ارش این ضایعه 5% دیه کامل انسان میباشد-2- پارگی نسبی لاله گوش (متلاحمه)-3- قطع عصب واگ که منجر به اختلال بلع و برگشت مواد غذایی بداخل راه هوایی شده است- 4- قطع عصب ری کارنت که منجر به فلج تار صوتی چپ بطور دائمی شده.. ارش آن چهارده درصد دیه کامل انسان تعیین می شود. 5- ضایعه در یکی از شاخه های عصب هفتم صورتی .. ارش آن 5 درصد دیه کامل...- 6- آسیب غده تروئید... ارش آن 3 درصد...-7- صدمات اعصاب مرکزی به علت اختلال در خونرسانی ...ارش آن مجموعاً 10 درصد ...- 8- تعبیه راه غذا از طریق شکم به روده.. ارش آن 6 درصد دیه کامل....-9- کاهش سطح هوشیاری عمیق که در حال حاضر التیام یافته و ارش آن ده درصد دیه کامل... 10- ارش قطع عصب واگ... ارش آن 10 درصد دیه کامل...»; پس از اتمام معاینات پزشکی متهم ( الف. شاه قاسمی) به بازپرسی احضار و در تاریخ 90/8/17 در مقام آخرین دفاع در قبال اتهامات ایراد جرح عمدی با چاقو نسبت به علی خ. ، ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس در معابر و اماکن عمومی اظهار می دارد «من اصلاً نمی دونستم آقای خ. روحانی هستند چون با لباس شخصی بودند و در دعوا من آقای خ. را با چاقو زدم و بعدش ترسیدم و فرار کردم و از شما طلب عفو و بخشش دارم.»; سایر متهمین به اسامی آرش فرهادی- کیوان عبادپور- داریوش آقایی و ادریس حسنی نیز در تاریخ 90/9/26 در بازپرسی حاضر و بازپرس محترم رسیدگی کننده پس از اخذ آخرین دفاع ختم رسیدگی مقدماتی را اعلام و با صدور قرار مجرمیت برای متهمین مذکور، پرونده را به انضمام کیفرخواست صادره بدادگاههای عمومی جزایی تهران ارسال که به شعبه 1033 مجتمع قضائی شهید قدوسی ارجاع میگردد. شعبه مرجوع الیه مزبور وقت رسیدگی تعیین، دادستان و طرفین را دعوت می نماید در تاریخ 90/12/17 نماینده دادستان، شاکی (آقای علی خ. ) وکیل وی آقای الف. اسکندری و متهمین در جلسه دادگاه حاضر شده، نماینده دادستان اظهار می دارد «تقاضای مجازات برای متهمین را دارند»; شاکی اعلام داشته عرایض به شرح شکایت تقدیمی در دادسرا است و وکیل شاکی اظهار نموده «عرایض به شرح لایحه ای است که حضوراً تقدیم می دارم و تقاضای رسیدگی دارم»; سپس اتهامات انتسابی مندرج در کیفرخواست به متهم ردیف اول بنام الف. شاه قاسمی تفهیم، اظهار داشته «قضیه از این قرار است که در نیمه شعبان با دوستانم در حال گشت بودیم مست بودیم و من با داریوش سوار موتور بودم و بقیه سوار ماشین بودند داشتیم برمی گشتیم سمت خونه و من خیلی حالم خوب نبود و داشتیم تک چرخ می زدیم و این آقا جلو ما را گرفت خواست امر به معروف کند و سر این قضیه درگیر شدیم و من با آقای خ. درگیر شدم و فقط یک لحظه یادم است که داشتیم فرار می کردیم و من قبول دارم که با چاقو که پیشم بود به گردن آقای خ. زدم و بعد درگیری انداختم ولی هیچ مزاحمتی به نوامیس نداشتم فقط خودمان به لحاظ مستی تک چرخ می زدیم.»; اتهامات متهمین ردیفهای دوم، سوم، چهارم و پنجم (آقایان کیوان عبادپور- ادریس حسنی- داریوش آقایی و آرش فرهادی) به شرح مندرج در کیفرخواست به نامبردگان تفهیم شده عبادپور اظهار داشته «...