رأی خلاصه جریان پرونده
مستدعی اعاده دادرسی به موجب صورت مجلس 14/5/91 ممضی به امضاء کارمند دادگاه عمومی بخش ، به نام آقای ح.د. و سربازان وظیفه به اسامی ع.الف. و ن.ط.، مبنی بر اینکه آقای ی.ک. ضمن برهم زدن نظم عمومی دادگاه، با ایجاد هیاهو و جنجال و حرکات غیر متعارف، آقای م.ح. را مورد توهین و اهانت قرار داده و تهدید به مرگ نمود که این امر موجب وقفه در روند رسیدگی به پرونده ها گردیده. هکذا موجبات نارضایتی مراجعین به دادگاه شد. ( در صدر صورت مجلس آمده، در حضور دادرس دادگاه) و در ذیل صورت مجلس، از ناحیه آقای لعلی، دادرس دادگاه عمومی بخش ، اخبارشده، نظر به اینکه نام برده، نظم عمومی دادگاه را به هم زده و موجب اخلال نظم عمومی گردیده و درحضور اینجانب، با ایراد توهین و اهانت [و] تهدید نسبت به آقای ح. نموده است، و دستور داده صورت مجلس ثبت و به نظر ایشان برسد، تحت تعقیب واقع شده است و پس از استماع شکایت آقای م.ح. فرزند ع. 52 ساله معلم بازنشسته که تقاضای تعقیب مشتکی عنه را به اتهامات تهدید و توهین و اهانت نموده و از ع.الف. فرزند ن. و ن.ط. فرزند غ. سربازان وظیفه امضاء کنندة صورت مجلس، به عنوان گواه، با تفهیم مقررات شهادت، تحقیق شده و نامبردگان مراتب توهین و اهانت به شاکی را از ناحیه مشتکی عنه و تهدید به مرگ او را شهادت داده اند، و به مشتکی عنه تفهیم اتهام، در حد موضوعات مذکور گردیده و قرار معرفی کفیل درباره متهم صادرشده و مدافعات متهم این بوده ( ضمن تکذیب از اتهامات انتسابی) که برادرزاده آقای ح. ناموس مرا مورد هتک حرمت قرار داده است. من از ایشان که شورای شهر می باشند، خواسته ام به آنان جواب گو باشد، دادگاه به کلانتری 12 دستور داده، درخصوص وضعیت اخلاقی و جایگاه اجتماعی متهم تحقیق غیرمحسوس نموده، نتیجه را اعلام نماید و پاسخ واصله حکایت از این امر داشته که نام برده از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار نبوده و دارای حرفه و شغل مشخص نمی باشد. اکثر اهالی محل و شهر دل خوشی از وی ندارند و موارد متعددی از ایجاد مزاحمت به نوامیس مردم و تهدید و ارعاب و نزاع و درگیری از وی مشاهده شده و اخیراً به جهت زیاد شدن مورد خلاف قانون و عرف از وی، نام برده به استان زنجان مهاجرت کرده است و ضمناً پرینت کامپیوتری ضمیمه پرونده، وجود سیزده فقره سابقه اتهامی که بعضاً ملحق منتهی به صدورحکم شده اند را حکایت دارد و متهم به زندان معرفی گردیده و برای اخذ توضیح، اعزام وی درتاریخ 16/5/91 مقرر شده است. دادگاه در تاریخ 21/5/91 به حضور متهم و خانم م.ه. که وکالت وی را به موجب وکالت نامه پیوست لایحه تقدیمی واصله، درتاریخ 21/5/91 پذیرفته ( برگ های 31 و32 پرونده)، نیز شخص شاکی، اجلاس نموده و پس از رسیدگی و استماع شکایت شاکی و مدافعات متهم و وکیل وی، به موجب دادنامه شماره 00388 مورخ 21/5/91، با احراز بزهکاری نام برده، وی را از جهت اتهام ایجاد هیاهو و جنجال و اخلال نظم دادگاه به یک سال حبس تعزیری و تحمل هفتاد و چهار ضربه شلاق در محوطه دادگاه و از بابت اهانت و توهین، به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی و از جهت تهدید به قتل آقای م.ح. هم به یک سال حبس تعزیری محکوم می نماید؛ و در تاریخ 28/5/91، با صدور قرار قبولی کفالت، محکوم علیه را آزاد می کند. جهات موجه رأی صادره، شکایت شاکی و مشاهدات عینی دادرس درمحل وقوع جرم و گزارش مأمورین حفاظت دادگاه ذکر گردیده است. نسبت به رأی صادره از ناحیه محکوم علیه با وکالت خانم م.