مرجع قضایی صالح در حل اختلاف نسبت به صلاحیت ذاتی - 1/6/2013 12:00:00 AM

رأی خلاصه جریان پرونده

به دنبال شکایت فردی به هویت ب.ص. علیه متهم س.خ.، به اتهام ارتکاب عمل لواط توسط متهم مذکور با فرزندش م.ص. و دستگیری متهم یاد شده، آقایان 1) م.ص. 2) ع.خ. 3) الف.ع.، علاوه بر مطالب مطروحه در نزد مأمورین در جلسه دادرسی، به ترتیب اظهار داشتند ( م.ص.): با دو نفر به نام های س.ج. و و.ز. آشنا بودم. آن ها مرا با س.خ. آشنا کردند. بعد س. مرا با فریب، به منزلش برد که مجردی است و مشروب خوراند و تجاوز کرد و فیلم می گرفت. بعد می گفت اگر می خواهی فیلم را پاک کنم، باید دو نفر از رفقات را برایم بیاوری یا دویست هزار تومان پول بدهی، والا فیلمت را بین پارک و محله پخش می کنم تا آبرویت برود و به بچه های چهارراه سیروس می گویم بهت تجاوز کنند (اظهارات الف.ع.). به رفقایم گفتم یک مقدار بدهی دارم، اگر کسی پولی دارد، بدهد، بعد از عید بر می گردانم. و.ز. گفته کسی را می شناسم. با همدیگر رفتیم منزل س.خ.؛ و و.ز. رفته بالا، بعد از پنج دقیقه آمد و گفته، س. می گوید باید بیاید رسید بدهد، من رفتم بالا، وی کاغذ آورد، به و. گفته تو برو پایین؛ بعد از رفتن و. وی چاقو گذاشت بیخ گلویم و گفته می خواهم با تو کاری بکنم؛ اگر صدایت در بیاید، ناقصت می کنم. بعد به زور تجاوز و لواط انجام داده، گفته اگر به کسی بگویی می آیم و خانواده ات را می کشم و مطالبی درباره حالت نعوظ متهم مطرح نموده است و ع. نیز نزد مأمورین اظهار داشته، از س.خ. به دلیل اغفال اینجانب و بردن به منزلش و قصد تجاوز داشته که مقاومت کردم و فیلمبرداری کرده و گفته اگر نزدیکی نکنی، فیلمت را پخش می کنم، شکایت دارم و گفته باید دو نفر برایم بیاوری و گرنه آبرویت را می برم و در جلسه بعدی ادامه داده، منو برد خونه شون، قلیون بکشیم. بعد زوری با پخی قمه گذاشت تو کله ام؛ بعد گفت تا حالا ...، گفتم نه، گفت حالا ... خواهش کردم این کار رو نکن. گفته سه راه بیشتر نداری یا لختت می کنم، می اندازمت بیرون از خانه؛ توی بیسیم یا زنگ می زنم همین جا ده نفری ... یا با من یک نفر؛ که قبول نکردم. با زور خفتم را گرفت، کار رو انجام داد و ازم فیلم گرفت. گفته دو یا سه نفر را بیاور تا فیلمت رو پخش نکنم. (ص 27) و شاکی دیگر به هویت م.د. نیز اعلام نموده، از طریق دوستم با س.خ. آشنا شده و به صورت دست جمعی، با دعوت وی به منزلش رفته و بعد از چند ساعت برگشتیم تا اینکه روز بعد به تلفن من زنگ زده، گفته بیا دم خانه، گفتم بلد نیستم. آمد دم محل، من را با خود برده. رسیدیم دم درب، او زنگ زده مشروب آوردند. به من گفته برویم، بخوریم. گفتم نمی خورم. مرا به زور وارد خانه کرده، قلیان آورده باهم کشیدیم و رفت چند عدد لیوان کوچک آورده، ریخته. گفته بخور، گفتم نمی خورم و با اصرار وی مجبور شدم، بخورم. بعد گفته لباست را در بیاور، در نیاوردم. به زور لباسم را در آورده و تجاوز کرده و فیلم گرفته. فیلم خودم را ندیدم. اما فیلم م.(ص.) را به من نشان داده. من دیدم و جای چاقو روی کتف و کمرش هم دیدم. (ص 29 و 30) در این زمینه آقایان 1) م.ص. 2) م.ع. 3) س.ر. 4) م.ع. گواهی داده اند که س.خ. پس از خوراندن مشروب، به افراد (مجنی علیهم)، از آن ها فیلمبرداری کرده و فیلم را به آن ها نشان داده است. (ص 8 تا 11) متعاقب آن، از شکات توسط پزشکی قانونی معاینه به عمل آمده که اعلام شده، نکته غیر طبیعی و علائم دخول در مقعد آن ها مشاهده نشده و در سایر نقاط بدن هم علائم ظاهری ضرب و جرح وجود ندارد. بدیهی است در صورت استفاده از مواد نرم کننده و یا گذشت زمان یا تماس سطحی، ممکن است آثاری بر جای نماند. (ص 15 تا 17) متهم، آقای س.