داخل ماشین بودیم داریوش و الف. روی موتور بودند یک دفعه دیدیم دعوا بین الف. و آقای خ. اتفاق افتاد و ما توی ماشین بودیم و ماشین جلوتر از موتور بود که دیدیم از پشت پیاده شدند و دعوا کردند و بعد الف. گفت مردی را با چاقو زدم اصلاً در ماجرا شرکت نکردیم و بعد از ماشین پیاده شدیم و بعد سوار ماشین شدیم رفتیم الف. خودش موتور را رانندگی کرد..»; حسنی نیز اعلام داشته «اتهام را قبول ندارم الف. درگیر شده بود ما دخالتی نداشتیم... مزاحمتی برای کسی ایجاد نکردیم.»; داریوش آقایی بیان داشته »;با الف. با هم بودیم که نزدیک چراغ قرمز ایستاده بودیم که آقای خ. آمدند و گفتند روال اینه که الف. پیاده شد و آقای خ. عینک را درآورد و با الف. درگیر شدند و الف. با چاقو زدند...»; آرش فرهادی نیز در دفاع از خود اظهار داشته «اتهام را قبول ندارم داشتیم برمی گشتیم که الف. و داریوش با موتور از کنار ما رد شدند و ما نگه داشتیم و اینها رد شدند و همان موقع نفهمیدم با چاقو زده است بعد قضیه را تعریف کردند»; دادگاه پس از اخذ آخرین دفاع ازمتهمین، ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 1307- 90/12/20 ، بزهکاری متهمین را محرز دانسته، متهم ردیف اول ( الف. شاه قاسمی) را -1- در خصوص ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو به پرداخت دیه و از باب جنبه عمومی به سه سال حبس محکوم نموده -2- در مورد اخلال در نظم و آسایش عمومی به تحمل یک سال حبس تعزیری و هفتاد ضربه شلاق محکوم کرده - متهمین ردیفهای دوم، سوم، چهارم و پنجم را -1- در خصوص اخلال در نظم و آسایش عمومی هر یک را به یک سال حبس و 70 ضربه شلاق محکوم نموده -2- در باب مشارکت در فراری دادن متهم ردیف اول از صحنه جرم هر کدام را به تحمل یک سال حبس محکوم کرده است دادگاه اتهام کلیه متهمین دائر بر ایجاد مزاحمت برای بانوان با توجه به اینکه شکایتی از بزه دیده ای مطرح نشده و گزارش موثق و مستندی مبنی بر دستگیری متهمین در حین ایجاد مزاحمت واصل نگردیده بلحاظ عدم حصول قطع و یقین و قناعت وجدانی باینکه بر اصل برائت، تبرئه نموده دادنامه صادره به طرفین ابلاغ، وکیل شاکی و کلیه محکوم علیهم و وکلای آنها به رأی صادره اعتراض و در مهلت قانونی با تقدیم درخواست و لوایح اعتراضیه درخواست رسیدگی مجدد را نموده که در این مرحله پرونده به شعبه 9 دادگاه تجدیدنظر تهران ارجاع گردیده است دادگاه تجدیدنظر مزبور نیز با بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام به شرح دادنامه شماره 00641- 91/6/6 ، اولاً- اعتراض الف. شاه قاسمی را با توجه به اقاریر و اعترافات متعدد وی وارد ندانسته و رد نموده لیکن محکومیت وی به یکسال حبس و هفتاد ضربه شلاق از جهت اخلال در نظم و آسایش عمومی با رعایت ماده 46 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 الغاء نموده و دادنامه صادره را در سایر موارد تأیید کرده- ثانیاً- تجدیدنظرخواهی آقای بهادر اژدری بوکالت از آقایان آرش فرهادی و کیوان عبادپور و ادریس حسنی در آن قسمت از دادنامه که راجع به محکومیت نامبردگان به یک سال حبس به لحاظ فراری دادن الف. شاه قاسمی صادر شده را وارد دانسته و با نقض دادنامه (در آن قسمت) حکم برائت صادر نموده- ثالثاً -تجدیدنظرخواهی آقای احمد غفاری بوکالت از داریوش