ه. تجدیدنظرخواهی می شود. وکیل مرقوم، با پرداختن به ریشه برخورد طرفین که برقراری ارتباط نامشروع برادرزاده شاکی پرونده با همسر برادر موکل وی بوده است که طرح شکایت هایی را سبب شده، اقدام موکل را در حد توصیه به طرفین موضوع فوق، به تمام کردن کار و درگیری، النهایه با صدای بلند اظهارنموده و می پذیرد اقدام موکل در این حد شایسته نبوده و از آن احساس ندامت هم دارد؛ منکر توهین و اهانت و تهدید از ناحیه موکل شده و دادگاه را هم تحت تأثیر القائات شاکی که از ریش سفیدان شهر است، دانسته و در مورد سوابق موکل هم به استشهادیه ای با امضاء بیش از پنجاه نفر استناد نموده که موکل خود شرور و نابهنجار نمی باشد و سوابق مربوط به مزاحمت تلفنی موکل را هم که در رأی آمده، به این جهت که هرگز در این خصوص پرونده ای تشکیل نشده، نفی می نماید و عدم رعایت عدالت را در امر تحقیق محلی، در زمینه وضعیت موکل متذکر شده و به صدور احکامی که در زمینه های اتهامی وی، بر برائت بوده است نیز استناد نموده و فتوکپی دادنامه هایی را هم ضمیمه نموده پرونده تجدیدنظری درشعبه 16دادگاه تجدیدنظر استان مطرح می شود و دادگاه مرجوع الیه با اجلاس در وقت فوق العاده 29/6/91، با حضور نماینده دادسرا و استماع اظهارات وی، ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه 00505 مورخ 29/6/91 رأی تجدیدنظرخواسته را در مورد تهدید به قتل به جهت این که عبارت ... تو را بیرون خواهم دید که در اظهار احراز شهود در این زمینه بیان شده، مصداق تهدید به مرگ نیست، موجد ندانسته و دادنامه را از این جهت نقض و بر برائت نام برده رأی می دهد و نسبت به دو مورد دیگر، رأی را واجد اشکالی که مستوجب نقص گردد، ندیده و حکم تجدیدنظرخواسته را تأیید می نماید. محکوم علیه نسبت به این رأی تقاضای تجویز اعاده دادرسی نموده. پرونده امر به کلاسه 21/910344 ثبت و به این شعبه ارجاع شده است. در لایحه مربوطه متذکر شده، دادرس دادگاه بدوی، شخصاً به عنوان گواه ذیل صورت جلسه را امضاء نموده و به مأمورین تحت امر خود دستورداده صورت جلسه را امضاء نمایند. در حالی که ن.ط. احد از شهود گفته من برهم زدن نظم دادگاه را ندیدم و حاضرم به این موضوع شهادت دهم و تقاضای استماع شهادت وی را نموده و منکر اخلال نظم شده و شکایت شاکی را یک اقدام از پیش برنامه ریزی شده، اظهارکرده و کسی علت حضور وی را در دادگاه سؤال نکرده و برای وی پاپوش درست کرده اند. وی علیه دادرس دادگاه به دادسرای ویژه کارکنان دولت شکایت نموده، پرونده تحت شماره 9109982132300148 مطرح می باشد، تقاضا نموده دستور داده شود مطالبه و تصمیم شایسته بر قبول اعاده دادرسی اتخاذ شود. یک نسخه فتوکپی از استشهادیه تقدیمی به دادگاه و گواهی عدم سابقه محکومیت صادره دادسرا را ضمیمه نموده.رأی شعبه دیوان عالی کشور
اخلال درنظم دادگاه موضوع صورت مجلس 14/5/91 که مشهود دادرس دادگاه بوده، از مصادیق یکی از مواد قانونی تبصره ماده 188 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری یا ماده 101 قانون آیین دادرسی مرقوم، حسب مورد و حکم آن نیز در موارد مذکور مقرر بوده، نه ماده 618 قانون مجازات اسلامی که اعمال مندرج در آن موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد که اقتضاء آن وقوع امور فوق در غیر محل های محصور و محدود با حکم خاص است. علی هذا رأی موضوع اعاده دادرسی در مقام تعیین مجازات با رعایت تناسب با جرم، صادر نگردیده. حسب بند شش ماده 272 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و ماده 274 آن، قرار تجویز اعاده دادرسی نسبت به موضوع اخلال در نظم مربوطه صادر و رسیدگی را به شعبه هم عرض دادگاه صادرکننده رأی قطعی ارجاع می نماید.رئیس شعبه 21 دیوان عالی کشور ـ مستشار شعبه
اخوان ـ حسینی