خ. در تحقیقات انجام شده، منکر بزه انتسابی شده و در مواجهه حضوری، اضافه نموده، با این چهار نفر (شکات)، یک شب که چند نفرشان مست بودند و چند رفیق دیگر هم داشتند، با هم درگیر شده و مجادله کردیم و به مرور با هم بیشتر آشنا شده و خودم علت این شکایت را نمی دانم و نمی فهمم که چی شده که اینها یک دفعه در یک شب، از من شاکی شده اند؛ در صورتیکه بنده با پای خود به محل سکونت آن ها رفتم. (ص 36) و در جلسه دادگاه، ادامه داده، تو پارک شلوغ است. چی شده است، صبح زنگ می زنند، شب زنگ می زنند، می گویند تو با پسر ما کار بد کرده ای، من خسته شده ام (ص 39) به دنبال آن، متهم جهت انجام تحقیقات لازم، در اختیار مأمورین قرار گرفته که در راستای تکمیل تحقیقات، خواستار بازرسی از منزل متهم جهت یافتن مدارک احتمالی شده اند که مورد موافقت مقام قضایی قرار گرفته است. همچنین از گوشی تلفن همراه نام برده، ریکاوری و بازیابی آثار فیلم موجود (که توسط متهم محو شده بود) به عمل آمده و مأمور پیگیری پرونده، پس از اقدام در این زمینه، اعلام نموده، پس از ریکاوری از گوشی تلفن همراه، تعدادی عکس و یک فیلم از یکی از شکات که برهنه خوابیده بوده و شخصی که چهره اش معلوم نبود، با دستهایش او را لمس می کرد، رؤیت شده و مقرر گردیده این تصاویر به روی سی دی منتقل شود. (ص 42) و متعاقب آن، از متهم تحقیق گردیده که اظهار داشته، قبول دارم این فیلم را من گرفتم. به دلیل نزاع و خصومتی که با شاکی داشتم، این کار را انجام دادم و خود شاکی در جریان کل موضوع بوده و به علت یکسری مسائل قبلی که داشته، خود شاکی نیز تأیید می کند و به رضایت کامل این فیلم را دیده، چون خودش این کاره بوده. از من خواست و من نیز انجام دادم و حقیقت را کتمان نکردم. ولی فیلم را چون همان لحظه پاک کرده بودم، به علت نادانی و بی سوادی نمی دانستم فیلم دوباره بر می گردد. (ص 43) و در جلسه مورخه 7/4/91، دادگاه در این مورد ادامه داده، خودش در جریان فیلم بوده، من با ایشان (م.) و سه نفر از رفقایش دعوا کرده ام. بعد از چند مدت، شروع به تهدیدات تلفنی کردند. بعد از چند روز، یک نفر زنگ زده و گفته بابای م. هستم و شروع کرد به فحاشی و گفته تو با پسر من این کار را کرده ای؛ یعنی فیلم گرفته ام و گفته از تو شکایت می کنم. تو با پسر من لواط کرده ای. من گفتم پسر تو داستان دارد. برو به بچه های محل خودش و رفقایش که داستان دارد و به آن ها لواط می دهد، پرسیده شده، از کجا اطلاع داشتید که وی لواط می دهد، پاسخ داده خود م. برای من تعریف کرده بود و در مورد علایم موجود در بدنش که شکات اعلام کرده اند، هم اظهار داشته اگر پزشکی قانونی تأیید کند. قبول دارم. بازو و سینه را در استخر بوده ام. دیده است و با ایشان استخر نرفته ام. ولی در استخر ایشان را دیده ام (ص 49) و درباره علائم موجود در بدن متهم، پزشکی قانونی وجود خالکوبی و نوشته هایی به حروف انگلیسی در قدام دست چپ و سمت راست سینه را تأیید کرده و در خصوص معاینه آلت تناسلی، وی در حالت نعوظ اعلام گردیده. در آن مرکز امکان پذیر نبوده و به متخصص ارولوژیست معرفی گردد. (ص 54) و از متهم، سوابق کیفری به اتهامات مشارکت در ایراد ضرب و جرح عمدی و با چاقو و فحاشی و نیز شرکت در سرقت مقرون به آزار، گزارش شده است. (ص 55) و در جلسه پایانی دادگاه، دو تن از شکات به نام های م.ص. و ع.ق. و پدر نفر اول (ب.