آقایی و تجدیدنظرخواهی آقای الف. اسکندری بوکالت از آقای علی خ. را وارد ندانسته و با رد اعتراض به عمل آمده دادنامه را تأیید نموده لیکن با توجه به جوانی و ابراز ندامت و معیل بودن آقای داریوش آقایی محکومیت وی به یک سال حبس از باب اخلال در نظم و آسایش عمومی را از یک سال به شش ماه تخفیف داده- رابعاً - دادگاه تجدیدنظر با اصلاحات فوق الذکر در سایر موارد با استناد به بند الف از ماده 257 قانون آئین دادرسی کیفری تأیید و استوار نموده و رأی را قطعی اعلام کرده است- با عنایت به اینکه محکوم علیه ( الف. شاه قاسمی) به موجب رضایتنامه رسمی به شماره 15842- 91/3/8 دفتر اسناد رسمی شماره 460 تهران از آقای علی خ. و پ. خ. رضایت اخذ نموده و شاکی طی رضایتنامه مذکور اعلام داشته «...پس از حضور با قصد و اراده و بطور منجز و بدون قید و شرط اقرار و اعلام نمودند که نسبت به آقای الف. ش.ق.ک. فرزند م.ح. .. در رابطه با دادنامه شماره 1307 کلاسه پرونده 9009982190800051 مورخ 90/12/20 شعبه 1033 دادگاه عمومی جزایی مجتمع قضایی شهید قدوسی تهران اعلام گذشت و رضایت کرده و هیچگونه شکایتی در این مورد از نامبرده ندارد.. با توجه به مراتب فوق چنانچه در آینده توسط مقرین و رضایت دهندگان مرقوم هر گونه ادعایی بر خلاف مندرجات این سند در هر مرجعی اعم از انتظامی و قضایی و غیره اعلام گردد فاقد اثر بوده و مسموع نخواهد گردید»; تقاضای تخفیف از دادگاه صادر کننده حکم قطعی نموده که بدین لحاظ شعبه 9 دادگاه تجدیدنظر تهران در وقت فوق العاده مورخه 91/6/18 پرونده را تحت نظر قرار داده و با اعلام ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره 673- 91/6/20 با عنایت به اعلام گذشت شکات (علی و پ. خ. ) تقاضای وی ( الف. شاه قاسمی) را موجه تشخیص و با اجازه حاصل از ماده 277 قانون آئین دادرسی کیفری مجازات 3 سال حبس موضوع دادنامه شماره 00641- 91/6/6 را به شانزده ماه (با کسر ایام بازداشت قبلی) تقلیل و تخفیف داده پرونده پس از قطعیت رأی به اجرای احکام دادسرای شهید مقدس ارسال و دادیار اجرای احکام میزان محکومیت الف. شاه قاسمی و سایر متهمین را به زندان اعلام نموده که حسب محتویات پرونده پس از سپری شدن دوران محکومیت و تحمل شلاق از زندان آزاد می شوند. در تاریخ 93/1/4 آقای پ. خ. به کلانتری 156 افسریه مراجعه و اظهار می دارد «در ساعت حدود- 18 مورخه 93/1/3 پسرم در منزل بود که حال وی خراب شد و ما با اورژانس تماس گرفتیم و اورژانس او را به بیمارستان بعثت نهاجا برد که نهایتاً بعد از گذشت نیم ساعت فوت کرد.. سوال- آیا قبلاً بیماری خاصی داشت- جواب- بله بیماری داشت دو سال قبل در حین امر به معروف توسط افراد اراذل و اوباش مجروح شده بود و بعد از چند عمل و تحت مراقبت بودن عفونت کرده بود و از بیماری قلبی رنج می برد.»; مراتب فوت نامبرده از طریق کلانتری به سرپرست دادسرای ناحیه 27 تهران اعلام که پرونده متشکله به شعبه دهم بازپرسی ناحیه مذکور ارجاع میگردد بازپرس محترم دستور دستگیری الف. شاه قاسمی را صادر که مأمورین به درب منزل نامبرده مراجعه، والدین وی اظهار می دارند الف. در مسافرت می باشد با دستور بازپرس مبنی بر بازرسی از منزل و دستگیری متهم، مأمورین مبادرت به بازرسی نموده که متهم حضور نداشته و پدر و مادر وی اعلام می دارند نامبرده کارمند شهرداری بوده و در تعطیلات نوروز به مسافرت رفته و خارج از تهران میباشد و با توجه به اینکه از طریق رسانه ها از فوت آقای علی خ. اطلاع یافته ترسیده و گوشی خود را خاموش کرده . برای دستگیری متهم از بستگان وی تحقیقاتی انجام لیکن محل اختفاء ایشان مشخص نمی گردد آقایان م.