رأی خلاصه جریان پرونده
1-ف. وکیل دادگستری به وکالت از آقای ر. علیه آقای الف. شکایت دایر بر فحاشی و اهانت نموده و پس از انجام تحقیقات مقدماتی از سوی نیروی انتظامی، پرونده به بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب ... ارجاع شده، ایشان پس از استماع شکایت شاکی و وکیل وی و گواهی گواهان او و تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاع، قرار مجرمیت متهم را صادر پس از موافقت دادیار اظهارنظر با آن، کیفرخواست صادرشده و پرونده برای رسیدگی به شعبه 1031 دادگاه عمومی جزایی ... برای رسیدگی ارجاع شده و این دادگاه وقت دادرسی تعیین کرده (1393/04/09) و طرفین و نماینده دادستان را برای رسیدگی دعوت کرده است.در جلسه دادرسی مقرر که با حضور نماینده دادستان و طرفین تشکیلشده، شکایت شاکی و اظهارات نماینده دادستان استماع و در صورتمجلس منعکسشده و به متهم اتهام فحاشی و اهانت تفهیم شده و وی اتهام موصوف را نپذیرفته است ولی دادگاه آخرین دفاع را نیز از وی اخذ نموده و با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه شماره 315-1393/04/09 وی را به استناد ماده 608 قانون مجازات اسلامی به پرداخت یکمیلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده و حکم مزبور وفق دادنامه شماره 733-1393/06/11 شعبه 48 دادگاه تجدیدنظر استان ... مورد تأیید قرارگرفته است.
2- استدلال دادگاه در احراز بزهکاری و مجرمیت محکومٌعلیه، شکایت شاکی، کیفرخواست، گزارش نیروی انتظامی، گواهی گواهان در مراحل تحقیقات مقدماتی و سایر قرائن موجود در پرونده است. دادگاه گواهان را برای ادای شهادت دعوت ننموده و به گواهی آنان در تحقیقات مقدماتی اکتفا کرده است.
3- شاکی و وکیل وی اعلام کردهاند که متهم به شاکی و خانوادهاش توهین و فحاشی نموده و الفاظ رکیک استعمال کرده است ولی لفظی که بهکاربرده شده مشخص نکردهاند.
4- خانم ث. به شرح برگ 18 پرونده در نیروی انتظامی چنین شهادت داده: «اینجانب مالک طبقه دوم در جریان اختلاف و آزار و اذیتهای آقای الف. هستم که بهعناوینمختلف برای آقای ر. و خانواده ایشان داشته و از ایشان با شکایتهای کذب که داشته و ایشان را طی مدت دو سال گذشته به زندان انداخته ... و مرتب ایشان و خانواده ایشان را تهدید و توهین نموده و حرفهای رکیک و ناموسی ... میدهد.»
5- آقای ع. در برگ 39 پرونده بهعنوان گواه نزد بازپرس چنین بیان داشته: اواخر برج یازده پارسال بود برادرخانم آقای ر. به نام الف. به من گفت من را به منزل خواهرم برسان همینکه پیچیدم داخل کوچه خواهر آقای ر. در کوچه جلوی درب دیدم متهم جلوی درب منزل بود فحشهای بدی میداد میگفت اینها نجس هستند و آقای ر. در زندان بود که براثر شکایت متهم بازداشتشده بود ...»
6- آقای الف.م. که از اقلیتهای دینی بوده و بدون (اتیان سوگند شهادت وی استماع شده) در برگ 38 پرونده بهعنوان شاهد چنین گفته: «در اسفندماه سال 92 یک روز ساعت 12/30 بنده آمدم منزل دوستم آقای ر. تا موتور ایشان را بگیرم و دنبال کاری بروم دیدم دختر آقای ک. رد شد و آقای ر. صحبت میکردند در خصوص رضایت گرفتن توسط آقای ر. از پدر ایشان من موتور را از پارکینگ بیرون میآورم دیدم دختر آقای ک. شروع کرد به فریاد کشیدن رفتم جلو گفتم آرام باشید دیدم آقای ک. آمدند راهپله و شروع کردند به فحاشی کردن و سمت ایشان میگفتند برو چاقوکش(مادر ...) من میخندیدم که دیگر آقای ر. رد شد و ایشان هنوز فحاشی میکرد که من هم رفتم».