ص.) و متهم و وکیل مدافع وی حضور یافته اند. شکات ضمن تشریح مجدد شکایت خویش، علت عدم وجود آثار را اعلام شکایت، یک ماه پس از وقوع بزه و نیز استفاده از شامپو، حین ارتکاب جرم، اعلام نموده اند و متهم در این جلسه، پس از تفهیم اتهام، ضمن تکذیب اتهام ارتکاب عمل شنیع لواط، اضافه کرده، من قبول دارم که از اینها لخت فیلمبرداری کردم. فقط از این دو نفر شاکی حاضر فیلمبرداری کردم. علت فیلمبرداری این بوده که دعوا کرده بودم. با فیلمبرداری خواستم به خاطر عقده، فیلم لخت وی را داشته باشم. اما به موقع پاک کرده و هیچ نسخه ای از آن نیست. اصلاً آگاهی، خیلی را از ریکاوری درآورده، پاک شده بود؛ و در مقام آخرین دفاع نیز، پس از دفاعیات وکلای مدافع و تقدیم لایحه ای به دادگاه، متهم اظهار داشته، حاج آقا بنده اشتباه کردم فیلم را گرفته ام. اما اصلاً بحث تجاوز نبوده است. من با اینها توی پارک دعوا کردم. برای عقده ای که از آن ها داشتم، فیلم آن ها را گرفته ام و اظهارات گواهان را هم قبول ندارم؛ و سرانجام دادگاه به موجب دادنامه شماره 600328ـ28/8/90 متهم آقای س.خ. را از اتهام ارتکاب لواط (ایقابی)، با توجه به تحقیقات انجام شده و ملاحظه دفاعیات وی که منکر بزه انتسابی بوده و اینکه گواهی پزشکی قانونی نیز دلالت بر عدم دخول داشته و با توجه به دفاعیات وکلای مدافع متهم و به لحاظ فقدان ادله اثباتی، رأی بر برائتش صادر، لیکن درباره اتهامات دیگر وی، دائر به ارتکاب عمل تفخیذ با شکات و تهیه فیلم مستهجن از کیفیت عمل ارتکابی، با توجه به شکایت شکات و اعلام نشانه های خاصی از بدن وی و ملاحظه گواهی پزشکی قانونی در تأیید مراتب و با عنایت به سوابق کیفری متهم و ملاحظه دفاعیات بلاوجه و غیر مدلل متهم و وکلای وی و توجهاً به سایر قرائن و امارات موجود، به ویژه اقرار صریح متهم به تهیه فیلم که مستند به مشاهده است و همگی مفید علم متعارف بر ارتکاب بزه از ناحیه متهم موصوف دارد، به استناد مواد 121 و 120 قانون مجازات اسلامی و مواد 4ـ5 (بند الف) قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز می نمایند و با رعایت ماده 47 قانون صدرالذکر و رأی وحدت رویه شماره 709 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، نام برده را در مورد ارتکاب عمل تفخیذ به یک صد تازیانه به عنوان حد و در مورد تهیه فیلم مستهجن و وسیله تهدید قرار دادن آن برای عمل لواط، به تحمل دو سال حبس و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم نموده و با ابلاغ دادنامه در فرجه قانونی مورد اعتراض، وکلای محکوم علیه ضمن پرداخت هزینه دادرسی و تقدیم لایحه ای قرار گرفته و پرونده امر به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اعتراض موجه و مؤثری که موجبات نقض دادنامه مارالذکر را در قسمت محکومیت آقای س.خ. به یک صد ضربه تازیانه به اتهام لواط غیر ایقابی ( تفخیذ) فراهم سازد، از جانب وکلای محکوم علیه یاد شده، مطرح نگردیده و از حیث رعایت تشریفات و مقررات دادرسی و انطباق مورد با قانون و حصول علم متعارف نیز، اشکال و ایرادی به نظر نمی رسد. بنابراین دادنامه در این مورد در اجرای بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، با رد اعتراض عیناً تأیید و ابرام می گردد. لیکن دادنامه درباره تعیین مجازات به اتهام تهیه فیلم مستهجن و وسیله تهدید قرارد دادن آن برای ارتکاب عمل لواط، به لحاظ عدم صلاحیت ذاتی دادگاه های کیفری استان و انصراف مورد از مفاد رأی وحدت رویه شماره 709ـ1/11/87 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، که تصریح شده «... این دادگاه باید به اتهام دیگر متهم که در صلاحیت دادگاه عمومی است رسیدگی نماید ... و نه دادگاه انقلاب.»;، مغایر قانون تشخیص داده شده، لذا با اختیار حاصله از بند 3 شق ب ماده 265 قانون مارالذکر، این بخش از دادنامه جهت رسیدگی به دادگاه انقلاب اسلامی تهران نقض می شود.
رئیس شعبه 32 دیوان عالی کشور ـ مستشار شعبه
فرج اللهی ـ لطیفی