ح. شاه قاسمی و وحید شاه قاسمی (پدر و برادر متهم) در تاریخ 93/1/14 در بازپرسی حاضر شده و تعهد می دهند ظرف چند روز آینده الف. را به بازپرسی تحویل نمایند نهایتاً در تاریخ 93/1/17 مأمورین پلیس آگاهی تهران بزرگ به مدت 48 ساعت در منطقه تهرانپارس به تعقیب و مراقبت پرداخته متهم را به محض خروج از منزل که قصد فرار و مقاومت در برابر مأمورین داشته با شلیک تیر هوایی دستگیر می نمایند بلافاصله متهم به اداره آگاهی اعزام در تحقیقات انجام شده اظهار میدارد «شب نیمه شعبان بود و من همراه دوستانم ازمولودی به سمت خانه می رفتیم که در میدان هفت حوض ایست بازرسی جلو ما را گرفتن و گفتن چرا صدای ضبط ماشین زیاده و بعد شروع کردن ما رو زدن بعد از اینکه ما رو اذیت کردن گفتن برید بعد ما رفتیم و بعد نزدیک چهارراه سیدالشهدا بودیم که آقای علی خ. بهمراه سه دوستانش یعنی چهار نفر روی یک موتور بودن او به ما گفت چی می خوایی این موقع شب توی خیابان، من هم ازماشین پیاده شدم که باهاش صحبت کنم که به من توهین کرد و من هم عصبانی شدم و با چاقو می خواستم بزنم به کتفش که خودشو کشید عقب و خورد به گردنش و بعد من از ترس فرار کردم... فقط یک ضربه زدم.. چاقو را از توی ماشین برداشتم و بعد از درگیری در هنگام فرار آن را پرت کردم بیرون.. فقط زدن یک ضربه چاقو به گردن آقای علی خ. در تاریخ 90/4/24 قبول دارم که بخاطر آن محکومیتش هم سپری کردم و رضایت گرفتم و از کجا معلوم که از ضربه چاقو فوت کرده باشد و اگر مقصر من باشم قبول دارم.»; در تاریخ 93/1/18 از متهم الف. شاه قاسمی - 22 ساله در بازپرسی تحقیق شده نامبرده در برابر اتهام انتسابی مباشرت در قتل عمدی مرحوم علی خ. اظهار داشته «...آقای علی خ. به همراه سه (نفر از) دوستانش که چهار نفری با یک موتور بودن اومد بغل ماشین ما و به ما گفت صدای ضبط ماشین چرا زیاده این موقع شب چی می خواهید توی خیابون و بعد زدیم بغل و فقط من از ماشین پیاده شدم که با او صحبت کنم ولی آقای علی خ. با توهین و فحاشی به سمت من آمد و عینکش را برداشت که با من درگیر شود و من بخاطر توهینی که آقای علی خ. به من کرده بود عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم و با چاقو به سمت او زدم که خورد به گردن آقای خ. ...»; پزشکی قانونی تهران طی نامه شماره 10/5/776- 93/1/23 نتایج آزمایشهای آسیب شناسی و سم شناسی در خصوص متوفی علی خ. را چنین اظهار نظر نموده «1- نامبرده بدنبال اصابت جسم نوک تیز و برنده (چاقو) به سمت چپ گردن در تاریخ 90/4/26 در بیمارستان بستری و دچار بریدگی عروق و اعصاب در این ناحیه بوده که تحت عمل جراحی قرار گرفته بود 2- متعاقب بریدگی عروق مذکور و خونریزی شدید از آنها بدلیل اختلال خونرسانی نسبی به مغز دچار درجاتی از ضایعات مغزی