7- آقای الف.م. در برگ 11 پرونده نزد مأمورین انتظامی چنین شهادت داده: «رفته بودم بابت حساب ... از آقای ر. چک بگیرم شنیدم از الف.، پیرمرد همسایه ایشان مشغول به فحاشی و بیاحترامی به ایشان است ...».
8- محکومٌعلیه از دادنامه شماره 11/6/7331393 صادرشده از شعبه 48 دادگاه تجدیدنظر استان ... درخواست پذیرش اعاده دادرسی از دیوان عالی کشور نموده که پس از ثبت در دبیرخانه به شعبه 34 برای رسیدگی ارجاع شده است. نامبرده در لایحه تقدیمی چنین توضیح داده: «شهادت کذب ع.، شهادت کذب الف.م. شاهد دیگر پرونده را افشا میکند. ع. اذعان دارد که اهانت بدون حضور شاکی پرونده در وقت وقوع آن بوده است او در ادای این مطلب صداقت دارد و برگ ورود به زندان ر. مؤید آن است. ر.، شاکی پرونده به تاریخ 1392/11/20 وارد زندان میشود و به تاریخ 1392/12/07 از زندان خارج میشود این فاصله زمانی منطبق است با ماههای بهمن و اسفند که شهود هر یک از آن دو را ماه وقوع جرم میداند. افزون بر آن، الف.م. در هنگام ادای شهادت خود را بیکار معرفی میکند حال آنکه نگارنده در چند روز اخیر اطلاع حاصل میکند که به تاریخ 1391/04/29وکالتنامه کاری به شماره 3107 در دفترخانه ... بین ر. و الف.م. بدون محدودیت زمانی منعقد میگردد. استعلام آن را درخواست دارد. این قرارداد اثباتی است بر رابطه خادم و مخدومی بین آن دو که از مقام قضایی کتمان میدارند. دریافت دادنامه شعبه 48 دادگاه تجدیدنظر ... و مشاهده آدرس محل سکونت ر. مندرج در قسمت راست سربرگ فرصتی فراهم آورد تا پوچی و ساختگی بودن پرونده را که خود واقف بودم ولی مجالی نداده بود تا بازگو کنم اکنون مطرح می دارم. شاکی پرونده شکایت خود را بر مبنای رنجها، مرارتها و اهانتهای متحمل شده از جانب همسایه میگشاید شهود وی بر اساس آن شهادت میدهند ...»
رأی شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص درخواست محکومٌ علیه آقای الف. مبنی بر پذیرش اعاده دادرسی نسبت به دادنامه شماره 733-1393/06/11 صادرشده از شعبه 48 دادگاه تجدیدنظر استان ...، قطعنظر از اینکه دادگاه، شهود شاکی را با توجه به انکار متهم به ارتکاب بزه اهانت و فحاشی برای استماع شهادت آنان که مبنای گزارش نیروی انتظامی و کیفرخواست بر احراز بزهکاری و مجرمیت متهم است دعوت ننموده و به گواهی آنان در مرحله تحقیقات مقدماتی اکتفا کرده است و قطعنظر از اینکه درباره الفاظ بهکاررفته از سوی محکومٌعلیه مبنی بر اینکه متضمن اهانت است یا نه تحقیق نشده(مادهواحده قانون استفساریه نسبت به کلمه اهانت، توهین و یا هتک حرمت مندرج در مقررات جزایی مواد 513 ، 514 ، 608 ، 609 قانون مجازات اسلامی و بند 7 و 8 ماده 6 و مواد 26 و 27 قانون مطبوعات 1379). با توجه به اینکه شهادت شهود موصوف، در مراحل دادرسی استماع نشده و محکومٌعلیه از حق جرح آنان(ماده 168 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری) محروم شده و چنین امری موجب پذیرش اظهارات آنان در تحقیقات مقدماتی بهعنوان شهادت و گواهی و نتیجتاً احراز بزهکاری محکومٌ علیه شده است؛ بنابراین به لحاظ انطباق درخواست با بندهای 5 و 6 ماده 272 قانون اخیر قرار قبولی آن صادر و به استناد ماده 274 همان قانون رسیدگی مجدد به اتهام محکومٌعلیه را به شعبه دیگر دادگاه تجدیدنظر استان ... محول مینماید.شعبه 34 دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون
جواد اسلامی - حسن قاسمی