شده که علاوه بر اختلالات حرکتی با وجود اقدامات درمانی دارای عوارض مغزی (تشنج) گاهگاهی نیز بوده است- 3- در اثر بریدگی اعصاب در ناحیه گردن اختلال در تکلم و بلع داشته که جهت برقراری راه تغذیه برای وی لوله تغذیه ای داخل روده ای (ژوژنوستومی) تعبیه شده بوده -4- به علت اختلالات عصبی و مغزی فوق الذکر و شیوه تغذیه روده ای، دچار عفونتهای ریوی ناشی از ورود اتفاقی مواد غذایی به مجاری تنفسی (ینوموفی آسپیراسیون) و نیز انسداد نسبی روده شده که منجر به بستریهای بیمارستانی، عمل جراحی و تعویض لوله تغذیه ای گردیده بود -5- نهایتاً در تاریخ 93/1/3 در پی نارسایی حاد تنفسی توسط سیستم اورژانس به بیمارستان منتقل شده که در زمان ورود به مرکز درمانی فاقد علائم حیاتی بوده و علیرغم اقدامات احیاء قلبی ریوی فوت می نماید-6- در معاینه و کالبد گشایی انجام شده در این مرکز، چسبندگی شدید ریه ها به جدار قفسه سینه و ترشحات چرکی فراوان ملاحظه گردیده است-8- نتایج آزمایشهای سم شناسی منفی بوده است. با عنایت به شرح فوق علت فوت آسیب منتشر ریوی در زمینه عوارض ناشی از کاهش اکسیژن رسانی به مغز و اختلالات بلعی متعاقب آسیب عروق و اعصاب ناحیه گردن در اثر اصابت جسم نوک تیز و برنده تعیین میگردد لذا بین فوت و اصابت جسم نوک تیز وبرنده به گردن رابطه علیتی برقرار است.»; با عنایت به نظر پزشک قانونی و علت فوت، متوفی، اولیاء دم به بازپرسی احضار و در تحقیقات از پدر و مادر مقتول به نامهای پ. خ. و خانم الف. م.ف. اعلام داشته اند از متهم بنام الف. شاه قاسمی شکایت داشته و تقاضای رسیدگی و صدور حکم قصاص را دارند. با توجه به شکایت اولیاء دم، الف. شاه قاسمی به عنوان متهم به بازپرسی احضار شده، اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم علی خ. به نامبرده تفهیم که به عنوان آخرین دفاع اظهار داشته «...بعد از سه سال این مشکل برای ایشان (علی خ. ) پیش آمده و آقای علی خ. تور زیارتی کربلا داشته و زائر می بردند کربلا، کسی که مشکلی داشته باشد یا مریضی داشته باشد این کار رو نمی تواند بکند من آقای خ. را از ناحیه گردن مجروح کردم و بعد از یکسال و نیم که در زندان به سر بردم با پرداخت 35 میلیون تومان دیه رضایت کامل از ایشان گرفته و از زندان بلاقید آزاد شدم.»; بازپرسی پس از اخذ آخرین دفاع، ختم رسیدگی مقدماتی را اعلام و با صدور قرار مجرمیت، پرونده را به انضمام کیفرخواست صادره بدادگاههای کیفری استان تهران ارسال که به شعبه 113 ارجاع می گردد شعبه مرجوع الیه مذکور وقت رسیدگی تعیین و طرفین را دعوت می نماید جلسه دادگاه در تاریخ 93/3/12 با حضور نماینده دادستان، اولیاء دم مقتول، وکلای اولیاء دم آقایان ح. صفری دیزی و محسن عامری، متهم بنام الف. شاه قاسمی و وکیل وی آقای ز.ع. تشکیل گردیده پس از توضیحات نماینده دادستان، اولیاء دم شکایت خود را مطرح و تقاضای صدور حکم قصاص را نموده و درقبال سوال دادگاه مبنی بر اینکه شما در زمان حیات مرحوم علی خ. در خصوص ایراد ضرب و جرح رضایت داده اید آقای پ. خ. (پدر مرحوم) اظهار داشته «زمانی که رضایت دادیم بخاطر اینکه خدا دوباره علی به ما برگرداند و وقتی که علی را ترخیص کردیم نمی دانستیم که این مشکلات بعد حادث می شود ... پزشکان گفته بودند که سکته مغزی ناشی از صدمات وارده قبلی بوده است...»; وکیل اولیاء دم اظهار داشته «...به شرح لایحه تقدیمی است و با این توضیح که باتوجه به اقرار صریح متهم و اصل ضربه به ناحیه گردن مرحوم و عمل مرتکبی متهم و فوت آن محرز و مسلم است در خصوص رضایت که مربوط به پرونده جرح عمدی است و پدر مرحوم و خود مرحوم رضایت را اعلام کرده اند موکلین بنده بدون تصور اینکه اتفاقی برای آن خواهد افتاد رضایت خود را اعلام نمودند...»; دادگاه خطاب به متهم اتهامش به یک فقره قتل عمدی را تفهیم که نامبرده دفاعاً اظهار می دارد »;...به سمت خانه می رفتیم و آقای خ. با موتور بود و من نمی دانستم روحانی هست و ایشان گفت اینجا چه کار می کنی و آقای خ. عینکشان را درآورد و در داخل جیب خود گذاشت و من چاقو در دستم بود و یک ضربه به گردنش خورد- سوال- چرا شما چاقو همراه داشتی- جواب- متهم پاسخ نمی دهد و کماکان سکوت میکند- سوال- آیا شما می دانستی که چاقو وسیله کشنده است- جواب- بله- سوال- آیا در درگیری کسی جز شما چاقو داشت- جواب- خیر - وکیل مدافع متهم اظهار می دارد «دفاعیات به شرح لایحه تقدیمی است...مرگ بعد از سه سال بوده... و مرحوم به زندگی برگشته است و بهبود یافته است کمیسیون پزشکی قانونی بایستی به صراحت و تحقیق علمی خود نواقص را برطرف نماید و بحث در اصل رابطه علیت است که مرحوم بعد از سه سال فوت کرده است و رضایت بدون قید و شرط را قبل از مرگ ارائه داده است و مرحوم با رضایت خودش از بیمارستان ترخیص شده است و می تواند از کوتاهی بیمارستان و پزشک باشد که دارویی را برای رفع جراحات تجویز ننموده است و پزشک با توجه به درخواست بیمار مبنی بر ترخیص وی به آن عمل می کند...»; دادگاه با توجه به اینکه وکیل مدافع متهم به نظر پزشک قانونی معترض بوده و اخذ نظر کمیسیون پزشکی در مورد علت تامه مرگ مرحوم علی خ. و انتساب آن به صدمات بدنی اولیه بدون دخالت عوامل خارجی یا منتسب به اشخاص ثالث اعم از مرحوم یا کادر پزشکی و یا غیره چون عوامل محیطی و ... را ضروری تشخیص داده، ختم جلسه را اعلام و موضوع را به تشکیل کمیسیون پزشکی و اعلام نتیجه موکول نموده کمیسیون پزشکی در تاریخ 93/6/3 با حضور یک نفر متخصص پزشکی قانونی، یک نفر فوق تخصص جراحی عروق و یک نفر متخصص جراحی مغز و اعصاب تشکیل و نتیجه را چنین اعلام نموده «1- با توجه به مدارک بیمارستانی و شرح معاینه جسد مرحوم از زمان اصابت چاقو به گردن علاوه بر عوارض مغزی و عصبی ناشی از کاهش اکسیژن رسانی دچار صدمات ریوی گردیده که تحت درمان بوده است ولی عوارض ریوی مذکور همچنان ادامه داشته و نهایتاً به دلیل عفونت شدید ریوی در تاریخ 93/1/3 فوت می نماید لهذا علت فوت عفونت پیشرفته ریوی و نارسایی تنفسی ناشی از آن متعاقب آسیب عروق و راه تنفسی گردن در اثر اصابت جسم برنده به گردن میباشد مسافرت به کربلا تأثیری در تسریع مرگ نامبرده نداشته است- 2- با عنایت به شدت آسیب وارده به عناصر حیاتی گردن، انجام اقدامات اولیه پزشکی در جلوگیری از خونریزی بیشتر و کاهش عوارض بعدی بسیار می باشد که خوشبختانه این اقدام در بیمارستان تهرانپارس انجام شده است لهذا تأخیر جراحی بعدی مصدوم تأثیری در کاهش عوارض ایجاد شده نامبرده نداشته است...»; با وصول نظر کمیسیون پزشکی دادگاه در مورخه 93/6/31 با حضور نماینده دادستان، اولیاء دم، متهم و وکلای طرفین تشکیل شده و بعد از توضیحات نماینده دادستان و اظهارات اولیاء دم و وکیل آنها، متهم در جایگاه قرار گرفته و درمقام آخرین دفاع بیان داشته «من قصد کشتن نداشتم ضربه را هم برای ترساندن زدم نه برای کشتن، مرحوم خ. عینکش را برداشت من فکر کردم می خواهد به من حمله کند و ترسیدم و تو حال خودم نبودم مشروب زیاد خورده بودم»; وکیل مدافع متهم نیز اعلام داشته دفاعیات به شرح لایحه تقدیمی است. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره 00105- 93/7/14 حکم به محکومیت آقای الف. شاه قاسمی به یکبار قصاص با استرداد مبلغ سیصد و پنجاه میلیون ریال ریال دیه مأخوذه از مرتکب بابت دیه صدمات بدنی اولیه قبل از اجرای حکم صادر و اعلام نموده است دادنامه صادره به طرفین ابلاغ شده آقای م.ر. ز.ع. بوکالت از محکوم علیه ( الف. شاه قاسمی) در مهلت قانونی بدادنامه صادره اعتراض نموده و با تقدیم درخواست تجدیدنظر در 12 صفحه (که بهنگام شور قرائت خواهد شد) تقاضای رسیدگی مجدد را نموده در این راستا پرونده بدیوان عالی کشور ارسال که پس از ثبت و جری تشریفات قانونی به این شعبه ارجاع گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای مرتضی شریفی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حبیبی دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر تأیید و ابرام دادنامه در خصوص دادنامه شماره 00105- 93/7/14 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:رأی شعبه دیوان عالی کشور
تجدیدنظرخواهی آقای م.ر. زمانی علویچه بوکالت از آقای الف. شاه قاسمی نسبت به دادنامه شماره 00105- 93/7/14 صادره از شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران مشعر بر محکومیت نامبرده (شاه قاسمی) به یکبار قصاص نفس بلحاظ ارتکاب قتل عمدی مرحوم علی خ. مسموع نبوده و قابل پذیرش نمی باشد زیرا حسب محتویات پرونده- اولاً- محکوم علیه مذکور ( الف. شاه قاسمی) در تمام مراحل تحقیق (اعم از مرجع انتظامی- بازپرسی و دادرسی) اقرار و اعتراف صریح نموده که با یک قبضه چاقو ضربه ای به گردن مرحوم علی خ. وارد نموده که متعاقب همان ضربه نامبرده به شدت مجروح شده و پس از سه سال تحمل درد و رنج فراوان آخرالامر جان به جان آفرین تسلیم نموده و فوت شده- ثانیاً- کلیه افرادی که در صحنه درگیری حضور داشته و درگیری را مشاهده کرده اند در تحقیقات انجام شده گواهی نموده اند آقای الف. شاه قاسمی با چاقو به گردن مرحوم ضربه ای وارد نموده و پا به فرار گذاشته و از صحنه گریخته ثالثاً - ادعای وکیل محترم تجدیدنظرخواه مبنی بر وجود تردید جدی و اساسی در خصوص وجود رابطه مستقیم فیمابین جراحت وارده در سال 90 و فوت مرحوم در سال 93 باید متذکر شد که بر اساس نظر پزشکی قانونی و نظر کمیسیون پزشکی مرکب از سه نفر متخصص (متخصص پزشک قانونی- فوق تخصص جراحی عروق و فوق تخصص مغز و اعصاب) علت فوت عفونت پیشرفته ریوی و نارسایی تنفسی ناشی از آن متعاقب آسیب عروق و راه تنفسی گردن در اثر اصابت جسم برنده به گردن مرحوم خ. بوده که -الف- این نظریات نشانگر رابطه مستقیم و علت و معلولی جراحت وارده و فوت مرحوم میباشد- ب- این نظریات کاملاً با اقاریر محکوم علیه مبنی بر اینکه با چاقو به گردن مرحوم وارد و او را مجروح ساخته نیز مطابقت دارد- رابعاً ادعای وکیل تجدیدنظرخواه مبنی بر اینکه موکل وی هنگام وقوع حادثه به شدت مست بوده نیز کاملاً بی اساس است چرا که در تحقیقات اولیه انجام شده در مرجع انتظامی و دادسرا اصلاً چنین ادعایی را مطرح نکرده و بعدها برای فرار از تحمل مجازات جرم ارتکابی به چنین ادعای کذب متشبث گردیده و حتی به فرض صحت چنین ادعایی، اعمال و اقدامات محکوم علیه در زمان ارتکاب جرم و بعد از آن گویای هوشیاری کامل وی می باشد- خامساً- وکیل محکوم علیه اعلام رضایت مرحوم علی خ. و پ. خ. قبل از فوت را از مصادیق ماده 365 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 دانسته و اعلام داشته در این صورت قصاص نفس ساقط و متهم حداکثر به مجازات قانونی ماده 612 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 محکوم خواهد شد که در این راستا متذکر میگردد -1- استناد آقای وکیل به ماده 365 مارالذکر و استنباط وی از این ماده مبنی بر اینکه با رضایت مجروح قبل از فوت، قصاص ساقط می شود صحیح نمی باشد زیرا به شرطی مجازات قصاص نفس ساقط می گردید که متوفی قبل از فوت از قصاص نفس اعلام گذشت می کرد حال آنکه مطابق مفاد رضایتنامه شماره 15842- 91/3/8 دفترخانه شماره 460 تهران، مرحوم و پدر وی صرفاً از جراحت وارده که موضوع دادنامه شماره 1307- 90/12/20 شعبه 1033 دادگاه عمومی جزایی تهران بوده اعلام گذشت کرده . قسمتی از مفاد رضایتنامه چنین است «...نسبت به آقای الف. شاه قاسمی در رابطه با دادنامه شماره 1307- 90/12/20 شعبه 1033 مجتمع قضایی شهید قدوسی اعلام گذشت و رضایت کرده»; 2- رضایتنامه تنظیمی کاملاً روشن بوده و مشخص است که رضایت و گذشت، صرفاً درمورد صدمات و جراحتی بوده که قبلاً حادث شده 3- ماده 300 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 که اشعار می دارد «اگر مجنی علیه به تصور اینکه جنایت وارده بر او به قتل منجر نمی شود و یا اگر به قتل منجر شود قتل، عمدی محسوب نمی شود قصاص کند یا گذشت یا مصالحه بر دیه یا غیر آن نماید و بعد از آن، جنایت واقع شده به نفس سرایت کند و به فوت مجنی علیه منجر شود هرگاه قتل مشمول تعریف جنایات عمدی باشد قاتل به قصاص نفس محکوم می شود و ...»; کاملاً گویا بوده و موضوع قتل عمدی مطرح در این پرونده مصداق بارز ماده مرقوم میباشد علیهذا با عنایت به موارد فوق الذکر حکم صادره بر اساس موازین شرعی و قانونی اصدار یافته و ایراد و اعتراض موجه و مدللی که نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید از ناحیه تجدیدنظرخواه و وکیل وی به عمل نیامده و از نظر رعایت قواعد و اصول دادرسی نیز ایراد و اشکالی که بر اساس دادنامه لطمه و خدشه وارد نماید ارائه نشده فلذا با رد اعتراض به عمل آمده به استناد بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید و ابرام مینماید.شعبه 15 دیوان عالی کشور -رئیس و عضو معاون و عضو معاون
جعفر قدیانی - سید صالح سجادی - مرتضی شریفی